انتخابات دوره دوازدهم رياستجمهوري، اواخر ارديبهشتماه سال آينده برگزار ميشود و بهرغم اينكه در بين افكار عمومي هنوز مباحث جدي در اين زمينه مطرح نيست، اما در بين فعالان سياسي، احزاب و گروههاي مختلف سياسي و رسانهها، مباحث زيادي در اين زمينه در جريان است. البته انتخابات دوره پنجم شوراهاي اسلامي شهرها و روستاها نيز همزمان با انتخابات رياستجمهوري برگزار ميشود و به علاوه انتخابات مياندورهاي مجالس خبرگان و شوراي اسلامي نيز در برخي از حوزهها برگزار خواهد شد و بر اين اساس، پيشبيني ميشود بزودي فضاي انتخاباتي و تبليغاتي به طور غيررسمي داغ و داغتر شود و نهايتاً در ايام رسمي تبليغات، به اوج برسد.
نكته بسيار مهمي كه همواره در آستانه هر انتخاباتي مطرح ميشود، سوءاستفاده برخي حاميان كانديداها از «تريبونهاي سياسي» و بهرهبرداري تبليغاتي از برخي «برنامههاي ملي و مذهبي» است. به علاوه آنكه برخي مقامات و صاحبمنصباني كه به جهت قانوني نبايد وارد رقابتهاي سياسي و جناحي شوند، بعضاً اظهاراتي را مطرح و يا مواضعي را اتخاذ ميكنند كه نقض قانون و ورود در بازيهاي سياسي تلقي ميشود.
حال در آستانه آغاز رسمي مراحل انتخابات مذكور، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد و در اين زمينه، همه افراد مرتبط را توجيه نمود. البته متأسفانه تاكنون در يكي دو مورد، شاهد برخي اظهارات و بهرهبرداريها بودهايم كه به نوعی از مصاديق موارد پيشگفته است. مثلاً «يك مقام نظامي استان، از اينكه نيروهاي ارزشي گزينههاي خوب در انتخابات پيش رو دارند»، سخن گفته و «در مراسم تجليل از مقام يك عالم برجسته ديني همدان» از دبيركل يك جبهه سياسي به عنوان سخنران دعوت شده و اتفاقاً سخنران مذكور نيز انتقادات و طعنههاي سياسي كه عمدتاً مصرف تبليغاتي دارند، مطرح نموده است!
بديهي است هر كسي كه شهروند ايران است، حق دارد كه نظرات و انديشههاي خود در همه عرصهها بخصوص سياست و انتخابات را مطرح نمايد، اما سخن اينجاست كه اينگونه اقدامات، نخست اینکه بايد در چارچوب مربوطه نظير رسانهها و احزاب و... مطرح شوند و از تريبونهاي عمومي و مراسم مختلف ملي و مذهبي كه بايد مظهر وحدتبخشي باشند، سوءاستفاده نشود و دوم اینکه كساني كه طبق قانون، به واسطه مقام و مسئوليتهايشان، از ورود به بازيهاي سياسي و جناحي، منع شدهاند، اگر به هر دليل مايل به ورود به اين عرصه هستند، بايد از مقام و كسوت خود كنارهگيري نموده و آنگاه وارد عرصه رقابتهاي سياسي و جناحي شوند. سوم اینکه افراد علاقمند بايد با پرچم و تابلوي مشخص وارد عرصه شوند و از پنهان شدن در پشت عناوين مقدس و مورد احترام مردم خودداري كنند و قواعد دنياي سياست و قوانين مربوطه را رعايت نمايند.
البته همين افراد، اگر در كليت تبيين موضوعات انتخاباتي وارد شوند و در زمينه دعوت از مردم و ترغيب آنان به شركت در انتخابات بكوشند، انتقادي بر آنان وارد نيست، اما مشكل آنجاست كه برخي در همين كسوت و مقامها، وارد مصاديق شده و از جناح يا گروههايي خاص، به صورت ضمني و گاهي حتي به طور صريح، حمايت ميكنند كه هر كسي كه كمترين آشنايي با دنياي سياست داشته باشد، به سادگي منظور آنها را متوجه ميشود و با اين وصف، برخي جايگاههاي مورد احترام عموم دچار تنزل شده و از ميزان اعتماد افكار عمومي نسبت به آنها كاسته ميشود.
گرچه قوانين انتخاباتي كشور تقريباً در اين زمينه، تكليف را مشخص نموده است، اما مهم آن است كه اين قوانين به طور قاطع و با حفظ بيطرفي و عدالت كامل به اجرا درآيد و همگان، بخصوص آناني كه داراي مقام و اعتبار و اشتهاري هستند، در مقابل قانون خاضع باشند و فراقانوني عمل نكنند و همه قواعد اخلاقي و سياسي را رعايت كنند.