اهمیت و نقش خانه یا همان چاردیواری معروف در شکلگیری و بقای خانواده ایرانی بر هیچ کس پوشیده نیست. امروزه در جامعه ایرانی اهمیت خانه داشتن برای دستیابی به پله اول و آخر امنیت اجتماعی آن چنان بالا گرفته است که هیچ اولویتی در آغازههای زندگی بالاتر و مهمتر از صاحبخانه بودن نیست به گونهای که صاحب یک خانه بودن ارزشی فراتر از تمام سرمایههای زندگی دارد و به واقع خانه برای هر شخص و هر خانواده از یک نفر تا چندین نفر، واجبتر از نان شب است و خواهی یا نخواهی وجود خانه به گوشه اصلی دل و جان هر ایرانی چسبیده است و جدا نمیشود.
خانه بیشتر از تمام جوامع بشری روی کره خاک، اصلیترین سرمایه و مایملک خانواده ایرانی است و شوربختی آنجاست که ارزش و اعتبار یک ایرانی بسته به طول و عرض و کمیت و کیفیت خانه او دارد و چه بسا خانوادهای که به هر دلیل و پس از یک زندگی چندین ساله نتوانستهاند صاحب یک چهاردیواری مستقل برای خود باشند، چه بهتر که نباشند و زندگی را در عالم دیگری برای خود جستجو کنند!!!
چرا خانه سرمایه اصلی در جامعه ایرانی است و چرا در بسیاری از جوامع خوشبخت چهارگوشه دنیا این گونه نیست و داشتن یا نداشتن خانه در درجه دهم اهمیت و اولویت قرار دارد؟!
گرانی وحشتناک اجارهبهای مسکن و قیمت یک چهاردیواری کوچک یا بزرگ در شرایط روز جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگر حساسیت مسئولان و هیأت دولت را برانگیخته است و همین روز شنبه 29 تیرماه جاری بود که موضوع مسکن در جلسهای به ریاست رئیس جمهوری اسلامی در تهران برگزار شد.
در بین تمام مباحث مربوط به مشکل و کم و کیف قیمت و اجارهبهای مسکن در جلسه ریاست جمهوری، یک نکته و یک اشاره و یک تصمیم قابل تأمل مینمود و آن لزوم دخالت و مشارکت شهرداریها برای ورود مستقیم در ساخت و ساز و واگذاری مسکن می باشد.
به واقع چنین ضرورتی همان حلقه گم شده زنجیره مسئله مسکن در جامعه ایران میباشد. چرا شهرداریها مستقیم وارد این حوزه نشوند؟ چرا تاکنون چنین فکری از ذهن مسئولان و متولیان امر مسکن در کشورمان نگذشته است؟! چالشی بزرگی که می تواند با کمترین چالش توسط شهرداریها حل شود! طرح و برنامهای که به شکلهای گوناگون و در ابعاد مختلف میتواند با برنامهریزی شهرداریها برای تملک زمین و سرمایهگذاریهای اشتغالآفرین به مرحله اجرا درآید.
شهرداریها میتوانند در کنار و به موازات و در رقابت با بخش خصوصی که بساز و بفروشی! میکنند و هر کس را با توان خود آن کس صاحب خانه میسازند، وارد عمل شود و چنانچه این برنامه با نیتی درست و هدفی مبارک انجام شود، میتواند بت مسکن را در جامعه بشکند، میتواند راحت و بدون حرص و آز صاحبخانهها، هر خانواده کوچک و بزرگ و حتی دار و دسته مجردها را هم به راحتی صاحب خانه کند. خانههای کوچک و نقلی برای مجردها و کم جمعیتها و خانههای بزرگتر و مناسبتر برای خانوادههای بزرگتر.
در برخی کشورها مجردها و خانوادههای کوچک و زوجهای جوان مرحله به مرحله صاحب خانههای بزرگتر و مناسبتر میشوند و این پروسه همچنان میگردد و میگردد و معضل مسکن را در جوامع خود در مدار مسائل کم اهمیت و قابل حل قرار میدهد.
وقتی اجارهبهای مسکن در ابعاد کوچک و بزرگ در یک جامعه هدفمند به سرمایههای کلان برای اجرای پروژههای مسکن تبدیل شود و شهرداریها با اتکا به منابع مالی و سرمایههای درگردش از محل تجمیع اجارهها و حتی فروش، مدیریت چنین طرحهای زیرساختی را به عهده بگیرند، آنوقت میشود بخش مهمی از مشکل اشتغال و معضل تاریخی مسکن در کشور را برطرف ساخت.