این روزها آنقدر از اخبار رسمی و غیررسمی و همچنین ریز و درشت اقتصادی و حوادث گوناگون و مرگومیر کرونایی میشنویم و میگوییم که از شنیدنیهای مربوط به بسیاری رویدادهای دگرگون کننده آداب و رسوم دیرینه ایرانی و رویکردهای نامتعارف اجتماعی مردم کشورمان غافل ماندهایم.
نگهداری یک مرغ خوش پر و بال در قفس و یا یک قلاده سگ ریز اندام و پشمالو در گوشهای از آپارتمان محل سکونتمان، شاید در مواردی خاص یک کار قابل مماشات در فرهنگ ایرانی باشد اما وقتی میبینیم که نگهداری انواع حیوانات اهلی و وحشی و مغایر با باورهای فرهنگی و شیوه زندگی نسلهای گذشته ایرانی به یک رویکرد نامتعارف بین بسیاری از نسلهای امروزی و برخی خانوادهها و همچنین بستری پر سود برای داد و ستد و قاچاق حیوانات تبدیل شده است! جای تأمل بسیار و بلکه یک نگرانی بزرگ دارد.
فراموش نکنیم دفاع از حق حیات و زاد و ولد حیوانات و جلوگیری از آزار و اذیت این موجودات خدا و سیر کردن شکم هر حیوان زبان بسته چه در باورهای دین مبین اسلام و چه در فرهنگ ناب ایرانی یک امر سفارش شده و خداپسندانه و انسانی است، ولیکن اگر بخواهیم حیوانی را از اقصی نقاط عالم و اقلیم سازگار آن جدا ساخته و در محیطهای تنگ و نا سازگار و قیل و قال انسانها به زنجیر بکشیم یا به قفس بیاندازیم و یا در محفظهای با 30 سانتیمتر مکعب آب راکد نگهداری یا حبس کنیم! جای سئوال و حیرت فراوان دارد!!!
باز هم فراموش نکنیم در جایی که از ابتدای خلقت عالم، حیوانات در تیرهها و دستهبندیهای گوناگون به دو دسته اصلی حرام و حلال تقسیمبندی شدهاند، این امکان و زندگی مسالمتآمیز بین انسان و حیوان نیز به گونهای شکل گرفته است تا راز خلقت و نقش موجودات در چرخه طبیعت و تمدن بشری عینیت یابد، مثل نگهداری حیوانات مفید از پرنده و چرنده و حیوان با وفایی چون سگ که نگهداری و مراقبت از آن لازمه بقای انسان در زندگی کنار طبیعت وحشی است. اما وقتی انواع مار و سوسمار و تمساح و حیوانات موذی و جنگلی و نامتجانس به حریم زندگی انسانی راه داده میشوند و به قیمت نگهداری اجباری و اذیت و زجر اینگونه حیوانات، زمینه تفریح و سرگرمی افرادی با تیپ دوستدار محیطزیست و دلسوز وحوش فراهم میشود، حتی اگر فضای رشد و شیوع هیچ بیماری انگلی و میکروبی و مشترک هم ایجاد نشود، باز هم با هیچ میخ و چسبی به فرهنگ اصیل ایرانی نمیچسبد و به این رویکرد نامتجانس در زندگی و فرهنگ ایرانی باید مسئولانه تأمل کرد تا همین تتمه ارزشهای ملی و باورهای پاکی که برای نسلهای امروزی باقی مانده در معرض تخریب و آسیب جدی قرار نگیرد.
چندی پیش اطلاعیه دست نویسی در یکی از محلات شهرمان مشاهده کردم که نوشته بود (یک عروس هلندی در این حوالی گم شده است و به یابنده آن مژدگانی خوبی تعلق میگیرد) راستش من که در جریان نبودم عروس هلندی چیست و آن لحظه هم فکرم جای دیگری بود، تصور کردم بنده خدایی عروس خانوادهاش هلندی است و چون توی شهر ما غریب بوده و زبان فارسی هم نمیدانسته، لحظهای ناغافل از خانه بیرون آمده و راه گم کرده است!!! تا غروب آن روز حیران بودم که سر این عروس بخت برگشته هلندی چه بلایی خواهد آمد که یکی از دوستان که داشت. از حرف من از خنده روده بر میشد، مرا از اشتباه بیرون آورد که ای(مجنون جان) این عروس هلندی یک نوع طوطی است و در خیلی از خانهها هم نگهداری میشود و قیمت چند میلیونی دارد.
مدتی این قضیه را فراموش کرده بودم که همین روز پیش این بار در نقطه دیگری از شهر اعلامیه دستنویس مشابهای روی دیوار نصب شده بود، فکرکردم شاید همان عروس هلندی قبلی است که این بار در نقاط جنوبی شهرمان گم شده است اما یاد دوستم افتادم که گفت جمعیت عروسهای هلندی نه فقط در همدان بلکه در سطح کشورمان رو به گسترش است. البته در ماهها و سالهای گذشته اعلامیههای مربوط به گم شدن سگ و گربه و کبوتر و انواع دیگر حیوانات را در سطح شهر فراوان دیدهایم، اما این عروس هلندی یک نصفه روز بدجوری ما را سرکار گذاشت!