استاد محمد دهقانیآرانی با بیش از 5 دهه سابقه مطبوعاتی دار فانی را وداع گفت. خبرش را شامگاه دوشنبه یکی از همکاران در تماس تلفنی که با هقهق گریهاش همراه بود، به اطلاع رساند.
دهقانی را در قریب یکسالی که در همدان بود شناختم. او سردبیر نسیم غرب ویژه همدان بود و من معاونش.
با کولهباری از تجارب روزنامهنگاری و رنجهایی شخصی از تهران به همدان مهاجرت کرده بود.
انبانی از دانش و تجربه در قبل و بعد از انقلاب در حوزه خبر و رسانه بود. آنطور که میگفت و در وبلاگ شخصیش نیز نوشته از خانوادهای کمدست و پر از رنج و سختی برخاسته بود؛ یازدهمین فرزند خانواده که 10 نوزاد قبلی آنها مرده بودند. او با پشتکار و اراده آهنین توانسته بود در روزنامه کیهان عصر پهلوی جایگاهی شایسته پیدا کند.
"پسر قدسیه" آنگونه که در آران شهرت دارد، از ادنی مرتبه طبقات اقتصادی برخاسته بود.
مروری بر زندگی خانوادگی مرحوم دهقانی چنان تلخ و اندوهناک است که برآمدن و برکشیدن استاد از این وضعیت اقتصادی غمبار به معجزه بیشتر شبیه است.
با این وصف دهقانیآرانی که به همدان آمد، در این شهر روزنامهنگاری و خبرنگاری در حد چند هفتهنامه کمتوان بود که بیشتر صورتجلسه اداری بود در قالب خبر و احیاناً گزارش.
او راهی که قبلاً با حضور ناصر شهلا گشوده شده بود را به طرز تخصصیتری ادامه داد و با قدرت قلم اجتماعیش، فضای مطبوعاتی همدان را از رکود و رخوتی که داشت، خارج کرد.
پنجشنبه روزی در سال 85، صفحه را که بستیم، خداحافظی کردم تا شنبه. شنبه که برگشتم روزنامه دیدم تیتر اصلی روزنامه تغییر کرده و تمام نیمتای بالا به تیتری اجتماعی تغییر پیدا کرده است.
کاری با اصل خبر و حواشی آن ندارم و هنوز برایم مبهم است که چگونه در روزی تعطیل خبری که چون بمب ساعتی در شهر ترکید در صفحه اول جا گرفت و مطالب قبلی کنار گذاشته شدند.
اما دهقانی کاری کرده بود کارستان با تیتر "روباه هزار چهره" و پس از آن نیز قریب 2 ماه به دفعات و با بهانههای مختلف گزارش و اخبار اجتماعی مرتبط با آن را با قلم خود منتشر میکرد.
یادم است که شاید برای نخستینبار صفحات یک روزنامه محلی در همدان کپی میشد و در میدان مرکزی شهر با قیمت گزاف فروخته میشد. قدرت تیترنویسی مرحوم دهقانی را در مطبوعات عصر اطلاعات که در چند فقره از آنها مدیر تحریریه یا همکارشان بوده میتوان مشاهده کرد.
او را پاس میداریم از اینرو که از جنس اصلی مطبوعات بود و برای بالا آمدن از نردبان ترقی در این رشته، نه از رانتی بهره برده بود و نه از جایی ساپورت میشد.
او از تبار نسلی بود که با تیترهایشان در تمام تحولات دهه 40 تا 70 ایران، همپای تحولات اجتماعی و سیاسی ایران حرکت کردند و بلکه پیشروی برخی جنبههای مبارزاتی و آگاهیبخش بودند.
دهقانی را میستاییم و برایش فاتحه و درود میفرستیم که "خودساخته" و "بیتکلف" بود و جز برای دانش و معرفت و اهل آن برای کسی سر خم نمیکرد.
این اندوه و حسرت دردآلود و بزرگ را به خانواده گرامیش، خانم ارجمند و پسر نازنینش تسلیت میگوییم و برای همه دوستدارانش در همدان و تهران و آران صبر و سلامتی آرزو میکنیم. روانش شاد بادا. همین