1- اگر تاریخ پایان بهمن و ابتدای اسفند سال 98 را بهعنوان تاریخ مشاهده قطعی ویروس کرونا در ایران بپذیریم، هنوز پس از گذشت بیش از 4 ماه و مبتلا شدن حدود 220 هزار هموطن و از دست رفتن بیش از ده هزار نفر از هموطنان بر اثر ابتلا، هنوز هموطنانی وجود این ویروس را باور ندارند و این اخبار را واقعی نمیدانند.
این بیباوری دلیلی شده تا این افراد هیچیک از پروتکلهای بهداشتی را رعایت نکرده و بهسادگی بر تداوم شیوع ویروس کمک کنند و اجازه قطع زنجیره انتقال ویروس را ندهند.
2- نتایج ۶ موج نظرسنجی ایسپا و دفتر مطالعات اجتماعی شهرداری تهران (از نیمه اسفند 1398 تا نیمه خرداد 1399) نشان میدهد، بهتدریج از میزان بیاعتمادی مردم به آمارهای رسمی اعلام شده توسط مسئولان درباره کرونا کاسته شده است. در نخستین موج نظرسنجی، 69 درصد از شهروندان تهرانی نسبت به آمارهای اعلام شده بیاعتماد بودند که این رقم در موج ششم به 44 درصد رسیده و کاهش پیدا کرده است.
۶ موج نظرسنجی درباره ابعاد شیوع ویروس کرونا در تهران به سفارش دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران توسط ایسپا به شیوه مصاحبه تلفنی، با جامعه آماری شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر تهران، اجرا شده است.
3- وضعیت عمومی جامعه نیز نشان میدهد، تعدادی بر این باورند که کرونا تمام شده و دیگر دلیلی برای محدودسازی خود و خانواده و اجرای پروتکلهای بهداشتی، تحمل ماسک و فاصلهگذاری وجود ندارد. این افراد با این باور برخلاف تمام پروتکلها، مراسم برگزار کرده و از دست دادن و روبوسی و تمامی کارهایی که انتقال ویروس را در تجمعات تسریع میکند، ابا ندارند.
4- اعلام شده که 80 درصد افرادی که در مراسم عروسی یا عزا شرکت میکنند به کرونا مبتلا میشوند اما این اعلامها و حتی خواهش مسئولان برای درنظرگرفتن حال کادر درمان و پیشگیری از فرسودگی آنها کارساز نیست و این افراد کار خود را انجام میدهند.
اگر تالارها تعطیل شوند، در باغها و اگر نشد در سولهها، منازل و زیرزمینی بالاخره مراسم را برگزار میکنند و کاری هم ندارند که با اقدام آنها چه زیانی متحمل کشور و چه فشاری بر سازمان بهداشتی و درمانی کشور وارد میشود.
5- کرونا در ایران تقریبا کنترل شده بود که فشار اقتصادی و تعطیلیها و سختی معیشت خانوارها در کنار دست خالی دولت برای حمایت و بینیاز کردن مردم از فعالیت اقتصادی و اجرای بیدغدغه محدودیتها، موجب عبور از تعطیلی و محدودیت به فاصلهگذاری اجتماعی و بازگشاییها شد.
در کنار این، سفرها و مراسمها و رفتار عادی برخی و گسترش بیباوری به کرونا دلیلی شد تا وضعیت دوباره به روزهای اوج برگردد و ستادهای استانی تصمیماتی برای برخورد با برگزارکنندگان مراسم و دیگر موارد کمککننده با شیوع کرونا، اتخاذ کنند.
6- در ابتدای شیوع کرونا دولت با قرنطینه مخالفت کرد و از اجرای این طرح که بسیاری از کشورها آن را اجرا کردهاند با توجیه بهروز نبودن و قرون وسطایی بودن سرباز زد.
بسیاری بر این باورند که اگر در ابتدا چند استان درگیر قرنطینه میشدند، کرونا در همه جای کشور شیوع پیدا نمیکرد و کار کنترل و مهار بهتر و سریعتر انجام میشد.
حالا اما دولتمردان برای برخورد و پیگیری قضایی افرادی که با اقداماتی مانند برگزاری مراسم به شیوع کرونا کمک کنند، تصمیماتی گرفتهاند.
7- کرونا هم مانند بسیاری از مسائل اجتماعی تنها با باور و همراهی مردم حل میشود و اگر این همراهی رخ ندهد، با برخورد و بگیر و ببند هم که در شرایط حاضر اقدامی منطقی و ضروری است، کاری پیش نخواهد رفت.
در کنار مراقبت و برخورد بهتر است تلاش بیشتری شود تا کرونا با اقداماتی برای بی باوران، باورپذیر و عادیسازی زندگی اجتماعی در این شرایط، کاری عجولانه قلمداد شود تا با همراهی همگان و اجباری شدن ماسک، کرونا کنترل و همزیستی بدون زیان با کرونا تجربه شود.