خشت، خشت عمر و زندگی انسان بسته به حواس مختلف و آن حسی که در لحظهای خاص او را به امیدواری و انگیزه تحرک وا میدارد، عشق به ماندن و زندگی کردن است.
انسان هرچقدر هم گرسنه باشد، با نخستین لقمه غذا تازه یادش خواهد آمد که قاعده زندگی فقط لقمههای شور و شیرین نیست و نظام هستی با گردش ابر و باد و مه و خورشید و فلک است که شکل گرفته و خوردن و آشامیدن هم در چنین قاعده منظم و به هم تافته فقط برای این است که بدانی، کی هستی و چرا هستی و کجا و برای چه میروی؟
معنای واقعی خلقت هم برای این است که بدانی همه کائنات و هرچه در عالم است به هم وابسته هستند و همین وابستگیها است که عامل حیات موجودات است وگرنه یک تکه سنگ که به تنهایی عنصری مرده است، اما همینکه چنین عناصر مردهای کنار هم و پشت به پشت هم چیده شوند، در انگیزه حیات موجودات زنده نقش پیدا میکنند و خود هم جزئی از آن زندگی میشوند .
مقوله هنر نیز به معنای عام وقتی موجودیت مییابد که موجودات دیگر از آن بهره ببرند و آلات و ابزار هنر به تنهایی و تا وقتی در دست هنرمند قرار نگرفتهاند، همان عناصر مرده و بیثمر هستند. یک تابلوی نقاشی وقتی ارزش پیدا میکند که حس اغوا کنندهای به تماشاگر خود منتقل کند و هر تماشاگری را وادارد تا از گمان خود با نقش و نگار مقابلش ارتباط برقرار سازد .
انسانها در گذر زمانهای طولانی با بهرهگیری از اشیا بیجان و خلاقیت انسانهای دنیای خود آموختهاند تا با دستیابی به ناشناختههای دیگر به رمز و راز بودن و همواره رفتن و نیاسودن پیببرند، وگرنه اگر برای همان لقمه نخست بود که تاکنون هیچکس به هیچجا نرسیده بود!
ورزش هم در دنیای انسانها جزوی از هنر و صنعت و انگیزههای اجتماعی است که بهدرستی عامل استحکام و انسجام زنجیره پیوند انسانها از درون یک جامعه کوچک تا اجتماعات رنگارنگ و متنوع بینالمللی است.
اما ورزش امروزه تمام مرزهای تشریفاتی و محلی و دل خوشکنکهای معمولی را در نوردیده و از هرآنچه که نام صنعت و هنر و اقتصاد دارد هم گذشته است تا معنا و تعاریف جامعتری به ارتباط بین انسانهای جامعههای گوناگون بدهد.
در واقع تمام جامعههای پیشرفته و رو بهرشد جهان پرتحرک به این درک درست رسیدهاند که با مؤلفه ورزش بسیاری حرفهای سیاسی را هم میتوانند بین خود رد و بدل کنند.
در همین مسابقات والیبال ملتها که تیم تازه جوان شدهای از کشورمان نیز شرکت دارد و مسابقات گروه مقدماتی خود را در کشور بلغارستان پشت سر گذاشته است، شاهد بودیم که هر یک از دیدارهای والیبالیستهای کشورمان با نماینده کشورهای دیگر برای علاقمندان ایرانی و میلیونها هموطن که بازیها و نتایج این رقابتها را دنبال میکنند، دارای ارزش و اعتبار ویژهای است. به این معنا که اگر با چند باخت به رقبای دیگر چندان دلزده نشدیم، با یک پیروزی مهم برابر یک رقیب سنتی و قدر و سیاسی، تمام شکستها را فراموش کردیم و نمره قبولی به والیبالیستهای جوان و سرمربی ایرانی خود دادیم.
ورزش در سطح بازیهای داخلی و استانی نیز برای خیلی از علاقهمندان و جامعه ورزش دارای همین مفهوم میباشد، چرا که موفقیت یک تیم استانی در رقابتهای کشوری میتواند مقدمه ورود ورزش آن استان به میادین بزرگتر و بینالمللی باشد .
متأسفانه مسئولان استان همدان در چنین شرایطی، اهمیت ورزش در توسعه عمومی استان و ایجاد انگیزه و نشاط بین جوانها را نادیده میگیرند. نمونه چنین مشکلی در استان ما حضور یک تیم فوتبال با بِرَند یکی از فرهنگسازترین سازمانها یعنی شهرداری همدان در رقابتهای لیگ دسته یک کشورمان میباشد.
نام و حضور چنین تیمی هرچند در سطح دوم فوتبال ایران، حداقل در یک سال گذشته( فصل گذشته مسابقات فوتبالی)، برای معرفی چهره ورزش استان همدان، اثرات بسیار مثبتی بههمراه داشت، به خصوص اینکه نماینده فوتبال همدان در سال نخست حضور خود در رقابت باشگاههای کشوری، نتایج قابلقبول و امیدوار کنندهای بهدست آورد .
اینک شنیده میشود شهرداری همدان البته به بهانه هزینههای سنگین تیمداری، قصد دارد از حضور در رقابتهای دسته اول فوتبال کشور کنار بکشد و امتیاز تیم خود را واگذار کند.
بحث این است که شهرداری همدان فصل گذشته فوتبال و هم در فصل قبلتر از آن که در رقابتهای دسته دوم حضور داشت، در راستای فرهنگسازی و سالمسازی فضای جامعه استان، سرمایهگذاری کرد و جدا از هر سود و زیانی که در چنین کار و زاری بهدست آورد، مسئولیت مهم خود را به انجام رسانید.
حال اگر سازمانی بهنام شهرداری همدان در اساس به شرح وظایف راهبردی خود، ملزم به این کار نیست که مقولهای بهنام ورزش را کنار بگذارد، چرا که تنها سرمایهگذاری برای برگزاری تورنمنت چند تیم محلی و اعطای کاپ قهرمانی به یک تیم محلی، خروجی مؤثری در دنیای ورزش امروز برای پیشرفت ورزش شهر و استان نخواهد داشت و اما اگر به واقع هدف پیشرفت ورزش شهر و استان در میان باشد، چه بهتر که با دیدگاهی به طور کامل حرفهای و نگاه به ورزش به عنوان یک جامعه اقتصادی، به اینگونه رقابتها ورود پیدا کند و با مدیریتی صد در صد اقتصادگرا از چنین فرصتی برای سرمایهگذاری و نتیجههای انتفاعی آن استفاده کند.