خاصیت فوتبال همیشه در این است که آدمها را با خود به یک فصل تازه و متفاوت میکشاند. امشب قصه با تمام روزها و خاطراتی که به ذهن سپردهایم، فرق دارد.
ایران دوستداشتنی ما با سربازان جان بر کفش میرود تا در هیاهوی اغواکنندهی روزگار، لحظاتی تاریخی را خلق کند. بازیکنانی با رگهای باد کرده و ساقهای متورم.
فریادهایی متعصبانه و عرقهایی از پیشانی ریخته شده روی چمن استادیوم ثمامه. این دفعه قصه رؤیایی نوشته خواهد شد با نفراتی که معمولی نیستند، به جای راه رفتن عاشق دویدن هستند و جنگِ جانانه شالوده کارشان است.
اپیزود اول
آنها که فوتبال پای ثابت زندگیشان بوده، حتما به یاد دارند که روبرتو باجو، زمانی که رؤیاهای بزرگ خود را جستوجو میکرد، مدام مصدومیتهای لیگامنت زانو سراغش را میگرفت و حتی در ۱۸ سالگی رباط صلیبی پاره کرد. دماسبیِ خاطرهساز فوتبال دنیا اما آنقدر جنگید و زحمت بیمواجب کشید تا به تمام دنیا نشان دهد مصدومیت، حتی اگر رفیق او شده باشد، کوچکترین اثری در موفقیتش نخواهد گذاشت و ترمز رؤیاپردازیهایش را نمیکشد.
برای ما جام جهانی از آن لحظه برخورد تلخ سیدمجید و علیرضا در بازی اول برابر سهشیرها رنگ غمباری به خود گرفت. از آن صحنه تا امروز، همتیمیها زیربغلهای بیرانوند را گرفتند و قدم زدنهای توام با طمأنینه را کنارش تمرین کردند تا او مهیای بازی شود و برگردد. برگردد و دوباره خالق سکانسهای درخشان در جام باشد. به گلر اول تیم ملی که از همان لحظه تلخ تشنه محبت بیشتر بود، بچهها خوب فهماندند که مرام ما مثل تمام مردمان ایران زمین، پر از وفا و صفاست. به او نشان دادند که فراموشی در قاموس ما نیست. راهی که با هم شروع کردهایم را باید با هم به پایان برسانیم.
اپیزود دوم
بازی با ولز یک پیام روشن داشت. اینکه تیم ملی اگر بخواهد و خیلی سادهتر از حد تصور میتواند در جاده بلندپروازی قدم بردارد . مثل تمام تیمهای بزرگ دنیا که بهانه برای بهترشدن دارند. تیمی که پاداش بزرگ یکدلی و پشتکار بازیکنانش را گرفت و همچون مردان جنگیِ در ورطه مرگ، یکی یکی تیرهای حاشیهای باقی مانده از بازی با انگلیس را از تن خود بیرون کشید تا به همه اثبات کند برایش مهمتر از همه، مردمی هستند که با هر گل زده، خود را از زمین کنده و هرجا که باشند پرچمها را به رقص در میآورند.
سالها بعد اگر از جام جهانی قطر پرسیدند، حتما میتوانید از تیمی حرف بزنید که کاخ تمام آرزوهایش در بازی اول فرو ریخت، اما ظرف چند روز و برای راند دوم چنان رؤیاهایش را همچون عضلات بازیکنانش تراشید که برسد به آنچه میخواهد.
اپیزود سوم و پایانی
از روزی که جام قرعهکشی شد، همه میدانستیم که به احتمال بسیار زیاد کار ما و آمریکا به بازی رو در روی هفته سوم کشیده خواهد شد. ما امشب با یک مساوی صعود میکنیم و آمریکا اما حتما باید برنده یکی از تاریخیترین مسابقات فوتبال باشد تا خود را صعودکرده ببیند.
