يكي از سنتهاي خالص و زيباي مسلمان ايراني برگزاري آيين پنجشنبه يا همان جمعه آخر سال است كه با گذشت قرنها در باورها باقي مانده و با خلقوخو و خصلت اقوام ايراني عجين و سازگار همچنان پابرجاست. گويي بدون توجه و قيام بر چنين سنت ديرپا، اين سال پا به سن گذاشته و كهنه، كامل و زلال به پايان نميرسد! پنجشنبه آخر سال، گاه ياد ياران قديم و سفر كرده و صله رحمي با ريشههاست. يادي و گذري به حريم تمام عزيزان درگذشته كه روزگاري با ما در كنار ما و در جمع دور و نزديك ما ميزيستند و اينك به سرنوشت ناگزير همه مخلوقات پيوستهاند. آنان روزگاراني بودند تا زندگيها بسازند و ساختند. آنان پل ارتباط نسلهاي ديروز و امروز بودند و بخشي از دنياي امروز ما از يادگاران گران آنان و خاطرههاي تلخ و شيرين كه معنا و مفهوم چگونه بودن و حقيقت شور آمدن و رفتن همه انسانهاست. چه روزي هم اين روز و اين آدينه آخر سال براي ما و به ياد ما خواهد بود. مگر نه اين است كه در باور انسان مسلمان حيات همواره جاري است و انسان بعد از مرگ در جهاني ديگر تا آخرت باقي است.
در اين ديار خاموشان زير اين خاك، در حريم اين مزار سر به مُهر قلبي است غبار گرفته و سوده كه روزگاراني براي من ميتپيد و سرانجام هم از غم و فراق من از تپش ايستاد. اين تربت پاك وجود عزيزي را ميپايد و چشم و ديدهاي را دارد كه در آن واپسين دم هم از پشت پلكهاي كبودش چشم در راه من بود و اگر ببيندم، ميپايد و ميشناسد. اينجا زير اين سنگ تيره و سختقامت تكيده مادري است كه خواست بميرد تا من بيشتر برويم و زنده باشم. و اينجا قبر پدر، چه زبر و خشدار و باهيبت مينمايد، گويي هنوز هم نهيبم ميزند تا بايستم و خوب حواسم به سايهها باشد.
خواهر، برادر، اي عزيز و مهربان و اي غمخوار، تا تو بودي دنيا هم برايم كامل بود. امروز شايد يك فاتحه و يك سوره از قرآن كريم، تو را و مرا به ياد خدا و راز خلقت و هستي و نيستي بياورد. امروز در اين شب جمعه آخر سال هر آن كس كه دنيا و خلقت را از خدا ميداند و راضي به رضاي خداست، هر دو دنياي باقي و آخرت را كنار هم ميچيند تا بداند كه پايان همه راههاي صواب و صداقت و بندگي و زر و زور و تزوير، آخرت است. اين شب جمعه آخر سال با آخرتي كه در راه است، راه انسان زيستي و خوب زيستن را بر تمام انسانهاي معتقد و آگاه مينماياند تا حقيقت زندگاني را آنچنان كه در دانههاي طعام ساده و خيراتي بيريا خلاصه ميشود، درك نمايند.
به راستي كه مفهوم خلقت خيلي زيبا و شگفتانگيز است. هر كه باشي خواهي گذاشت و خواهي رفت. سهم همه همان دانه است كه آن هم بر دهان ديگران شيرين يا شور خواهد بود. براي انسان همان ذكر خصال خوبيها و طلب آمرزش از خداي لايزال باقي ميماند و اين رسم چقدر زيباست كه در عين سادگي و بيريايي و يكرنگي، همه دنياي هستي و نيستي را با خود دارد و يك جمله ناب كه "انالله و انااليه راجعون".