هر کسب و کاری لزوماً بر اساس نیاز مردم به خدمات مرتبط با آن در جامعه رواج میگیرد و با تکیه بر باورهای درست یا نادرست در فرهنگ عمومی گسترش مییابد.
چرچیگری و دورهگردی در سکونتگاههای شهری و روستایی برای فروش کالا و هر خردهریز مصرفی مردم یا خریداری تولیدات محلی و لوازم قراضه و غیرقابل استفاده، از مشاغل و کسب و کارهای بسیار قدیمی و رایج در کشورمان است که در زمان حال نیز به اشکال جدیدتر در کوچه و محلهها و هر نقطهای از روستا و شهرها که بشود چند خانواری پیدا کرد، همچنان ادامه دارد و اتفاقاً با توجه به خیل بیکاریها و از سویی نیز فراوانی ضایعات گوناگون در دسترس خانوادهها، بهشدت در چند دهه اخیر بر تعداد کاسبهای دورهگرد اضافه میشود.
جمعآوری و تفکیک و بازگرداندن انواع ضایعات به چرخه تولیدی بهویژه در شرایط فعلی که بسیاری از کارخانجات کشورمان با کمبود مواد اولیه مواجه هستند، از جنبههای بسیار سودمند و تأثیرگذار فعالیت افراد دورهگرد و بلندگو بهدست در کوچه و محلات بهشمار میآید و فروشندگان دورهگرد نیز در چنین قاعده اجتماعی میتواند به حال آندسته از خانوادهها که قادر به مراجعه به بازار و مکانهای دور از خانه برای تهیه برخی از مایحتاج روزانه خود نمیباشند، مفید واقع میشود اما بزرگترین علتی که چنین مشاغل و بهویژه صاحبان کسب و کار سیاری که لزوماً بلندگو بهدست دارند را مزاحم جلوه میدهد، همانا فعالیتهای سازماننیافته و رفت و آمدی نابهنگام و سر و صدای هنجارشکنانه ایندسته از دورهگردهای وانتبار سوار است!
یکی از تفاوتهای اساسی چرچیهای قدیمی با کاسبهای دورهگرد کنونی این است که در روزگاران گذشته بدون استثنا چرچیها از بین افراد شناختهشده و مورد وثوق مردم بودند و بر پایه اعتماد دوطرفهای که وجود داشت، با هم داد و ستد میکردند و اغلب نیز حسابهای دفتری با هم داشتند ولیکن بیشترین افراد از بین دستفروشان دورهگرد کنونی در همین شغل خود یا بهعنوان خریدار نان خشک و ضایعات و یا فروشنده میوه و ترهبار و برخی کالای موردی، دایمی نیستند و ناشناختهاند که متأسفانه در مواردی هم موجب بروز داد و ستدهای نامتعارف حال به شکل کمفروشی و بدفروشی و عرضه اجناس نامرغوب میشوند و بهنظر میآید هیچگونه نظارتی بر فعالیت آنان نیست.
اما مهمترین جنبه منفی فعالیت خریداران و فروشندگان دورهگرد در بسیاری موارد حضور نابهنگام آنان در محلات مسکونی و وقت استراحت و خواب صبحگاهی اهالی محل میباشد.
اکنون در جامعه شرایط بسیاری از مشاغل بهگونهای است که بهاصطلاح نوبتی یا شیفتی است و قاعدتاً گردش کار شیفتی ایجاب میکند که خیلی از همشهریان ما در ساعاتی که دورهگردهای بلندگو بهدست وارد حریم محلی میشوند، در خواب باشند، بهویژه ساعتهای اولیه روز در حوالی ساعتهای 8 و 9 که بسیاری مردم به هر دلیلی تازه میخواهد خواب به چشمانشان مزه بده، ناچار میشود با سروصدای نابهنگام ضایعاتیها بیخوابی تمام شب را ادامه دهد! این نکته اخلاقی هم قابل تحمل است که به هر صورت و حالتی در هر محله حداقل چند بیمار بدخواب و بدحال هم وجود دارد که انصافاً در مواقع حضور بلندگو بهدست کاسبهای دورهگرد، اگر تمرکزی برایشان باقی مانده باشد، کاملاً بهم میریزد! و علاوه بر این، اصولاً هر کسی برای بیخوابیهای شبانه خود میتواند دلیل موجهی داشته باشد و نیاز دارد در ساعات روز به استراحت بپردازد، ازسوی دیگر با توجه به شرایط دشوار دوران کرونایی که وضعیت ناخواستهای بر مردم تحمیل شده است و همگان به استراحت و آرامش نیاز دارند، برخی مزاحمتها نیز همان مصداق قوز بالا قوز میباشد و چنین عوامل برای بههم ریختن حریم حقوق شهروندی ناشی از نبود تصمیمگیریهای لازم جهت سامان بخشیدن و ملزم ساختن فعالان عرصههای اجتماعی به رعایت حریمهای قانونی و سازمان یافته میباشد.