تشکیل پرونده ثبت جهانی و بازار داغ اخبار این حوزه این روزها همه را خبرنگار حوزه گردشگری کرده است گرچه این اتفاق مبارکی است که همه باید پای کار مهم جهانی شدن همدان باشند اما کارشناسان معتقدند خبرنگاران تخصصی در این زمینه باید کار تخصصی را انجام دهند .
ما با چالشهای مختلفی در حوزه خبری میراث فرهنگی و گردشگری روبرو هستیم. بزرگترین چالش در مسئله میراث فرهنگی از نظر من، این است که در بحث قانونگذاری و سیاستهای کلان کشور، میراث فرهنگی و گردشگری جزو اولویتهای اصلی نیستند.
شخصا حدود یک ماه است که در حال پیگیری این موضوع هستم که آیا در اسناد بالادستی و اعتبارات مربوط به مخاطرات طبیعی که کشور را تهدید میکند، میراث فرهنگی به صورت مشخص درنظر گرفته شده یا نه؛ با توجه به اینکه هزاران بنای تاریخی و صدها موزه داریم که هر کدام از آنها میتوانند از لحاظ داشتهها به مثابه یک محوطه تاریخی باشند.
در حالی که باید برای هر کدام از این آثار تاریخی، پروتکل مشخصی تدوین شود و در اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد، اما متاسفانه چنین چیزی وجود ندارد و در این زمینه، قوانین و اسناد بالادستی ما مشخصا و منحصرا به حوادث بعد از بحرانها برمیگردد؛ دقیقا مانند برخوردی که بعد از بحران، با دیگر بناهای معمولی صورت میگیرد. درواقع، ما هیچ قانون و اعتبار مشخصی نداریم که پیش از بحرانهای اینچنینی، برای میراث فرهنگی فکری کرده باشد.
کاری که در این زمینه انجام شده، فقط برگزاری چندین سمینار است که در جای خود خیلی ارزشمند بوده اما آیا خروجی این سمینارها توانسته تبدیل به الزامی برای وضع قوانین در این زمینه شود؟ تا به الان خیر!
در همین حال، تنها اتفاقی که در حوزه قوانین در شرایط بحران رخ داده این بوده که نهاد متولی میراث فرهنگی موظف شده تا در چنین شرایطی از بناها محافظت کند؛ اما با چه اعتباری؟
در همین حال، من چند سال پیش این موضوع را پیگیری میکردم که در گردشگری چقدر اعتبار و بودجه مشخص برای تبلیغات گردشگری در نظر گرفته میشود. اینجا هم باید بگویم که برای تبلیغات گردشگری هیچ ردیف بودجه مصوبی نداریم؛ در حالی که بررسیها و مصاحبههای همکاران کشوری من با وزرای گردشگری دو کشور اسپانیا و فرانسه به عنوان قطبهای اصلی گردشگری دنیا، نشان داد که رقمی بین ۴۰ تا ۷۰ درصد اعتبارهای دولتی در این دو کشور، به تبلیغات گردشگری تخصیص پیدا میکند و در بقیه موارد، هیچ وابستگی به اعتبارات دولتی وجود ندارد.
سوال اینجاست آیا کشوری مثل ایران و شهری مانند همدان نیاز بیشتری به تبلیغات گردشگری دارد، یا کشورهایی مثل فرانسه و اسپانیا؟ آن هم در شرایطی که یکی از بزرگترین ضعفهای صنعت گردشگری در ایران و همدان ، تبلیغات است.
از چالشها که بگذریم، خبرنگاری حوزه میراث فرهنگی و گردشگری خوبیهایی نیز دارد. به عنوان خبرنگار این حوزه، کار و تعطیلات شما به هم گره میخورد. زمانی که برای تعطیلات به سفر میروید، در واقع در همان حال فکر شما مشغول سوژههایی است که میتوانید آنها را پیگیری کنید یا سوالاتی که مطرح کنید. در عین حال، دیدن یک موزه شاید برای دیگران تنها جنبه لذت بردن داشته باشد اما برای یک خبرنگار میراث فرهنگی یا گردشگری، علاوه بر لذت بردن، کار هم محسوب میشود. به این ترتیب، شما تعطیلات را هم کار میکنید، بدون آنکه اذیت و خسته شوید. اگر چالشهای ریز و درشتی را که در حوزه خبری میراث فرهنگی و گردشگری وجود دارد، نادیده بگیریم یا آنها را رفع کنیم، باید بگویم که خبرنگاری در این حوزه، چیزی به جز زیبایی، درک عمیق از موضوعات مختلف و لذت بردن نیست.
