تیم فوتبال پاس این روزها از بیماری مزمنی رنج میبرد و با قرار گرفتن در سراشیبی سقوط زنگ خطر را برای فوتبال استان به صدا در آورده است.
این تیم که در ابتدای فصل با سلام و صلوات بسته شد و با هدایت مهدی پاشازاده و صرف هزینهای میلیاردی داعیه صعود داشت به دلیل سوء مدیریت و کسب نتایج ضعیف از گردونه رقابتها خارج شد و حتی تعویض مربیان نیز نتوانست مانع از سقوط این تیم شود و امروز با قرار گرفتن در رده یازدهم جدول کابوس سقوط را احساس میکند.
البته با ذتوجه به کسر امتیاز از نفت امیدیه وبدست آوردن 2 امتیاز از این تیم برای پاس این تیم از صف فانوس به دستان خارج شد ودر لیگ ماندنی شد.
این تیم که روزگاری در تهران قطب سوم فوتبال به شمار میرفت و پس از استقلال تنها تیم ایرانی بود که قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شد پس از انتقال به همدان روند نزولی گرفت و پس از آنکه ستارههای خود را از دست داد روز به روز به دستجات پایینتر سقوط کرد و حالا در لیگ دسته دوم روزهای نگرانکنندهای را دنبال میکند.
آنچه کمر این تیم قهرمان را خم کرد سوءمدیریت حاکم بر این باشگاه است متأسفانه متولی این تیم مشخص نیست و کسی سرپرستی این طفل یتیم را نمیپذیرد.
هیأتمدیره حاکم بر این تیم سوری بوده و هیچ نقشی در نقل و انتقالات باشگاه ندارد و همین بیبرنامگی و سردرگمی باعث نزول پاس شد و این تیم پس از سالها هنوز نتوانسته کمر راست کند و روی پای خود بایستد.
مسئولان استان که این روزها سرگرم انتخابات هستند و توجه چندانی به پاس ندارند بایستی دور هم جمع شوند و برای یک بار هم که شده تکلیف این تیم را مشخص کنند.
اگر استانداری و اداره کل توانایی و قدرت اداره این باشگاه را ندارند بایستی زمینه واگذاری آن را به بخش خصوصی با اهداف مشخص فراهم آورند و با ایجاد آبشنهایی بخش خصوصی را ترغیب به تیمداری کنند.
با توجه به اینکه پاس نمیتواند از بودجه دولتی ارتزاق کند استاندار و اعضای مجمع این تیم میتوانند با سپردن پاس به بخش خصوصی دین خود را ادا کنند.
پاس نیاز به یک هیأتمدیره قوی ورزشی و اقتصادی دارد تا بتواند خود را از این منجلاب نجات دهد. این تیم نیاز به منابع درآمدی ثابت و پایدار دارد. متأسفانه مدیریت حاکم بر این تیم ضعیف است و مدیرعامل باشگاه نیز با قهر و آشتیهای خود و سوءمدیریت مانع از کامیابی پاس شده است اینکه عظیمی به عنوان یک بخش خصوصی برای باشگاه هزینه میکند جای قدردانی دارد، اما توافق وی با بالادستیها و بدقولی آنها در اهدای اوراق باعث دلسردی وی شده است. ضعف مدیریت وی در تیمداری و نحوه بستن قرارداد با بازیکنان و مربیان از دیگر مشکلات پاس به شمار میآید.
متأسفانه در سالهای اخیر هیچگاه از باشگاه پاس حسابرسی نشده است و معلوم نیست چگونه در این تیم پولها هزینه میشود و ضرر و زیانهای قراردادهای نجومی و کسب نتایج ضعیف را چه کسی باید پاسخگو باشد.
پاس از سالهای گذشته بدهیهای میلیاردی دارد و همین بدهی هموارهها باعث بسته شدن پنجره نقل و انتقالات میشود و اکثر بودجه سالیانه این تیم به بدهکاران تخصیص داده میشود باشگاه ناکام در جذب بازیکنان شاخص و تأثیرگذار میشود اگر خواهان این هستیم که پاس دوباره جان بگیرد و به جایگاه گذشته خود بازگردد باید این تیم را کاملاً جراحی کرد و اجازه نداد به برخی از چسبیدهها که در عمر خود حتی یک پیراهن ورزشی نپوشیدهاند برای این تیم تصمیم کنند و با ایجاد حاشیه باعث ناکامی پاس میشوند.
در فصل اخیر تیم فوتبال شهرداری با بودجهای کمتر از پاس اما بدون حاشیه کارنامه قابل قبولی ارائه داده است و در یک قدمی صعود به لیگ یک قرار دارد ولی پاس با این همه حاشیه حرفی برای گفتن نداشت.
متأسفانه باشگاه گزارش مستندی از نحوه هزینهکرد و خسارات وارده منتشر نمیکند. زیانی که پاشازاده به پاس وارد کرده چگونه حساب شد و آیا وی خسارات وارده را پرداخت کرد؟
به هر حال فصل برای پاس به پایان رسیده و با توجه به 3 بازی باقی مانده این تیم به طور حتم در لیگ 2 باقی میماند اما مسئولان از همین امروز باید به فکراین تیم باشند تا پاس فصل آینده را با توپ پر قدم به مسابقات بگذارد.
باید زیرساختهای این تیم تعریف شود و منابع درآمدی آن مشخص کرد تا در طول فصل به بنبست نخورد.
این روزها شایع شده که با صعود شهرداری قرار است که امتیاز این تیم به پاس داده شود. این خبر در حالی که شهرداری در کورس صعود است میتواند حاشیهساز باشد و انگیزه را در نزد بازیکنان کاهش دهد. البته هیچ مسئولی به طور رسمی این شایعه را تأیید نکرده و شیوع این شایعه در هفتههای حساس پایانی میتواند عوارض ناخوشایندی به همراه داشته باشد.