همدانپیام: فقر به معناي ناتواني در تأمين نيازهاي اساسي زندگي از قبيل خوراک، پوشاک، مسکن، معيشت خانواده و ... ميباشد. مفهوم نيازهاي اساسي بر حسب زمان و مکان متفاوت است و از حداقل نيازها براي زنده ماندن تا متوسط سطح زندگي را در بر ميگيرد. فقر موجب محدود شدن توسعه انساني گرديده و صدمات گسترده و طولاني مدتي بر جاي ميگذارد.
بنابراين، کاهش فقر از اهداف توسعه به شمار ميرود و در برنامههاي توسعه اقتصادي کشور با تاکيدي که بر بسط و تحقق عدالت اجتماعي گرديده اهميت مضاعف يافته است. در ماده ٩٥ قانون برنامه چهارم توسعه، تکاليف متعددي براي کاهش فقر و نابرابري بر عهده دولت گذاشته شده است.
در بررسي پديده فقر، توجه به ابعاد مختلف آن و بررسي و پويش تاريخي فقر ضروري ميباشد .
ابعاد گوناگون فقر
فقر همواره به عنوان يک مسأله جهاني مطرح بوده است و ريشه گرفتاريها و عقب ماندگيهاي بخش اعظم کره زمين، از جمله بخش مهمي از جامعه ما را تشکيل ميدهد. تحقيقات مختلف از افزايش نابرابري و فقر در جهان خبر ميدهد. در گزارش توسعه انساني سال ٢٠٠٣ برنامه توسعه سازمان ملل متحد، وضعيت فقر در پايان دهه ١٩٩٠ اين گونه توصيف ميشود:
"در حال حاضر ٥٤ کشور فقيرتر از سال ١٩٩٠ هستند. در ٢١ کشور نسبت بيشتري از مردم در گرسنگي به سر ميبرند. در ١٤ کشور، کودکان بيشتري قبل از ٥ سالگي ميميرند. در ١٢ کشور، نرخ ثبت نام مدارس کاهش يافته است. چنين پس رفتهايي در زندگي بشر بي سابقه بوده است.
از ميان ٦٧ کشور(فقير)، نسبت جمعيت فقير در ٣٧ کشور افزايش يافته است. در ١٩ کشور بيش از يک چهارم افراد گرسنهاند و اوضاع در حال بدتر شدن است.
در ٢١ کشور، نرخ گرسنگي افزايش يافته است. در ٧ کشور تقريبا يک چهارم کودکان ٥ سالگي خود را نميبينند.
در دهه ١٩٩٠ در ١٢٥ کشور در حال توسعه و در حال گذار، رشد درآمد متوسط سرانه کمتر از ٣ درصد بوده و در ٥٤ کشور، درآمد متوسط سرانه کاهش يافته است. تنها در سه کشور، شکاف نرخ مرگ و مير کودکان ميان گروههاي ثروتمند و فقرا کمتر شده است.
بانک جهاني براي تحقق دنيايي رهايي از فقر، جهانيان را به اقدام موثر و برخورداري عمومي از بهداشت، مسکن و آموزش دعوت نمود. در همين راستا در سال ١٩٩٦ سازمان توسعه و همکاريهاي اقتصادي هدف گذاري کرد که از طريق مشارکت جهاني تا سال ٢٠١٥ ، نيمي از افرادي که فقير هستند، از شرايط فقر شديد خارج شوند.
اين اقدامات در بسياري از مناطق جهان با موفقيت مواجه شد. در ايران نيز براي مبارزه با فقر پيش بينيهايي صورت گرفت و چندين بار لايحه فقرزدايي تهيه و تنظيم شده است اما متاسفانه اين اقدامات نتايج چندان رضايت بخشي به همراه نداشته است.
انتظار ما زياد نيست، نمي خواهيم فقير باشيم
رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفت: یکی از علل نارضایتیها این است که به مردم وعدههای زیاد دادهایم و انتظارشان زیاد است.
درآمد هر ایرانی ۴ هزار و ۴۰۰ دلار در سال است
رئیس مرکز آمار ایران پيشتر اعلام كرده: درآمد سالانه هر ایرانی به طور میانگین ۴ هزار و ۴۰۰ دلار است و وزیر اقتصاد نيز پیشتر اعلام کرده بود که درآمد سرانه هر ایرانی بهطور میانگین 12 هزار و 500 دلار است.
به گزارش ایلنا، آمارهای متناقض در خصوص نرخ تورم، نرخ تولید ناخالص داخلی و همچنین نرخ خط فقر همیشه باعث سرگردانی و نابسامانی آماری در اقتصاد کشور به خصوص کارشناسان شده است.
بنا بر آمار اعلامي از سوي رئيس مركز آمار ايران، ميتوان گفت درآمد هر ايراني به طور ميانگين ماهيان 360 هزار تومان است.
اما سوال اينجاست كه آيا همه ايرانيان يعني 70 ميليون جمعيت ايران كار ميكنند و ماهيانه هر كدام اين ميزان در آمد دارند؟
يا اينكه مركز آمار ايران درآمد سرانه هر خانوار را اعلام كرده است؟
اما آنچه كه در اين بين مهم است حتي اگر در هر خانوادهاي هم پدر و هم مادر شاغل بوده و هريك بطور ميانگين حدود 400 هزار تومان در ماه درآمد داشته باشند بطور ميانگين يك خانواده چهار نفر با ميانگين حدود 800 هزار تومان هم نميتواند آسايش نسبي را براي اعضاي خانواده خود فراهم كند؛ هرچند اين مهم براي خانوادهها نيز محقق نيست و در بيشتر خانواده فقط سرپرست خانوار درآمد دارد.
