شاید کُشتی ملایر را به یک کِشتی بدلکردن کلیگویی باشد و نتواند آدرس دقیقی به مخاطب منتقل کند، اما وقتی از جلال لطیفی، برادران مصطفیجوکار و صادق گودرزی که هنوز بهعنوان پرچمدار مدالآوری در جهان میدرخشند و عکسهایشان در تالار فدراسیون کشتی مُنقش است به میان میآید، اهالی شهرستان ملایر با حسرت به یاد میآورند که چند سال و نزدیک به یک دهه است که در سطح اول کشتی جهان و المپیک کشتیگیری را به جامعه ورزش کشور معرفی نکردهاند.
یکی از ورزشهایی که همیشه در میان نسل جوان ملایر و بیشتر البته قشر متوسط جامعه رواج داشته، رشته مدالآور و پهلوانپرور کشتی بوده است. کشتی با کمترین و ابتداییترین امکانات بیشترین و رنگینترین مدالها را در پیشانی ورزش کشور ثبت کرده، اما چندسالی میشود که دهه شصتیها در ورزش قهرمانی و حرفهای به درجه بازنشستگی رسیده یا نزدیک شدهاند و دیگر با تمام توان و هدف کسب مدال نمیتوانند در آوردگاههای بینالمللی ظاهر شوند.
به عبارتی دیگر میتوان گفت قهرمانان ملایری حالا مشغول زندگی شخصی یا مربیگری شده و ملایر هم بعد از آن نسل طلایی این وسط از کسب مدال قهرمانی و معرفی قهرمان المپیک، جهانی و حتی کشوری محروم شده و رنگ مدال ندیده است.
حال سوال اساسی از متولیان ورزش استان و شهرستان ملایر این است که چرا در چند سال گذشته بهخصوص اواخر دهه هشتاد که بیشتر جوانان شهرستان بهسمت کشتی روی آورده بودند و با اشتیاق وصفناپذیر به امید کسب مدال در سالن کشتی شهید حمید رضیِ مجموعه ورزشی تختی در فضایی پاک و سالم با هم سرشاخ میشدند و برای رسیدن به امیال و آرزوهای زندگی خود تشک کشتی را انتخاب کرده بودند، برای این قهرمانان برنامه خاصی در نظر گرفته نشد؟
آن روزها کم کم سیلِ جوانان سرخورده که زلف پیروزی در زندگی را به قهرمانی در کشتی گره زده بودند و موفقیت در ورزش و بهخصوص کشتی را طلب میکردند، از این سالن کم شد.
جوانانی که این حرفه را حرفهای دنبال میکردند، اما کسی نبود به آنها این نکته را گوشزد کند که ماناترین و رنگینترین عنوان قهرمانی، مدال طلا نیست بلکه خلق و خوی پهلوانی است. نهتنها مربیان، پیشکسوتان و گوششکستهها متر و معیار سنجش در ورزش را رنگین بودن مدال قرار داده بودند بلکه برنامهای هم برای سمتوسو دادن به ذهن جوانان وجود نداشت و این خود باعث شد که فقط یک نسل از جوانان طرد نشوند، بلکه همان نسل که حالا در مقام پدر و بزرگترِ نسل بعدی قرار گرفتند هم نگذارند مسیر سرخوردگی و افسردگی در ورزش را تجربه کنند.
البته نباید از ذائقه نسل جدید به راحتی بگذریم که بهسمت سوشالمدیا یا همان فضای مجازی و بازیهای مقطعی اینترنتی متمایل شده است.
اما کمکاری و بیتوجهی مسئولان ورزش در سطح کشور، استان و شهرستان چهقدر بوده که نتوانستند نگاه دهه هشتادیها و نودیها را معطوف به کشتی کنند؟
وقتی با سعید گودرزی، مربی سازنده و پدر صادق گودرزی همکلام میشویم، دل پری از کمتوجهی مسئولان دارد و یکی از دلایل عدم استعدادیابی را بیمیلی مربیان و پیشکسوتان میداند. او بر این عقیده است که مربی تا وقتی مشغله داشته باشد نمیتواند به امر مهم استعدادیابی بپردازد.
از سوی دیگر پای صحبت با کشتیگیران نونهال و نوجوان شهرستان که مینشینیم از نبود مدرسه تخصصی کشتی گلایه دارند.
گفتوگو با پیشکسوتان و قهرمانان نسل قبلی ملایر هم حکایت از این دارد که آنها با یک ریسک بالا درس و مدرسه را بهطور کامل کنار گذاشتهاند. آنها که به جایگاه جهانی و المپیک رسیدند امروز توانستند شغلی برای خود دست و پا کنند، اما آنها که در بهترین حالت در کشور مطرح شدند، امروز دغدغه زندگی شخصی دارند و حتی برخی کارگری هم میکنند! و اینها برای نسل فعلی معضل و دغدغه است.
