این روزها بازهم هیاهوهای تازهای در فضای ملتهب اقتصاد کشورمان ایجاد شده است و قیمت بسیاری کالاهای بهظاهر سرمایهای از کنترل دولت خارج شده است. بهنظر میآید یکبار دیگر دست ماجراجویان کاسب مآب در میان باشد و سرمایههای هرچند کوچک اما سرگردان به کار افتاده است. در چنین هیاهویی اگرچه شرایط اقتصادی کشورمان در سال و ماههای اخیر، هم بهلحاظ تحریمهای دشمن و هم بهلحاظ محدودیتهای شدیدی که بیماری جهانی کرونا آوار کرده، بسیار شکننده شده است، اما اغلب گرانیها و سیر صعودی قیمتها نه به تعطیلی و رکود کسبوکارهای عمومی ارتباط دارد و نه صددرصد به تحریمها مربوط میشود!
مثلاً سال گذشته در چنین ایامی که قیمت ارزها و نوعا دلار، بدون هیچ کنترلی سر به فلک کشید. میگفتند چون مسافرتهای خارجی زیاد است و مسافران گذرنامهدار بازار ارز را شلوغ کردهاند قیمتها بالا کشیده است یا اینکه اگر قیمت لوازم خانگی و کالاهای پرتقاضا با افزایش قیمت روبهروست بهخاطر ارزبری زیاد است که باید صرف واردات محصول یا مواد اولیه موردنیاز کارخانجات بشود! ازسویی هم کارخانههای خودروسازی به علت همین وضعیت ارز و قطعات صنعتی، روال نسبتا عادی عرضه و تقاضای خودروی داخلی را از غلتک خارج ساختند و قیمتها سرسامآور کشید بالا و میل به اوجگیری خود را همچنان حفظ کرد تا به غایله هفتههای اخیر منجر شد! درتمام مدت یکسال اخیر موجسواران تحریم و این آخریها چهارپاسواران کرونایی دایم با دولت و معدود جریانهای سالم اقتصادی کشور درحال مچاندازی بودند ولیکن از حق نباید گذشت که سربارهای کرونا بسیار بد بارتر از بار اصلی است و عوارض و عواقب کرونا نهتنها برای دولت ایران بلکه برای دولتهای جهان کمرشکن است و در این شرایط که کاروکسبها تقریباً تعطیل است. فعالیت کارخانجات هم اگر تق و توقی باشد بهلحاظ کرونا محدودتر است. کارگران فصلی و قرارداد موقت بیشتر از همیشه بیکارند، الزامهای بیاثرسازی ویروس کرونا در دستگاههای اجرایی، هزینههای بسیار مضاعفی بر دولت تحمیل میکند و از همه مهمتر مسافرتهای خارجی هموطنان هم که کن لم یکن مانده است و خلاصه اینکه هر ناشناس و شستوشوی مغزی داده شدهای هم با عینک تیره از بیرون به کشور و مردم ما نگاه کند، تصور میکند با یک مردم فقیر طرف است، اما هیچ معلوم نیست وقتی جو مسموم افزایش قیمت در جامعه به وجود میآید، این سرمایههای نهچندان درشت اما سرگردان چگونه از بانکهای خانگی و پستوی انبارخرابه واسطههای شبه بازاری بیرون میآید و روغن به چرخ قیمتهای کاذب و حبابی میرسد! مگر سال گذشته که دولت به هزار تدبیر و تغییر وزیر و مدیر و رئیس و قلع و قمع سلاطین ارز و سکه و سولههای احتکار، موفق شد قیمتهای باد شده را وادار به عقبنشینی کند، همین خردهریز فروشها که امروز دلار و سکه میخرند، نبودند که روزهای مدیدی مقابل صرافیهای سراسر کشور در صف فروشندهها قرار داشتند!؟
اکنون نیز شرایط اقتصادی کشور و این بههم ریختگی بازار ارز و طلا و خودرو و کالاهایی که میشود در تعدادهای کم یا زیاد خرید و به امید بازاری داغ نگه داشت!، با تمام مشکلات ناگزیر خود، فقط با کنترل بیشتر قابل اصلاح و آفتزدایی است. مشکل دیگر فضای اقتصادی جامعه ما این است چون پای درآمدزایی و پساندازهایی برای روز مبادا در میان باشد، فرقی ندارد چکاره باشی! خانهداری یا اداری، شاغلی یا بازنشسته و از کارافتاده، در چنین جامعه و اقتصادی وقتی حرف از خریدن و نگاه داشتن است، همه میشوند خریدار و بازار را به هم میریزند و به قول دوستمان (میشویانند) و وقتی هم حرف از فروختن است، همه میشوند فروشنده و اینبار بازار را میخوابانند! و نتیجه همین میشود که آتشی برپا میشود و دودی برمیخیزد وچشم همه را میسوزاند وحرف آخر اینکه وقتی اینگونه شد، دنبال علت و مقصر نگردید، چون نه مقصر اصلی شناخته میشود و نه چیزی به چیزی ارتباط دارد!