وضعيت تورم و رابطه آن با فقر در ايران
يك كارشناس مسائل اقتصادي معتقد است در كشور ما در گزارشهايي كه وضعيت كلان اقتصادي را بررسي ميكنند كمتر به ابعاد نابرابريهاي درآمدي و ارتباط متقابل آنها با ديگر متغيرهاي اقتصادي توجه مينمايند. بدتر از آن اينكه توليد آمارهاي مربوط به توزيع درآمد بسيار كم اهميتتر از دادههاي حسابهاي ملي تلقي ميشود به سازماندهي دادههاي مزبور، توجه كافي مبذول نميگردد.
احمد زماني افزود: فقر را نميتوان تنها از زاويه ساختار اقتصادي بررسي نمود، چه آنكه تاثير و تاثرات اين پديده، تمام ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي كشور را شامل ميشود. وي بيان كرد: متوسط هزينه يك خانوار در بالاترين دهك درآمدي حدود 20 برابر پايينترين دهك است. همين نسبت براي جامعه شهري 15 و براي جامعه روستايي نيز 20 است. يعني نابرابري در جامعه روستايي بيش از جامعه شهري است. وي تصريح كرد: علت بدتر بودن توزيع درآمد روستاها را ميتوان به دو دليل دانست: فقيرترين گروههاي اجتماعي در روستاها متمركز هستند.
جامعه شهري از طريق فشار سياسي پيوسته توانسته است از امكانات عمومي، سرمايهگذاري دولتي و ساير خدمات و كالاها بيش از روستاها برخوردار باشد. وي خاطرنشان كرد: در بررسي مقوله امنيت اقتصادي عاملي مانند فقر و تورم يا هر عامل ديگر بايد به وجود نوعي تناقض در دو جنبه از اقتصاد يعني جنبه «آسيبپذيري» كه رويكردي امنيتي است و جنبه «كارايي» توجه لازم را مبذول داشت. كشمكش بين آسيبپذيري و كارايي تقريبا در همه سطوح امنيت اقتصادي از سطح فردي گرفته تا شركتها، طبقات دولتها و بالاخره كل سيستم جريان دارد.
اما آنچه كه مهم است اقتصاد، وضعيت معيشتي مردم و آسايش مردم آنچه كه در مقالات و گزارشها درج ميشود نيست بلكه درد دل مردمي است كه به امكانات پايين عادت كردهاند و معنايي از زندگي پيشرفته و مدرن نميدانند.
آنچه كه همه ما ميدانيم ، زندگي يعني تلاش كردن و پول درآوردن و شكم زن و بچه خود را سير كردن اما آيا لذت از زندگي همين است؟
چرا مردم ما هنوز معناي رضايت را نميدانند؟
چرا كه آنان از بيان اين موضوع وحشت دارند كه ابراز كنند از اين نوع زندگي راضي نيستند آنان ميترسند كه نزد يكديگر كوچك شوند و همه ميگويند از زندگي راضي هستند.
اما واقعا خانوادهها از كدام بخش زندگي خود رضايت دارند؟
استحكام خانواده و محبتي كه در بين آنها وجود دارد اصليترين دليل رضايتمندي است نه وضعيت معيشتي و رفاهي كه هر فردي بايد از آن برخوردار باشد.
اما آيا وعدههايي كه به مردم داده شده تاكنون تحقق يافته است؟ كه دادن همين وعدههاي انتظاراتشان را بيشتر كرده باشد؟
رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفت: یکی از علل نارضایتیها این است که به مردم وعدههای زیاد دادهایم و انتظارشان زیاد است.
پورمحمدی اظهار کرد: گاهی گفته میشود مسئولان کار نکردند و همه چیز را به هم ریختند. این حرف زیاد درست نیست. اینکه کشور به اینجا رسید و این همه خدمات داده میشود و مردم انگیزه دارند، نشان میدهد این حرف درست نیست. اخیرا از مردم یک نظرسنجی به عمل آمد مبنی بر اینکه آیا از زندگی راضی هستند یا خیر؟ ۶۵ درصد اعلام رضایت کردند، ۲۳ درصد نظر متوسط دادند و در مقابل ۱۲ درصد هم گفتند از زندگی ناراضی هستیم. موسسهای که این نظرسنجی را انجام داد دقیق است اما من میخواهم بگویم اینکه تعداد زیادی از مردم از زندگی راضی هستند نشان میدهد که مدیران تا حدی کار خود را خوب انجام دادهاند. نباید از این نکته غفلت شود. جالب اینکه در این نظرسنجی از مردم سوال میشود که نظر شما راجع به گرانی چیست که مفصلا گله میکنند. گله سر جای خودش است. یعنی به من و شما انتقاد کرده و ناراحت هستند ولی میگویند که ما از زندگی راضی هستیم. میزان رضایتمندی مردم به خاطر خدمات ارائه شده است. نباید از سیاهنماییها و القائات منفی ترسید و به خود دلهره راه داد.
و اما در پايان ميتوان يادآور شد در خانوادههايي كه پدر و مادر هر دو كارمند دولت بوده به نسبت ميتوان آسايش را در زندگي آنها نسبت به ساير خانوادهها مشاهده كرد اما در ساير خانوادهها نه. و البته تنها يك دهك كه زندگي بيش از حد مرفهي دارند كه در اين گزارش نميگنجند.