در سفر وزیر ورزش به همدان، استاندار همدان در حمایت از تیم پاس سخنانی ایراد کرد که حاوی 2 نکته مهم بود. نخست مطالبه صعود پاس از لیگ 2 به لیگ یک و دوم اولتیماتوم به مدیرکل ورزش و جوانان!
اما داستان پاس و همدان را در چند پرده میتوان مرور کرد:
پرده اول: انتقال بیبرنامه
همه به یاد داریم در آغاز دولت احمدینژاد و به نام خصوصی سازی تیم فوتبال پاس با آن همه افتخار که جزو اموال و داراییهای نیروی انتظامی بود را به استان همدان منتقل کردند که البته در بیان راه و روش انجام این انتقال گفته شد که پاس به شهدای استان همدان هدیه شده است.
از این بگذریم که اموال دولتی را بلاعوض نمیتوان واگذار کرد و علیالاصول باید از طریق مزایده یا به عوض دیون دولت به اشخاص منتقل شود و اساسا از لحاظ حقوقی هدیه یا هبه به شهدای عزیز ممکن نیست مگر آنکه آن را در قالب وقف بدانیم، اما آنچه از همان ابتدا مشخص بود بی نتیجه بودن این انتقال بود. انتقالی که در اصل نه منتقل الیهاش معلوم بود و نه راههای تامین هزینههای تیم.
خصوصیسازیای که شاید قرار بود هزینهای از دوش نیروی انتظامی کم کند نتیجهاش افزوده شدن یک هزینه بر دوش استانی شد که در زمره استانهای درآمدزا و درآمددار نبوده و نیست.
نتیجه این انتقال بدون هیچ شرح و تفسیری امروز کاملا مشخص است. آنقدر مشخص که تاج رئیس فدراسیون فوتبال این انتقال را بزرگترین اشتباه فوتبال همدان مینامد.
پرده دوم: مطالبهای تبلیغاتی
در حاشیه سفر وزیر ورزش استاندار خطاب به مدیرکل ورزش استان عنوان کرد: "اگر پاس در فصل جاری لیگ یکی شود، در سمت خود میمانی، در غیر این صورت کنار میروی!"
حداقل نگارنده در اینکه این خواسته یا تهدید واقعی باشد، شک دارد و به نظر بیشتر این موضوع جنبه تبلیغاتی دارد. علت این شک هم اقدام نکردن مدیران در روزهایی بود که تیم پاس به این روز افتاد.
همه میدانیم در فوتبال سقوط نکردن راحتتر از صعود کردن است. اگر در سقوط نکردن رقابت حداقل با دو سه تیم آخر لیگ است در صعود کردن رقابت با تمام لیگ است. با تیمهایی که میخواهند صعود کنند و با تیم هایی که نمیخواهند سقوط کنند.
سوال اینجاست که وقتی پاس از لیگ یک به لیگ 2 سقوط کرد چرا استاندار از این اولتیماتومها صادر نکرد؟ در زمان سقوط که هم او استاندار بود و هم منعم مدیرکل ورزش و جوانان ، چرا آن زمان تاوان سقوط را برکناری منعم از مدیریت دستگاه ورزش اعلام نکرد؟ اگر نتیجه صعود نکردن به لیگ یک برکناری مدیرکل است نتیجه سقوط تیم به لیگ دسته 2 چه بود؟
نکته دیگر اینکه مدیرکل ورزش استان همدان چقدر در صعود و سقوط تیم فوتبال پاس نقش دارد؟ تا جایی که میدانیم طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال دخالت دولت در فوتبال ممنوع است، حال مدیرکل اداره ورزش که بلاشک یک مدیر دولتی است چگونه میتواند در صعود تیم پاس موثر باشد؟ اگر قاعدتا سهمی ندارد و صعود و سقوط یک تیم دسته دومی جزو شرح وظایفش نیست چرا باید او تهدید شود و چرا باید برکناری او تاوان صعود نيافتن باشد؟
اینکه میگوئیم این تهدید و سخنان استاندار بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد آنجا رنگ میگیرد که انگار خود استاندار هم میداند منعم فردی نیست که بتوان از او انتظار صعود تیم پاس را داشت چراکه در ادامه سخنانش میگوید برای موفقیت پاس تمام امیدش به عباس صوفی رئیس هیات فوتبال همدان است!
پرده سوم: تبعات یک تهدید
اگر اخطار یا تهدید استاندار به مدیرکل ورزش و جوانان استان را جدی فرض کنیم این تهدید چه تبعاتی خواهد داشت؟ نخستین نتیجه این تهدید احتمالا استرس روانی وارده به مدیرکل ورزش و به تبع آن به تمام مجموعه اداره ورزش و جوانان است. ادارهای که متولی تمام شئون ورزشی یک استان و چند شهرستان و چند ده شهر و بخش است باید تمام توجهاش را معطوف به تیم پاس کند. چراکه تداوم مدیریت خود را باید در ساقهای بازیکنان و چارچوب دروازه نظاره کند. در این وضعیت تکلیف خود ورزش و جوانان، ورزشکار و غیر ورزشکار تقریبا روشن است.
