۱- حدود ۱۴ ماه تا پایان دولت اعتدالی حسن روحانی باقی مانده است و دولت هم با درک این زمان بهدنبال جمعبندی کارها و ارائه گزارش است.
در واقع دولت بهزودی با انتخاباتی شدن فضای کشور هم باید از خود و عملکردی که داشته صیانت کند و هم فضا را برای برگزاری انتخاباتی بانشاط فراهم کند.
۲- دولت اعتدالی حسن روحانی سعی داشت اعتدال را بهعنوان یک گفتمان وارد سپهر سیاسی ایران کند اما نداشتن چارچوب گفتمانی، اعتدال را فراتر از یک روش سیاسی نشان نداد.
این روش نیز با اشتباهات بسیاری که از برداشت گوناگون از واژه اعتدال توسط دولتمردان انجام شد، بهنظر، آخرین باری باشد که مدیریت پاستور را برعهده گرفته و بهنظر نمیرسد دیگر رویکردی به این گفتمان در مردم مشاهده شود.
۳- دولت اعتدال با وحدت اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان ایجاد شد اما این دولت ائتلافی هرچه پیش رفت، متحدان اصلاحطلب را حذف و بر وزن اصولگرایی خود افزود.
در این راه حتی از بهکارگیری اصولگرایان احمدینژادی و تابلودار بهویژه در استانها نیز ابایی نداشت تا جاییکه در برخی مناطق کشور، دولت اصولگرایان که پیشبینی میشود از ۱۴۰۰ روی کار بیاید، 2 سالی زودتر کار خود را آغاز کرد.
۴- اختلافات اعتدالیهای دیروز و اصولگرایان امروز با اصلاحطلبان آنقدر عمیق شد که دیگر از ائتلاف و وحدت بین آنها خبری نبود و در انتخابات مجلس یازدهم هر کس ساز خود را زد تا سهم اصلاحطلبان ۱۶ کرسی از ۲۷۶ کرسی تعیین تکلیف شده مجلس باشد و تاکنون نمایندهای خود را اعتدالی به سبک دولت نخواند و از طرفداری دولت دم نزند.
در این انتخابات بود که اصلاحطلبان از تصمیم برای نردبان قدرت دیگران نشدن سخن گفتن و تعابیری چون رحم اجارهای و... را برای دولت اعتدالی به کار بردند تا مشخص شود از اتحاد با اعتدالیها بهعنوان تجربهای که سرمایه اجتماعی آنها را به باد داده و مردم را از آنها ناامید کرده است، خرسند نیستند.
۵- بازسازی اصلاحات، احیای این گفتمان و چگونگی صیانت از این روش و گفتمانی که ۲۱ سال از ورود آن به فضای اجرایی سیاست ایران میگذرد با درک این شرایط از سوی نظریهپردازان اصلاحطلب آغاز شده است.
در این زمینه نظریههایی چون فاصلهگرفتن از قدرت، مشارکت نداشتن در انتخابات و پیگیری اصلاحات در قالبهای اجتماعی و پرداختن به بدنه اجتماعی، تاکنون مطرح شده است اما بحث در این زمینه همچنان ادامه دارد.
۶- سعید حجاریان، نظریهپرداز اصلاحطلبی که نظریات وی همواره با توجه اصلاحطلبان همراه بوده و با نظریههایی چون اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات، حاشیههایی نیز بههمراه داشته است، اینبار در گفتوگویی رسانهای به نقد رفتار اصلاحطلبان و رفتار متفاوت آنها در قدرت پرداخته است و چکیده سخنانی که تاکنون از وی منتشر شده این است که: «نمیشود از عنوان و سابقه اصلاحطلبی خرج کنید، در مناسبتها و دیدارهای رسمی خود را نماینده طیف پیشرو این جریان معرفی کنید و نهایتاً، مانند اصولگرایان موضع بگیرید.»
۷- بهنظر، هرچه بر سر اصلاحات آمده است، در این انتقاد نهفته است، زیرا اصلاحطلبانی که در دولت ماندند یا تمایل به بازگشت به قدرت دارند در فضایی که دولت، روزبهروز به اصولگرایان نزدیکتر شد، برای حفظ خود مواضع اصولگرایی اختیار کردند و از اندیشه و سابقه و گفتمانی که با آن تاکنون پیش رفته بودند، فاصله گرفتند.
این نقد حجاریان برای تمامی کسانی که هنوز در دولت هستند و خود را اصلاحطلب میدانند و به سابقه اصلاحطلبی خود افتخار میکنند و در همه جا آن را مطرح کرده و خود را بالاتر از دیگر مدعیان اصلاحات میدانند و دیگر اصلاحطلبان که قصد ماندگاری در سیاست را دارند، بسیار قابل توجه است.
یکی شدن گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی همان خطری است که در شعار پایان ماجرا برای این 2 جناح، با ناامیدی از رفتار و مواضع مشترک آنها در موضعهای سیاسی نهفته است.
مردم از اصولگرایان، زمانی که به آنها اعتماد میکنند، اجرای گفتمان اصولگرایی و از اصلاحطلبان هم، همان که وعده داده و سابقه آن را ثبت کردهاند، را انتظار دارند.
بر این اساس اصلاحطلبان استان بهویژه اصلاحطلبانی که در دولت هستند، مواضع خود را بهویژه در حوزه آزادیها، حقوق مردم و رسانه مرور کنند و ببینند در کجا مواضع آنها، مواضع اصلاحطلبی نبوده است و با اصلاح مواضع در فرصت ۱۴ ماهه دولت به احیای گفتمانی که تعلق به آن، دلیل رشد آنها در سپهر سیاسی ایران بوده، کمک کنند البته خود آنها نیز با این اقدام دوباره احیا خواهند شد و در سال ۱۴۰۰ با عمل به یکرنگی و وفاداری به سابقه و گفتمان، دولت را ترک خواهند کرد.