حضور انسان در زمین با کنترل طبیعت و بهرهگرفتن از آن همراه بودهاست. این بهرهگیری و همراهی انسان با طبیعت بوده که زندگی را در کره زمین برای انسان هر روز آسان تر از قبل کرده و پاسداشت طبیعت و دوستی با آن را به انسان آموخته است.
البته طبیعت همیشه مهربان نیست و قهرهایی هم دارد که باید با شناخت و پیشگیری در برابر آن امنیت را جستجو کرد.
دست بردن انسان در طبیعت با خود بحرانهایی را ایجاد کرده که منشا آن دیگر طبیعت نیست بلکه منشا انسانی دارد و راهحل آن بازگشت به اصول طبیعت است.
در این زمینه بحرانهای مرتبط با آب و هوا و آلودگیهای رخ داده و مشکلات آنها از جمله بحرانهای انسانساز هستند.
ایران را کشوری خطرخیز و بین ده کشور بلاخیز جهان با احتمال وقوع 35 بلا میدانند و استانهای کشور هر یک حداقل با اولویت یک خطر باید آماده مقابله با بحران باشند وتابآوری جامعه در برابر بحرانها را با آموزش و پیشگیری افزایش دهند.
البته در بیشتر مواقع مسئولان مدیریت بحران غافلگیر شده و به جای پیشگیری باید به سراغ مدیریت بحران رخ داده بروند و امداد به حادثهدیدگان را در اولویت کارهای خود تعریف کنند. هر چند در بحرانهای اخیر این بخش نیز بیشتر توسط مردم و گروه های مردمی انجام شدهاست.
استان همدان برای 2 حادثه سیل و زلزله همواره باید آماده باشد البته به دلیل اطلاعرسانی نادرست و بحرانی، مشخص نیست که این آمادگی تا چه حد است اما به نظر نمیرسد کار زیادی انجام شده باشد، زیرا در مدیریت بحران آنچه پذیرفته شدهاست، افزایش آگاهی مردم و اقدامات پیشگیرانه است که خبری از انجام فراگیر آن نیست.
در حادثه سیل فروردین ماه استان این ناآگاهی بود که باعث کشتهشدن چند نفر شد و اگر آن حادثه به بحران تبدیل نشد به دلیل ورود استاندار و نهادهای نظامی و تخصصی برای گذردادن آب از استان بود وگرنه امروز همدان زخم بیشتری از سیل داشت با آنکه هنوز درباره بازسازیها، پرداخت خسارتها و اقدامات پیشگیرانه بعد از سیل، مدیریت بحران استان گزارشی نداده و بهنظر میرسد دست این مدیریت خالی است.
در سیل فروردینماه همه مسئولان استان بر ضرورت آموزش عمومی از سوی مدیریت بحران به عنوان یک اقدام پیشگیرانه تاکید داشتند اما خبری از این آموزشها بهصورت ابتکاری استانی دیده نمیشود و اقداماتی مانند مانور زلزله در مدارس هم اقدامی کشوری است.
این نوع نگاه به آموزش عمومی تداعیکننده نگاه مخاطرهآمیز به آموزش است و آموزش را برهم زننده امنیت روانی جامعه میداند اما باید واقعیتها را درنظر داشت که همان تهدید جدی مخاطرات طبیعی و غیر طبیعی در کشور و استان است.
در روزهای گذشته همدان پدیده مخاطرهآمیز جدیدی را تجربه کرد و آن پدیده آلودگی هوا بود.
با بروز این مخاطره انتظار می رفت مدیریت بحران استان جدی وارد عمل شده و نسبت به افزایش آگاهی عمومی با آموزش، صدور اخطار و تعطیلی مدارس و کارهای لازم دیگر اقدام کند، اما بیتوجهی به این مخاطره نشان داد که مدیریت بحران استان نسبت به این مخاطره جدید استان از آگاهی و تخصص کافی برخوردار نیست.
این روند در روزهای برفی و شیوع آنفلوانزا نیز تکرار شد و تعطیلی مدارس دیرهنگام اعلام و برای کارمندان تسهیلاتی درنظر گرفتهنشد تا نتیجه آن افزایش نارضایتی از مدیریت بحران در استان باشد.
برخی ساختار مدیریت بحران در ایران را پاسخگوی شرایط مخاطرهآمیز کشور نمیدانند اما باید توجه داشت که موضوع نارضایتی در استان، نه از ساختار که از عملکرد رئیس مدیریت بحران در استان به دلیل ناآشنایی و عملنکردن به وظایف خود در افزایش آگاهی عمومی، آشنا کردن مردم با مخاطرات جدید، باقی ماندن خسارت سیل فروردین، بیارتباطی با رسانهها، اعتقاد نداشتن به تعطیلی مدارس جز در شرایط برفی، صادر نکردن هشدارهای لازم و انجام اقدامات پیشگیرانه در پیشگیری از بروز بلایا و سوانح است.
آنچه مشخص است مدیریت بحران استان خود دچار بحران سالخوردگی خدمتی و مدیریتی شده و اگر توفیقی هم داشته با ورود مدیران ارشد استان حاصل شدهاست.
پس منطق حکم میکند مدیریت بحران استان ابتدا از بحران سالخوردگی، ماندگاری طولانی در یک مدیریت و در نتیجه بیانگیزگی مدیریت خود با انتصاب نیرویی جوان و باانگیزه، ابتدا نجات پیدا کند وگرنه افزایش نارضایتی همدانیها دستاورد مدیری خواهدبود که قرار است با پیشگیری و مدیریت بحران در برای رضایتمندی همدانیها بکوشد .