یکیاز کارکردهای احزاب در نظامهای سیاسی تقویت مشارکت مردم در فرایندهای سیاسی است. طبیعتا احزاب در این فضا باید بتوانند این اقناع را برای افکار عمومی به ارمغان بیاورند که حضور و مشارکت آنها در عرصه انتخابات در آینده آنها تأثیرگذار است و به اصلاح روندهای غلط منجر میشود و کشور را به سمتوسویی بهتر هدایت میکند.
طبیعتا احزاب تابع قوانین رسمی و اساسنامهها و مرامنامههای مخصوص خود هستند و در چارچوب ساختارهای فکری و سیاسی که در آن شکل گرفتهاند، فعالیت خواهند کرد. نکتهای که در این میان دارای اهمیت است، ایناست که ساختارهای سیاسی رسمی کشور اعم از 3 قوه و بسیاری نهادها، احزاب را رقیب خود ندانند، بلکه احزاب را در تقویت هنجارهای سیاسی و اجتماعی شریک خود بدانند. احزاب، عاملی هستند که میتوانند نظام را در ایجاد اتحاد ملی یاری کنند. احزاب در حقیقت سعی میکنند به کشور کمک کنند در وهله بعد بهدنبال اهداف سیاسی خود هستند. در این میان احتمال دارد کمک احزاب از جنس آن چیزی که سیاستمداران دوست دارند و توقع دارند، نباشد.
گاهی اوقات بعضی دستگاهها و برخی افراد انتظار دارند که احزاب ابزاری برای رسیدن به اهدافشان باشند. کارکرد احزاب آن چیزی که برخی تصور میکنند، نیست. بهگمان من وجود احزاب به تکثر و سلایق مختلف جامعه سر و شکل میدهد و آن را سازماندهی میکند. احزاب میتوانند نظرات و گفتمانهای مختلف را قانونمند کنند و آن را در یک چارچوب منظم ارائه دهند. متأسفانه احزاب در ایران با آن کارکرد اصلی خود فاصله زیادی دارند و مطلوب یک فضای سیاسی پرشور و اشتیاق نیستند.
علل زیادی برای تحقق نشدن یک حزب ایدهآل در ایران وجود دارد که شاید مهمترین آنها قوانین باشد. من معتقدم مسیر رو به پیشرفت است و هر روز احزاب مترقی میشوند و روند صعودی را طی میکنند و شاهد هستیم تأثیرگذار شدهاند و در برخی انتخابات حرفی برای گفتن دارند. این توسعه احزاب بهدلیل ارتقای آگاهی مردم و توسعه رسانهها رقم خورده است. ازسوی دیگر شکل گرفتن مطالبات مختلف جدید در میان مردم، آنها را با نسلهای گذشته متفاوت کرده است و مشارکتپذیری را در آنها ارتقا داده است. خوشبختانه گفتوگو نیز در جامعه ما نهادینه شده است و احزاب، محفل مناسبی برای این گفتمانها است. احزاب نیز قصد دارند تا به مردم بگویند که بهوسیله خرد جمعی و گفتمان میتوان همزیستی مسالمتآمیز داشت و در امور بهتوافق رسید.
* حمید قزوینی پژوهشگر تاریخ