وقتی حرف انتخاب بهترین و بدترین خبری که کار کردهام باشد، بدترین خبر در سال اخیر برای من، مصوبه مجلس برای خرید و فروش اشیای باستانی و بهترین خبر هم این بود که این مصوبه از دستور هیئت رئیسه خارج شد!
آرزو میکنم که بتوانیم با همه توان خود، به سمتی حرکت کنیم که چالشهای متعدد حوزه میراث فرهنگی و گردشگری را از سر راه برداریم و جزو کشورهای باشیم که میراث فرهنگی و گردشگری در صدر تصمیمگیریهای کلان، اعتبارسنجیها، بودجهریزیها و قوانین باشد.
حوزه خبرنگاری و روزنامهنگاری گردشگری، میراث فرهنگی و صنایعدستی نسبت به دیگر حوزههای خبری، جوانتر است. علاوه بر این، خبرنگاران این حوزه، بهویژه باسابقهها، یک ویژگی بارز دارند: دغدغهمندی درباره میراث فرهنگی و توسعه گردشگری استان .
با اینهمه اما، زحمات و تلاشهای آنها برای آگاه کردن جامعه در مورد موضوعاتی همچون حفاظت از میراث فرهنگی، یافتن راهی برای بهبود اوضاع گردشگری و توسعه صنایع دستی، کمتر دیده و گاهی حتی با برخوردهای قهری مواجه شده است. این موضوع بسیاری از آنها را دلسرد کرده اما ناامید، نه. آنها همچنان از چالشها مینویسند، دستهای پنهان را آشکار میکنند و چراغ راه جامعه میشوند.
شاید برای خیلیها اینگونه به نظر بیاید که روزنامهنگاری در حوزه فرهنگ و به ویژه میراثفرهنگی و گردشگری، پر از سفر و ماجراجویی است. یا اینکه به نظر برسد مسئولان و کارکنان این حوزه، فرهنگیاند و چالش و خطرات آن نسبت به حوزههای حوادث و سیاسی کمتر است.
اما پیشنهاد میکنم با من که نزدیک 15 سال است در این حوزه فعالیت میکنم، همراه شوید تا ببینید چقدر این حوزه پر از چالش است و پر درد. به نخستین روزهای شروع کارم برمیگردم؛ به زمانی که اصلا میراثفرهنگی به مثابه امری فرهنگی، جایی نه در رسانهها داشت و نه در میان مردم. میراثفرهنگی در صفحه حوادث روزنامهها تعریف میشد و از سوی دیگر، جایگاهی در زندگی روزمره مردم نداشت.
پس ما خبرنگاران این حوزه، هم باید با اهالی صنف خودمان میجنگیدیم تا حداقل یک صفحه خاص به میراث فرهنگی اختصاص پیدا کند یا جزو صفحات اجتماعی و فرهنگی محسوب شود، و هم باید تلاش میکردیم تا مردم اهمیت این حوزه را درک کنند و جزو مطالبات زندگیشان شود و هم به مصاف مسئولانی میرفتیم که در این حوزه بودند و با اهمیت پیدا کردن میراثفرهنگی، منافعشان به خطر میافتاد.
البته این تازه اول راه بود؛ نمیدانستیم بعدها مدعیان دیگری هم از راه میرسند و راهها و روشهایی که برای تحقق آنها تلاش کردیم، منحرف میشود و میراثفرهنگی، گوشت قربانی. این قصه سر دراز دارد.
رنجنامههای بسیاری باید از وضعیت میراث فرهنگی همدان نوشت؛ چراکه هر روز ما با تخریبهای متعددی در این حوزه دستوپنجه نرم میکنیم؛ از خانه های تاریخی در محوطه کبابیان گرفته تا تخریب مدرسه و بناهای تاریخی در دیگر مناطق شهر .
اما اتفاقات خوب هم کم نبوده است. امروز که دارم این مطلب را مینویسم، این خبرها به یادم میآید؛ ساماندهی بازار تاریخی همدان ، آزادسازی عرصه و حریم هگمتانه ، تشکیل پرونده ثبت جهانی همدان، رد شدن طرح مجلس برای خرید و فروش آثار باستانی و... با همه اینها، بهترین اتفاق برای من در این حوزه زمانی است که مردم با روزنامهنگاران همراه میشوند و پای تاریخشان میایستند و کوتاه نمیآیند.
باید بر این نکته تاکید کنم که خبرنگاری یا روزنامهنگاری، شغلی است حرفهای، نیازمند دانش و آگاهی رسانهای و رعایت قوانین، ضوابط و استانداردهای بینالمللی. اینکه هر شهروند یک روزنامهنگار شود، واقعا مفهوم روزنامهنگاری نیست و فقط یک بخش این ماجراست حوزه تخصصی خبرنگار تخصصی میخواهد .