اکنون اما با همت مسعود مصطفیجوکار نایب قهرمان المپیک ۲۰۰۴ آتن و برادرش میثم، آکادمی شهید حاج حسین همدانی در ملایر راهاندازی شده که در وهله نخست نیازمند خوابگاه و سلف سرویس برای ورزشکاران و مربیان این مجموعه است. این مجموعه هم نیازمند امکاناتِ معاینات پزشکی، روانشناسی و پیکربندی ورزشکاران است.
مشکل بعدی که همیشه در ورزش ملایر و بهخصوص کشتی وجود داشته، نبودِ اردوهای ورزشی بلندمدت و حتی کوتاهمدت است چراکه در کوتاه مدت هم توانایی پرداخت مخارج اعم از تغذیه و هزینه خوابگاه و مربیان وجود ندارد.
به همین دلیل است که کشتیگیران از قرار نگرفتن در شرایط مسابقه به دلیل نداشتن لیگ حرفهای در سطح استانها گِله دارند.
سراغ حمیدرضا بختیاری یکی از استعدادهای سوخته و میتوان گفت حیف و میل شده شهرستان ملایر رفتیم تا با او گفتوگو کنیم. پر از افسوس حمیدرضا که در ۱۶ سالگی آرزوی شکستن تعداد مدالهای پهلوان تختی را داشت به دلیل ضعف مالی پدر نتوانست به آرزویش برسد.
او میگوید: استعداد من در ملایر زیر نظر سعید گودرزی که استعدادیابی بینظیر در ملایر است کشف شد و دو بار هم به اردوی تیم ملی نوجوانان در تهران زیر نظر مراد محمدی دعوت شدم. شبها در اردو خواب اهتزاز پرچم ایران را میدیدم و رویای شکستن رکورد آقا تختی را در ذهن پرورش میدادم.
بختیاری ادامه میدهد: برای مسابقات جام جهانی کودک انتخاب شدم و قرار بر این بود که پاسپورتش را به مسئولان وقت فدراسیون تحویل بدهم اما پول پاسپورت را نداشتم و بهخاطر اینکه پدرم قرض زیادی بالا آورده بود نتوانستم از اقوام پول قرض بگیرم. موضوع را با نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی ملایر، رئیس هیات کشتی و رئیس اداره ورزش شهرستان درمیان گذاشتم اما آنها فقط یک ست گرمکن ورزشی به من دادند و پول پاسپورت مهیا نشد.
این کشتیگیر میگوید: مسئولان وقت هیات کشتی استان همدان مثل یک دوپینگی با من رفتار کردند! آنها هزینه بدقولی من در ارائه پاسپورت که ناشی از بی پولی بود را با دو سال محرومیت در نظر گرفتند. آنها از قبل با کشتیهای من زاویه داشتند و بارها در مسابقات استانی به بهانه سنگینی وزن گفتند باید دوباره وزنکشی کنی تا بگذاریم مسابقه بدهی!
بختیاری خاطرنشان میکند: آنها دو سال من را با محرومیت روبرو کردند و از شرکت در تمامی مسابقات محروم شدم. من هم برای امرار معاش به چوپانی در روستای خودمان روی آوردم تا کمک خرج پدر باشم. صبحها مدرسه بودم و عصرها مشغول چوپانی و اکنون هم دیگر در ذهنم شکستن رکورد جهان پهلوان تختی نمیچرخد بلکه میخواهم در دانشکده افسری ارتش استخدام شوم تا در چارچوب تیم ارتش در مسابقات حاضر شوم.
قصه حمیدرضا بختیاری یکی از هزاران استعداد در شهرستان ملایر و استان است. با او کاری کردند که سر از چوپانی درآورد و امروز هم دیگر نمیخواهد برای همدان کشتی بگیرد، بلکه میخواهد در تهران که به گفته پدرش دریای خروشان است و از او نهنگ میسازد، برای تحقق آرزوهایش بجنگد.
حمیدرضا که اهل روستای رضوانکده ملایر است تنها کسی نیست که استعدادش قربانی بیتدبیری و کمتوجهی مسئولان ورزشی شده، بلکه مثل او افراد زیادی در روستاهای دورافتاده این استان هستند که نیازمند توجه و نیمنگاهی از سوی مسئولان هستند.
کنار بیتدبیری مسئولان، نیاز است تا اسپانسرهای مالی در کنار توجه به فوتبال، کمی هم به کشتی توجه کنند تا استعدادهای ناب این خطه در ورزش اول استان سوخته نشوند.