امشب کارلوس کیروش و مهرههای یوز، باید از تمام خوابهای شیرینی که از روسیه تا قطر دیدهایم مراقبت کنند. امشب دیگر قرار بر این نیست که یک بغل پای ساده که اگر اینطرفتر بود یا آنطرفتر، سرنوشتمان را دچار تغییر کند. نباید امشب اجازه دهیم کار طوری گره بخورد که تا چهار سال باز راوی دردهای فوتبالی باشیم و راوی دستهای نرسیده به دور بعد.
بازیکنانی که امشب پا به رقابت برابر آمریکا میگذارند حتما میدانند که خدا به هر انسانی یک فرصت تاریخی میدهد تا نام خود را به تاریخ پیوند بزنند. بعضیها هم از کوچکترین فرصت، بزرگترین سکانسها را میسازند. اما امشب فرصت برای سربازان سینیور غنیمت است تا کاری کنند که بعد از آن شاید تندیسشان در ورودی شهرها ساخته نشود، اما نامشان در سرفصل تمام افتخارات ایران و ایرانی بدرخشد.
امشب یک ایران خواب نخواهد داشت. از ابتدا حمله کنید و بیخیال دفاع مطلق.
امشب نباید ببازید!
سوت آغاز یکی از حساسترین بازیهای تاریخ تیم ملی امشب از ساعت 22:30 در استادیوم ثمامه و با قضاوت متئو لاهوز داور سرشناس اسپانیایی که سابقه قضاوت در الکلاسیکو را در کارنامه دارد به صدا در خواهد آمد. دیداری که تساوی در آن به احتمال زیاد حکم به صعود شاگردان کیروش خواهد داد.
ملیپوشان پس از برتری روحیهبخش برابر ولز حالا با انگیزهای متفاوت گام به مستطیلسبز خواهند گذاشت و در مقابل آمریکا با نمایش قابل قبول تنها به برد در این بازی فکر میکنند.
یکی از نکات مهم درباره این بازی دردسر شیرین سرمربی تیم ملی در درون دروازه خواهد بود، جایی که هنوز بهطور قطع مشخص نیست کارلوس کیروش در این بازی حساس به علیرضا بیرانوند بازی خواهد داد یا سیدحسین حسینی. با این حال هر دو دروازهبان در شرایطی ایدهآل برای حفاظت از قفس توری دروازه تیم ملی قرار دارند.
در خط دفاعی خیلی بعید به نظر میرسد که کیروش دست به ترکیبی بزند که در دیدار قبلی عملکرد درخشانی به منصه ظهور گذاشت و همین وضعیت در میان هافبکها نیز وجود دارد. با این حال ممکن است سرمربی تیم ملی بهخاطر اینکه دست به عصا باشد، سردار را روی نیمکت نشانده و در صورت نیاز به او بازی دهد.
در سوی مقابل تیم ملی آمریکا با برخورداری از بازیکنان لژیونر و کارنامهداری چون سرجینیو دست و کریستین پولیسیچ که در تیمهای میلان و چلسی توپ میزنند، قطع به یقین با اندیشه برد به مصاف یوزها میآید.
این تیم با هدایت برهالتر بعد از کسب دو تساوی در بازیهای ابتدایی حالا تنها در شرایطی به دور بعدی صعود میکند که ایران را از میان بردارد. آنها بدون گل زده و بدون گل خورده گام به رقابت با حریف آسیایی میگذارند و بدون تردید عملکرد دفاعی یانکیها با حضور نفراتی مثل تیمریم قابل ستایش بوده است.
همچنین از نفراتی مثل یونس موسی و مککنی هم نباید غافل شد که در دو بازی قبلی آمریکا تأثیر زیادی از خود به نمایش گذاشتند.
بدون تردید رقابت امشب را باید دیداری فراموشنشدنی لقب داد. مسابقهای که در تاریخی برگزار میشود که برای ما یادآور خاطره جذاب و شگفتانگیز بازی با استرالیاست. مسابقهای که با گذشت بیش از دو دهه هنوز در خاطر ایرانیها نقش بسته و اینبار هم اگر بخت با ما یار باشد، میتوان به خوشیمنی این تاریخ برای فوتبال ملی دل بست.