خط راهآهن تهران به همدان همزمان با انتخابات دوازدهمين دوره رياستجمهوري اسلامي توسط رئيس دولت يازدهم در همدان به بهرهبرداري(!) رسيد. طرح توسعه خط ريلي كشورمان از تهران به همدان حدود 8 سال پيش كليد خورد و سرانجام با حدود 270 كيلومتر ريلگذاري، اين طرح نيمه دوم ارديبهشتماه سالجاري (1396) به پايان رسيد.
ساختمان ايستگاه راهآهن همدان طبق برنامه و جانماييهاي اوليه در حومه روستاي شورين واقع در حدود 10 كيلومتري شرق شهر احداث شده است وليكن اين ساختمان و اين ايستگاه براي دسترسي آسان مسافران و علاقمندان به مسافرت با قطار مناسب تشخيص داده نشد و قرار است ساختمان و مجموعه ايستگاهي جديدي در حومه خود شهر همدان و در مجاورت پايانه اتوبوسهاي مسافربري احداث شود كه چگونگي اجراي طرح هنوز مشخص نيست و گويا همانگونه كه وعده داده ميشد و همدانيها انتظار ميكشيدند، سوت قطار مسافربري در زمان نزديك در همدان شنيده نخواهد شد و اين قصه حالا حالاها سر دراز دارد. مگر اينكه خلاف اين ثابت شود و مسئولان مربوطه از لج رسانهها هم كه شده هرچه زودتر سر قطار و لوكوموتيو آتشين را به سمت همدان كج كنند. در اين صورت است كه ساعت همدانيها با لحظههاي ورود و خروج قطار و صداي سوت آن كه ريتم دلنواز زندگي را در اذهان زنده ميكند، تنظيم خواهد شد.
با اين حال پيوستن استان همدان به شبكه ريلي كشور يك اتفاق خوب است و ميتواند آينده اقتصادي اين شهر قديمي را در مدار چرخش و سرعت يكنواخت قرار دهد. توسعه شبكههاي ارتباطي بين شهرهاي بزرگ و كوچك جهان چه شبكه هوايي و چه زميني كه قطار نيز در حيطه آن قرار ميگيرد، بر اساس برنامهريزيهاي مهندسي شده و بدون ريسك است و اينگونه سرمايهگذاريها و آيندهنگريها هيچ جاي آزمون و خطا ندارد. قطار براي مردم يك شهر و استان تمام مؤلفههاي مثبت اقتصادي و امنيتي و رفاهي را با هم دارد و قطعاً به ايستگاه موفقيت ختم ميشود.
اما اين ضرورت در همدان نيازمند برنامهريزيهاي دقيق و موشكافانهاي است كه بايد رعايت شود. در غير اين صورت خداي ناكرده اين برنامه نيز به دستاندازاهاي اما و اگر ميافتد و يا به سرنوشت سد تالوار دچار خواهد شد.
بدون شك يكي از علل كيفي نبودن برقراري خط ارتباط هوايي در همدان از ديرباز تاكنون، نبود نظم و مداوم نبودن برنامههاي پروازي است و به همين خاطر همدانيها نتوانستند به بودن و فعاليت فرودگاه و مسافرتهاي هوايي در بغل گوش خود عادت كنند. مردم همدان يكي هم به دليل نزديكي نسبي مسافت زميني بين شهر خود تا تهران همواره در مسافرتهاي پيش رو به گزينههاي اتوبوس يا ماشين شخصي فكر ميكنند و لزوماً براي صرفهجويي و راحتي خيال بيشتر اتوبوسي را انتخاب ميكنند وليكن چون به نظم برقراري پرواز و دم دست بودن هواپيما در تمام مسافرتها اطمينان ندارند، بيخيال آن هستند.
هواپيما و مسافرت هوايي در همدان صرفاً بايد براي مأموريتهاي اداري و پيشبيني كنفرانسهاي بينالمللي و همايشهاي ملي برنامهريزي شود و اين برنامه نيز با مديريت برجسته قابل اجرا خواهد بود.
اما وجود و امكان قطار در متن زندگي مردم يك شهر جنبه ديگري دارد و خيلي راحت ميشود اطمينان مردم را جلب كرد و تنها لازمه آن هم نظم و نظم و نظم است حتي اگر به حوصله و صرف زمان زيادي نياز باشد. در غير اين صورت است كه بايد قطار را هم در آينده كلانشهر همدان در ويترين تنهايي و فراموشي فرودگاه و هواپيما مسافرت هوايي گذاشت و حسرت خورد.
نكند قطارهايمان هم به سرنوشت هواپيماهايمان دچار شوند و از يك ايستگاه سر درآورند.