نتیجه دوم سرازیر شدن اعتبارات و سرمایهها به سمت پاس است. تیمی که از بدو انتقال به همدان تاکنون چند 10 میلیارد تومان از ردیفهای بودجه استان را بلعیده است و در نهايت درباره هزينه هاي ميلياردي و قرادادهاي مبهم هيچ وقت شفاف سازي نشده و متوليان و مسئولان آن مواخذه شده و نه پاسخگو بودند.
نتیجه دیگر آن تهدید به انزوا رفتن دیگر رشتههای ورزشی خواهد بود. کشتی، والیبال، بسکتبال، هندبال و برخی دیگر از رشتههای ورزشی که دارای توفیقاتی نیز در عرصه کشوری بودهاند، احتمالا تنها نظارهگر توجهات بی شائبه مسئولان به تیم پاس خواهند بود .
پرده چهارم: آنها که دیده نمیشوند
اصرار استاندار و برخی از نمایندگان و مسئولان بر حمایت از تیم فوتبال پاس را تنها براساس دلسوزی برای پاس و فوتبال استان نمیتوان تفسیر کرد. گویا پاس به یک معیار برای ورزش استان و اصلا برای مدیریت استان تبدیل شده است. معیاری که همه امید به آن دارند که با موفقیت و صعود آن به لیگی بالاتر خود را در این صعود سهیم که نه، باعث و بانی بنامند.
یا شاید صعود و سقوط تیم فوتبال پاس نشان دهنده توانایی در مدیریت و احیای یک تیم انتقالی است. چه کسی است که از فشار روانی جامعه فوتبال که به بانیان این تغییر وارد میشود خبر نداشته باشد؟ فشار ناشی از اینکه یک تیم مطرح و درجه یک کشور که ستاره قهرمانی آسیا بر سینهاش میدرخشید و تمامی امکانات لازم برای مدعی بودن را در اختیار داشت و هر ساله وحید هاشمیانها و جواد نکونامها و سبو شهبازیانها را به فوتبال ایران تقدیم میکرد را به همدان آوردید و در هوای سرد دامنه الوند و ورزشگاه مفتح بدون استقبال تماشاچی و سکوهای بعضا خالی ورزشگاه قدس به لیگ دسته 2 بدرقهاش کردید تا از آن پاس خطرناک و زهردار تنها خاطرهای دور در ذهن فوتبالی باقی بماند؟
اکنون انگار در مدیریت استان همه به دنبال اعاده حیثیت تیم پاس هستند آن هم نه به قصد دلسوزی برای پاس یا فوتبال استان بلکه به قصد اعاده حیثیت به یک تصمیم اشتباه!چرا که اگر دلسوز پاس بودیم آن را به همان متولی اولیهاش که هر از گاهی دلش هوای تیمداری میکند بر میگرداندیم یا به جایی یا شخصی که توانایی بیشتری از ما برای ادارهاش دارد. نتیجه مدیریت فوتبال استان بر پاس که مشخص است، کاش بگذارند دیگران ادارهاش کنند، شاید نتیجه مدیریت دیگران پاس را به روزهای اوج نیمه اول دهه 80 بازگرداند.
عرض شد دلسوزیها و تهدیدها احتمالا برای فوتبال استان هم نیست. چراکه این دلسوزی ها تنها نصیب پاس میشود و آنکه دیده نمیشود دیگر تیم همتراز پاس است. شهرداری همدان، تیمی بدون ادعا، بدون حاشیه، بدون آن هزینه های میلیاردی و بدون اخطارها و تهدیدها. انگار اگر سقوط هم کند کسی با مدیرکل ورزش و جوانان استان کار ندارد. نه کسی او را مقصر میداند نه برکنارش میکند.
اگر به عرصه فوتبال استان از نگاه فوتبالی دقت کنیم آن تیمی که موفقتر است شهرداری همدان بوده و نه پاس و آن تیمی که تشویق و حمایتش واجبتر است شهرداری است که سال 95 از لیگ دسته 3 به دسته 2 صعود کرد و در همان دور اول حضورش از مدعیان صعود بود و اتفاقا آن تیمی که برآیند داشتههای فوتبالی استان بوده و هست باز همین شهرداری است.
ای کاش اصلا این پاس را نداشتیم. آنوقت هم هزینهها بهتر صرف میشد، هم حمایتها و هم تهدیدها.
*عضو عليالبدل شوراي شهر همدان