در 2 سال گذشته اوقات فراغت تابستاني براي خانوادههاي همداني تقريباً هيچ تازگي و طراوت نداشت. مگر چقدر ميشود براي گريز از خستگيهاي روزمره، شباهنگام به بوستانها و كنارههاي بلوار و معدود مكانهاي نيمهتفريحي شهر زد و خانواده و بچههاي قدونيمقد را با هزار وعده سر خرمن قانع ساخت؟
زندگي ماشيني و تحمل 24 ساعته در آپارتمانهاي قوطي كبريتي عوارض روحي و رواني سنگيني دارد كه ذره ذره از جان انسان ميكاهد و روان را ميخراشد. به برنامههاي معمول دستگاههاي جادويي تلويزيون و رسانه هم نميتوان دلخوش بود، تازه وقت و فراغت و برنامه بايد تا از خستگي و كسالت چنين سريالها و فيلمهاي سروته بريده خلاصي پيدا كرد.
جامعه ما با هدف ايجاد رفاه و آسايش براي خانوادهها و قشرهاي خسته مردم، زيرساختهاي طبيعي و ملموس و مرسوم گذشتگان را نابود ساخته و در ازاي آن همه آداب و سنن شيرين و بازيهاي دلچسب كودكانه و سرگرميهاي بيضرر و بيشيلهوپيله ايراني را براي نسل امروز فقط مشتي آهن و سيمان به شكل آپارتمان و ماشين باقي گذاشته است. با اين وسايل هرگز نميشود خمودگيهاي ناشي از زندگي سخت و اقتصاد نارسا را از تن بيرون كرد. نتيجه چنين وضعيت روانپريشي و عصبانيت و افسردگي و بيماريهاي آنچناني است كه متأسفانه روز به روز ريشه ميدواند و قرباني ميگيرد. همين اعتيادهاي خانمانسوز كه نوع مشخص آن موادمخدر ميباشد، ثمره تلخ سردرگمي و خستگيهاي روحي و رواني بشر در جوامع به ظاهر پيشرفته است. همه نيازهاي بشري را ميتوان در اندازههاي كليشهاي و قالبي در دسترس قرار داد، الا روان و دامنه پرواز تخيل بشر كه در هيچ كليشه و قالب جاي نميگيرد و مانند سيال جوشان بالاخره از جايي فوران ميكند.
خلاصه اينكه تفريح و سرگرمي مطابق با باورهاي قديمي و قومي مردم ايران در هر شهر و هر سكونتگاه اجتماعي لازم است و مديريت و خلاقيت و دستودلبازي ميخواهد تا مرغ پرواز خيال و انديشه آدمي را به فضاهاي پاك و زلال هدايت ساخته و وسوسههاي مسموم و تيره را تخليه ساخت.
در سالهاي گذشته هرازگاهي به بهانه فصل تابستان و آمدوشد مسافر و ميهمانهاي تابستاني به همدان، نمايشگاه و جشنواره و فستيوالهايي برگزار ميشد و بهانهاي به دست خانوادههاي مشكلپسند ميداد تا شبي و ساعتي از خانهها بيرون آيند و به اتفاق بچهها و بزرگترها در فضاي خوش و خنك شبانگاهان همدان و شهرهاي دوستداشتني استان، نفسي تازه كنند.
البته چنين برنامهها بار مالي سنگيني براي سازمان و نهادهاي دولتي دارد، هرچند كه به طور مستقيم متولي چنين برنامههاي فرهنگي هستند و بايد مطالبات مردم را برآورده سازند. يك نمایشگاه و جشنواره از خلقوخوي فرهنگي اقوام ايراني و صنايع دستي مربوطه و نوع آشپزي و خانهداري و لباس محلي در گوشه مناسبي از همين شهر همدان ميتواند حداقل يك ماه خانوادهها را جذب خود ساخته و سرگرم سازد، اما دريغ كه آن همت و آن شهامت كه در چنين اوضاع و احوال دشوار اقتصادي و تنگناهاي بودجهاي، آستين بالا زند و پرچم برافرازد، مغفول و نامرئي است.
امسال گويا با پيشنهاد يكي، دو نهاد دولتي، بخش خصوصي حاضر به برگزاري برنامههاي متنوعي در ارتباط با جشواره تابستاني در همدان شده است. اما شنيده ميشود برخي سازمانهاي مسئول و متولي كه اگر بخواهيم اسم ببريم، ميشود شهرداريها كه شرط و شروط خاصي براي صدور مجوز دارند و احتمالاً از عهده پيمانكاران بخش خصوصي برنميآيد. مسأله اين است كه ميشود يا نميشود!؟ اگر امري و برنامهاي و خلاصه جشنوارهاي به دلايل گوناگون نشدني است، خوب امر جداگانهاي است، اما اگر شدني است و عرف و ارزشها و حريمهاي اخلاقي و شرعي و قانوني را مخدوش نميسازد، پس ايراد و بهانه براي چيست!؟ و تعرفهها و قيمتها بر چه اساسي تعيين ميشود؟!
از تابستان مدت زيادي باقي نمانده و به قولي اين هم ميگذرد اما آنگونه نباشد كه باز هم به قولي زمستان بگذرد و خداي ناكرده روسياهي براي زغال بماند. از اخبار و برنامههاي تلويزيوني چنين پيداست كه جشنوارههاي تابستاني در اكثر شهرهاي بزرگ كشورمان برپاست و از فرصتها استفاده بهينه به عمل ميآيد. خب همدان هم شهر است و يكي از شهرهاي بزرگ كشورمان محسوب ميشود. چه خبر!؟