در چند روزه گذشته بارش برف کم سابقه در سالهای اخیر آنچنان بود که تمامی شهرستانها و معابر استان را درگیر خود کرد. برف 60 سانتی در برخی شهرستانها اگرچه در ابتدا برای مردم بسیار خوشحالکننده بود اما به برق و آب شدنشان انجامید. نباید و نمیتوان خسارت و مشکلات پیش آمده را به باریدن رحمت الهی را متصل کرد. باریدن چنین برفی در چند سال گذشته به یکی از دعاهای همدانیها در فصول خشکسالی بدل شده بود.
اگر مشکلاتی از قبیل سقوط دکلها یا قطعی شبکه برق در شهرها و روستاها بروز پیدا میکند ناشی از آماده نبودن برای روزهای این چنینی در شهرستانها و کلیت استان است. اما نباید مدیریت بحران استان را از کشور مستثنی دانست که سخت از کم تجربهگی و نداشتن دانش مدیریتی رنج میبرد. آنچه در پلاسکوی تهران دیده شد یا آنچه که این روزها خوزستانیها را آزرده خاطر کرده و اوضاع این استان را بحرانی کرده نمونه بروز ضعفها و نارساییهایی است که در مدیریت زیرساختی و پایداری شهری دیده میشود.
برف و باران محک و آزمایشی برای استقامت و صحت کارکرد زیرساختهای استان همدان بوده که از شبکههای آب و برق گرفته تا انسداد راهها و گرفتگی معابر میزان آمادگی را به وضوح نشان داده است.
چنین پدیدههایی ضرورت برنامهریزی اساسی و تمرکز ویژه روی زیرساختهای شهری را یادآوری میکند تا مثلا شهرستان ویژه و با اهمیتی مانند ملایر در غرب کشور این چنین با بارش یک برف با قطعی آب و برق و کمبود نان مواجه نشود.
در شرایط عادی و روزهای آفتابی هر مجموعه خدماترسانی میتواند ادعای مطلوبیت در کارکرد خود را داشته باشد آنچه مهم است حفظ این کارکرد در پدیدههای فصلی به مانند برف و باران و باد است که همدان در مسیر آن قرار داشته است.
مشکلات روزهای اخیر در ملایر، نهاوند و برخی از راههای استان نشان میدهد که همدان بیش از همه از شبکههای خدماتی و فرسودگی یا بهروز نبودن امکانات رنج میبرد. هرچند که نباید رفع یکی از نواقص استان در مدیریت راهها را نادیده گرفت که به مانند سالهای گذشته با آمدن برف آزادراه بزرگ همدان ساوه با انسداد روبهرو نشد. فراهم شدن این آمادگی میتواند الگوی ایجاد آن در دیگر بخشهای استان به ویژه شرکتهای خدماترسان آب و برق باشد تا برای رسیدن به استانداردهای استان سردسیری به مانند همدان آمادهتر از پیش شوند.
در درون شهرها اما باریدن برف اگرچه شهرداریها کارکرد مطلوبی در پاکسازی و هموار کردن خیابانها داشتهاند اما آنچه بیش از هر چیزی در بارشهای چند روز گذشته حیرتآور بود کم مسئولیتی و بیخیالی شهروندان در قبال پاکسازی و هموار کردن معابر و گذرگاههای مربوط به خود بود.
در گذشته به یاد داریم که در هر منزل مسکونی پارو و ابزاری نظیر آن برای پاکسازی پشت بامها و حیاطها از برف وجود داشت. گویا زندگی آپارتمانی امروزی تنبلی را به این بخش از رفتارهای شهروندی نیز سرایت داده تا کمتر کسی در هموارسازی معابر و پاکسازی از برف پارو به دست دیده شود و برخی نیز همه مسئولیت در عادیسازی معابر را به گردن شهرداری بیندازند. این در حالی است که در مدیریت نوین شهری اداره امور شهر بدون مشارکت مردم و فرهنگ کار جمعی امکانپذیر نیست.