میگفت هرچقدر که میخواهی ثروتمند باشی به آن فکر کن. این کار ثروت را جذب تو میکند. یا اگر میخواهی اتفاقات زندگیات خوب باشند به خوب بودنشان خیلی دقیق و با همه جزئیات فکر کن تا همان اتفاقات خاطرههای زندگیات بشوند.
دورهای داشتیم که قانون جذب تیتر محافل شده بود. شما هم شنیده بودید نه؟! آنقدر که این قانون جذب در ایران پا گرفت، میشد درآمد فروش کتابش را مدیون ایرانیها دانست. اما چند نفر واقعا پولدار شدند؟! چند نفر صاحب خاطراتی شدند که روزی رویای ذهنی شان بود؟!شاید به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید. اما این قانون جذب توی دل خودش یک آموزش خوب داشت.
چیزی که ما مدتها بود گمش کرده بودیم و حتی حالا هم خیلیها بیخیالش هستند. قانون خوب فکر کردن و به چیزهای خوب فکر کردن. البته این دو تا تفاوت کوچکی دارد. خوب فکر کردن یعنی شما فکرتان را عمق بدهید، اجازه بدهید شیرین شود. سرسری از فکرهایتان نگذرید. خوب فکر کردن مثل این است که بگوییم خوب آشپزی کنید.
خوب آشپزی کردن با داشتن مواد خوراکی خوب برای آشپزی فرق دارد نه؟! اما به چیزهای خوب فکر کردن همان آشپزی با مواد درجه یک و مرغوب است. حتی اگر آشپز ناشی باشد باز هم نتیجه مطلوب است احتمالا. فکرهای خوب و مثبت ذهن شما را می سازند. آنرا تقویت میکنند و دیگر وقتی ته مانده افکار منفی از جایی به خورد ذهنتان می رود سریع آنرا بالا می آورد و دور می ریزد. فکر خوب، لزوما دربردارنده اتفاق خوب نیست. اتفاقاتی که توی دنیا می افتد نتیجه خیلی عوامل است.
اما فکر خوب حتما شخصیت خوبی به ارمغان میآورد و از نتایج فکرهای زیبا، کنش و واکنش های انسانی است. آدمی که وقتی حقوقش را میگیرد توی فکر صدقه دادن است، نصف راه را تا بهشت رفته و همین نیت خوبش باعث میشود هنوز آن کار را انجام نداده، احساس خوبی را تجربه کند. در واقع همین احساس خوب تضمین انجام کارهای خوب بعدی است. ما از پول دادن به رفتگر محله یا هدیه خریدن برای بچه کوچک فامیلمان لذت می بریم. این کارهای خوب نتیجه همان فکرهای خوب است. فکرهایی که اگر از این روزمرهها بزرگترش کنیم و به آن وسعت بدهیم حال خوبمان چندین برابر می شود. مثلا به آدمی فکر کنید که حال خوب خودش را با یک فکر بزرگ تضمین کرده است.
نه برای یکی دو سال که برای سالهای متمادی. دکتر سعید کاظمی آشتیانی موسس رویان، با کمک به زوج های نابارور ایرانی آنهم در سالهای پس از جنگ، زندگی خودش را پر از عطر خوبی کرد.
طوری که فکرهای خوبش، تا همیشه در یادها و خاطرهها ماند. فکر خوب به همین شکل آدم را از توی چارچوبهای خودش بزرگتر می کند. حالا اگر آدمها هر روز خوب فکر کنند و به چیزهای خوب هم فکر کنند، دیگر کمتر بیماریهای روانی تهدیدشان میکند چرا که پیامد فکر عمل است و از عمل خوبمان لذت میبریم و کمتر عروق قلبمان بخاطر حرص و طمع بیخودی درد میگیرد. کمتر پولهای توی حسابمان برای ما نقشه میکشند. جزئیات، مهمترین سربازان فکرهای خوب هستند. به جزئیات زندگی نگاه کنید و به آنها فکر کنید.
جزئیات راه رفتن یکسالهها را دیدهاید؟! آدم غرقش میشود. یا جزئیات گلکردن غنچههای گلدان روی میزتان. حتی جزئیات حرفهای خوبی که از دیگران میشنویم. ما میتوانیم به جزئیات خوب اتفاقات پیرامونمان هم فکر کنیم.
مثلا صبح که تاکسی میگرفتید، رنگ جدول خیابان تازه نشده بود؟! یا راننده وقتی میخواست پولتان را پس بدهد نگفت خدا به همراهت؟! این جزئیات به نظر بیاهمیت میآیند اما اگر برای هر کدام از اینها یک لبخند بزنید، فکر میکنید در طول روز چند بار لبخند زدهاید و عمرتان بلندتر شده؟!