شهرداری همدان تصمیم گرفته است از این پس به جای واژه (رفتگر) از کلمه (پاکبان) استفاده خواهد کند.
سؤال اساسی اینجاست که چه چالشی پیش روی واژه فعلی هست که میخواهند با چرخش واژگانی مرتفعش نمایند.
2 بحث پایش به این معادله به ظاهر ساده باز میشود که آیا به واسطه بار منفی روانی پیرامون واژه رفتگر دست به این تغییر زدهاند و یا اشکال ساختاری بر این واژه وارد دانستهاند رویکردی که فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی با آن حیات مییابد.
رفتگر در فرهنگ لغات فارسی معانی متعددی به دست میدهد: مأمور تنظیف (لغات فرهنگستان) جاروبکش (فرهنگ رازی) سپور (معین) پیک بهداشت (فرهنگ واژگان مترادف) و... رفتگر اسم ذاتی که حتماً با فعل همراه است و کلمهای مرکب میسازد رفت+گر، این لفظ، در چیزی کنند که جعل جاعل را تصرف و در هیأت آن چیز باشد مثل زرگر؛ زیرا که جعل و جاعل را در ذات زر و آهن هیچ وضع نیست (جواهر الحروف ص67) این کلمه عموماً به صورت پسوند صفت فاعلی و در آخر اسم معنی میآید مثل رامشگر، رفتگر، آهنگر و... (دستور زبان پنج استاد ص 48) رفتگر به معنای جاروب کردن جایی از گردوغبار میباشد و (گر) که معنی فاعلیت مفهوم میگردد (برهان قاطع ج1) گاه این صفت فاعلی (گر) معنی بسیار هم میرساند مثل دادگر، ستمگر، رفتگر که به معنای کسی که بسیار عمل رفتن را انجام میدهد.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که این چرخش واژگانی بر اساس نامفهوم بودن اتفاق نیفتاده است و گرنه پسوند (گر) در شغلهای بسیاری استفاده میشود مثل آرایشگر، آهنگر، بازیگر، کارگر و... همه تصمیم بگیرند که بار معنایی اجتماعی را از روی شغل خود پاک کنند.
معادلسازی در صورت فراهم نبودن پیش شرطهای اجتماعی و خود انگارههای تربیتی باعث اصلاح طرز نگرش نخواهد بود و تلاش ناموفق باعث آسیب جدی به جایگاه فعلی واژه و باعث برانگیختن حساسیت پیرامون چرایی این اتفاق خواهد شد.
فرهنگستان زبان فارسی اصول 9گانهای خود را در کتاب اصول و ضوابط واژه گزینی در سال 1378 چاپ کرد که کافیست واژه جدید (پاکبان) را در معادله نسبت این اصول 9گانه قرار داد و محصول نهایی درستی یا نادرستی را بهتر روشن میکند.
اصل 1: در انتخاب معادل فارسي براي واژههاي بيگانه، واژه فارسي حتيالامكان بايد به زبانِ معيار امروز نزديك باشد.
اصل 2: در واژه گزيني بايد قواعد دستور زبان فصيح و متداول امروز رعايت شود.
اصل 3: قواعد آوايي در آن رعايت شود و كلمات تنافر حروف نداشته باشند و لغت فارسي، حتيالامكان از لغت بيگانه كوتاهتر باشد.
اصل 4: لغات انتخاب شده تصريفپذير و اشتقاقپذير باشند.
اصل 5: نو واژههاي معادل هر خوشه واژگاني بايد همريشه و همپايه باشند.
اصل 6: معناي واژه زودياب و روشن باشد.
اصل 7: براي هر لفظ، ترجيحاً فقط يك معادل برگزيده شود و از تنوع و تعداد واژهها پرهيز گردد.
اصل 8: يافتن معادل براي آن دسته از واژههاي بيگانه كه جنبه جهاني و بينالمللي يافتهاند ضروري نيست.
اصل 9: در موارد معدودي كه گزينش واژه معادل در قالبهاي مرسوم زبان فارسي متداول ميسر نباشد و ضرورت استفاده از روشهاي تازه احراز شود بر طبق رأي شوراي فرهنگستان عمل خواهد شد.
پاکبان کلمه است اشتقاق بان و معنی حفاظت و نگهبانی را تداعی میکند.
پاک به معنای طاهر، نظیف، پاکیزه، منزه، طهور، نمازی، طیبه، نقیبه، نزه و... آمده است
بان، دارنده و دارا و استعمال آن مرکب است (شرفنامه منیری) بان، صاحب است (انجمن آرای ناصری و برهان قاطع و ناظم الاطباء) دارنده چیزی (فرهنگ رشیدی) در پهلوی (پان) آمده و در اوستا و سانسکریت (پانه) به معنی محافظ و نگهبان از مصدر پاییدن (برهان قاطع) حرف حفظ و حراست است (شمس قیس رازی) حارس، پاینده، نگاهبان، مراقب، محافظتکننده، نگاه دارنده (فرهنگ شعوری ج 1ص181) پاسدارنده، حافظ (نشوء اللغه ص90) افاده معنی فاعل و عامل میکند مثل نخجیربان (انجمن آرای ناصری ص56) بان، کلمه پساوند است و به تنهایی به کار نمیرود و پاییدن را به شغل اضافه میکند. مثل دژبان، خیلبان، دجلهبان، فلهبان، دربان، خربان، دشتبان، دولبان، دوستاق بان، دیوانبان، رازبان، راهبان، رباطبان، رزبان، رصدبان، رمهبان، ستوربان، شبان، شهربان، رودبان و... .
ترکیب ساخته شده پاکبان با اصول و چارچوب خدمات شهر مغایرت دارد و بیشتر روشی نو را پایهریزی میکند که در تعریف این واژه نوساخته دیده نشده است و این گروه شغلی همان رُفتوروب فضای شهری را بر عهده دارند نه نگهبانی از نظافت و چنانچه کسی زبالهای را داخل سطل زباله نینداخت برخورد حفاظتی اعمال شود که هیچگونه بستری برای این تعریف دیده نشده است
این تغییر نامفهوم بودن کلمه را در مقابل تعریف کار شامل میشود. پیشتر در معادلسازی Fire Stations آتشنشانی اتفاق افتاد که صرفا ًخاموش کردن سر جای نشاندن آتش را به ذهن متبادر میسازد که با مجموعه عملیات نجاتبخش این بخش را همخوانی ندارد.
این اقدام شهرداری برای حذف بخشی از کارکرد منفی عمومی این لغت است که قطعاً با تغییر کلمه از بین نخواهد رفت بلکه با قاعده جابهجایی به کلمه جدید منتقل خواهد شد.
به جای تغییر کلمه میبایست به سمت افزایش سطح احترام اجتماعی به این قشر زحمتکش و مهم شهری اقدام کرد و در گام موازی تعداد سطلهای زباله سطح خیابانها افزایش داد که به فرهنگ پاکبانی که از سوی شهروندان اتفاق میافتد فراگیر شود.
* روحا... صالحی