همدانپيام: از همان زماني كه بحث وحدت اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم با عنوان پروژه 8+7، كليد خورد، پرپيچ و خم بودن اين مسير را ميشد به راحتي پيشبيني كرد. بزرگان طيف راست به ويژه رؤساي جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسان حوزه علميه قم در پي تلاشهايي دست به تدوين منشور اصولگرايي در سال گذشته زدند. منشوري كه محتواي آن چيزي جز تأكيد بر قواعد و موازين كلي نبود و بسياري از تحليلگران عرصه سياست كشور، آن را براي محوريت وحدت طيفهاي اصولگرا ناتوان برشمردند. در ابتدا دغدغه اصلي جناح اصولگراي كشور به ويژه طيف سنتي آن در به وحدت رسيدن به دو بخش تقسيم ميشد. اولين بخش، لزوم انسجام و به وحدت رسيدن اعضاي جبهه متحد اصولگرايان بود كه هر چند اين راه با موانعي همراه بود، اما شواهد امر گوياي آن است كه وحدت اصولگرايان در اين بخش دستيافتني ميباشد. دومين بخش از اين دغدغهها كه اصليترين آن هم بشمار ميرفت، به وحدت رسيدن با جناح دولتي كه شامل اطرافيان رئيسجمهور و حاميان وي در انتخابات رياست جمهوري سال 88 بود. از لحظهاي كه منشور اصولگرايي تدوين شد، تلاش براي نزديك شدن و رسيدن به وحدت - حتي نسبي- با اين طيف در دستور كار بزرگان جناح اصولگرا قرار گرفت.
اما جبهه متحد اصولگرايي به هر اندازه كه در انسجام بخشيدن به نيروهاي داخلي خود موفق بود در حصول وحدت با جناحي دولتي و اطرافيان رئيسجمهور ناكام ماند.
در گرماگرم رخداد اين تحولات، تشكل جديدي در ميدان رقابتهاي سياسي كشور متولد شد كه عنوان «جبهه پايداري» را براي مجموعه خود برگزيده بود. اعضاي اين جبهه كه در ابتدا براي فعاليتهاي سياسي كشور اظهار بيميلي ميكردند، جمعي از همراهان و اعضاي كابينه دولت هشتم بودند كه با شعارهاي فرهنگي و احياي ارزشهاي فراموش شده انقلاب پا به ميدان گذاشتند. جبهه متحد اصولگرايي در واكنش به اعلام موجوديت اين جريان نوظهور، آنها را به تن دادن به فرامين مطرح شده در منشور تدوين شده اصولگرايي و موافقت با ساز و كار 8+7 فراخواندند. اعضاي جبهه پايداري كه در ابتدا داعيه حضور در رقابتهاي سياسي كشور را نداشتند در واكنش به جبهه متحد اصولگرايان، اعضاي جبهه پايداري ضمن تأكيد بر حضور فعال خود در انتخابات مجلس هشتم، ساز و كار پيشبيني شده از سوي جبهه متحد را برنتافتند و اعلام داشتند كه در 8+7 جبهه متحد بايد 2 نماينده از سوي آنان نيز حضور داشته باشد، به همين منظور معادله 2+8+7 را شرط خود براي به وحدت رسيدن با جبهه اصولگرا مطرح كردند. حال جبهه متحد اصولگرا كه هنوز در پيچ و خم جاده وحدت با جريان دولتي بود، خود را با مشكل پيچيده ديگري به نام «وحدت با جبهه پايداري» مشاهده ميكرد. در همين راستا، اعضاي اين جبهه به ويژه بزرگان آن سعي خود را صرف به اتحاد رسيدن با اين گروه نوظهور كردند تا به هر طريقي بتوانند چتر اصولگرايي را بر روي اين گروه بگسترانند.
برگزاري جلسات مختلف همايشهاي گسترده از جمله اقداماتي است كه جبهه اصولگرايي با برپايي آن اميدوار به وصول به وحدت مطلوب خود است. آنچه از شواهد و قرائن امر پيداست، نشان از آن دارد كه يافتن قافيه گم شده جبهه متحد اصولگرايي كه همان وحدت جريانهاي آن است، روز به روز مشكلتر شده است. در اين ميان بزرگان اصولگرا به ويژه آيتا... مهدوي كني كه از ريشسفيدان اين جريان محسوب ميشود، تلاش بر اين دارند تا با نصيحت و اندرزگويي گروههاي جدا مانده از جبهه متحد اصولگرايي را به اين جريان بازگردانند. وي، در اظهاراتي كه در اولين نشست سراسري جبهه متحد اصولگرايان داشت، اظهار داشت: «تا آخر پاي وحدت اصولگرايان ايستادهايم». توجه وي به گروههاي اصولگرا اين نكته بود كه «اصولگرايان بايد خردهگيريها را كنار گذاشته و با هم باشند». عليرغم اينگونه اظهارات از جانب بزرگان جريان اصولگرا، به نظر ميرسد، هر اندازه كه به زمان انتخابات مجلس نهم نزديك ميشويم، نشانههاي به وحدت رسيدن اين جريان كمرنگ ميشود و جريان پايداري با پافشاري بر مواضع گذشته خود همچنان در پي حصول خواستههاي اين جريان و تن دادن جبهه متحد به آنان ميباشد.