مرکز شهر، هویت و شخصیت شهر را تشکیل میدهد، علائم حیات و مرگ شهرها را از مرکز آنها میتوان تشخیص داد. بر این اساس برنامهریزی شهری باید به سمت و سویی سوق داده شود که بتواند علائم حیاتی این نقطه ثقل شهرها را احیا کند.
توسعه بافتهای شهری جدید در کنار بیتوجهی به مرکز شهرها و دگرگونی فرم و ساختارهای مرکز شهرها بهمنزله فراموشی حیات مدنی در این بخش از شهرهاست؛ به ناحیه مرکزی شهر، ناحیه کسب و کار مرکزی گفته میشود.
ناحیه مرکزی معمولاً قلب شهر را تشکیل میدهد. نخستین هسته اغلب شهرها و بازار اصلی شهر بهتدریج تبدیل به مرکز تجاری و کسب و کار مرکزی میگردد. در این ناحیه است که فعالیتهای تجاری و اجتماعی تمرکز مییابند و خطوط حمل و نقل از هر جانب شهر به آنجا منتهی میشوند. در مرکز شهر، بازارها، فروشگاهها، دفترهای کار، باشگاهها، بانکها، هتلها، تماشاخانهها، موزهها و دفترهای اصلی قرار میگیرند و تأسیسات عمده فروش، این ناحیه را احاطه میکنند. مرکز شهر اصطلاحی است که معمولا به مرکز تجاری یا جغرافیایی یا ناحیه هستهای یک شهر برمیگردد. این بخش از شهر بهدلیل تعدد واحدهای فعالیت موجود دارای بیشترین جاذبه برای بهکارگیری نیروی انسانی است. مهمترین نوع اشتغال در این بخش از شهر بخش خدمات و مشاغل تجاری است.
بیش از یک دهه در مدیریت گروه علمی گردشگری در دانشگاه که ضمن تدریس در تهیه طرحهای مختلف گردشگری فعال بوده است، افزود: مناطق مرکزی شهر در واقع بخشی منسجم از بافت قدیم شهر است که هسته اولیه شهر شکل گرفته است، آثار با ارزش تاریخی و فرهنگی و هنری کمنظیری که منابع تاریخی نامیده میشود، به چشم میخورند که نماد عینی تمدن گذشته و سمبل زندگی شهری است. چنین قطعاتی را درون بافت قدیم «بافت کهن» هم میگویند که لزوم نگهداری از این بافتها از ضروریات است و در آن شکل مدیریت و نوع مداخله در آن بر پایه اصل وفاداري به گذشته است. عناصر شاخص و تاریخی از معیارهای شناخت محدوده مرکزی شهرها است. در شهرهای قدیمی در ایران وجود مساجد، مدرسهها و بناهای شاخص و محورهای تاریخی نشاندهنده محدوده تاریخی و مرکزی شهری است.
5 مؤلفه متمایز اقتصادی، علمی، اجتماعی، مدیریتی و حقوقی در تحقق بخشیدن به سرنوشت بافتها و مراکز شهری مورد مداخله مؤثر و مهم هستند که بر مبنای ارتباطات و پیوندهای معینی خلاصه میشوند.
هرگاه برنامهها و اقدمات جدیدی بخواهند بر این سرنوشت دخالت کنند، بایستی تمامی ضوابط و معیارهای پیوستگی و ارتباط میان این مؤلفهها را در نظر داشته باشند.
بررسیها نشان میدهد که اغلب سفرهای درونشهری جذب بخشهای مرکزی شهر در ارائه نوع خدمات است؛ بنابراین یکی از معیارهای مشخص کردن بخش مرکزی شهر، تعداد سفرهای جذبشده درونشهری است.
در برخی منابع گفته شده است جمعیت هسته مرکزی در شهر همدان در سال 1375، 17 هزار و 215 نفر بوده و در سال 1385، 19 هزار و 383 نفر بوده است، این جمعیت در سال 1395 به21 هزار و 261 نفر رسیده است که این جمعیت 68/3 درصد از جمعیت کل شهر را تشکیل میدهد.
هسته مرکزی شهر همدان به 2 قسمت کلی با خصوصیات مختلف فضایی تقسیم میشود؛
1) بخش نخست، هسته مرکزی شهر است دارای استخوانبندی فضایی شاخص و تعریفشده است. مهمترین فضاهای همگانی شهر از جمله میادین امام، بوعلی و امامزاده عبدا... و محورهای اکباتان، شهدا، شریعتی، بوعلی، تختی و باباطاهر و همچنین بازار بهعنوان شاخصترین فضاهای همگانی در این بخش واقع شدهاند.
2) بخش دوم، محدودهای از هسته مرکزی شهر که بهوسیله تپههای هگمتانه و مصلی از هسته مرکزی جدا شده و دارای استخوانبندی فضایی نسبتاً ضعیفی است. عناصر شاخص این بخش پارک و میدان باباطاهر، میدان هگمتانه، میدان شهدا و بلوارهای فلسطین، انقلاب، بدیعالزمان همدانی و خیابان شهدا و خیابان 17شهریور هستند. نظام شعاعی هسته مرکزی شهر تا حدی به این بخش نیز سرایت کرده و بنابراین کل این قسمت توسط محورهای شهدا، اکباتان و امتداد باباطاهر از 3 بخش با خصوصیات کاملاً متمایز تشکیل شده است. در این بخش بهویژه در بخشهای شرقی آن، فضاهای رهاشده حاصل از تخریب بافت بیشتر بهچشم خورده و تعداد فضاهای همگانی سرزنده و قابل ذکر آن در هر 2 مقیاس شهری و محلی کاهش پیدا کرده است.
تأسیس شهرداری منطقه مرکزی و تحسین تفکر شورای اسلامی شهر و شهردار همدان از امیدواریهای ما است. با توجه به این مطالب میتوان گفت رویکرد مدیریت شهری و شورای اسلامی شهر در این برهه از زمان با اراده و عزمی جدی برای تأسیس شهرداری در منطقه مرکزی شهر همدان بهنوعی قبول مسئولیت سنگین هویتی و فرهنگی شهر همدان و حفظ آن برای آیندگان است که درصورت انجام این موضوع در این دوره از مدیریت شهرداری و شورای شهر، شهروندان شاهد تجلی یک رخداد بزرگ عمرانی با رویکردی فرهنگی است که میتواند برای کشور بهعنوان یک اقدام کمنظیر در کارنامه و تاریخ مدیریت شهری ایران ثبت و ضبط گردد، این موضوع مهم با همه مصائب و گرفتاریهای شهرداری در تأمین منابع مالی خود، قابل ستایش بوده و با محدودیت منابع مالی در سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میتواند بخشی از مأموریت ذاتی این سازمان در سایه تعاملی بینسازمانی را بهدوش شهرداری بگذارد و شاید این همان رسالتی که سالها این سازمان بهدنبال کسب همکاریهای دیگر سازمانها در کشور برای حفظ و صیانت از ثروت فرهنگی کشور است که در این راستا در یک مدیریتی منسجم، فضاهای تاریخی و فرهنگی شهر با قدرت بهتری اداره شود؛ به هرحال آنچه کاملا مشهود است، بیشک شهرداری در این دوران میتواند فرهنگیترین رویکرد عملیاتی و اجرایی خود را به منصه ظهور برساند. این اقدام درصورت داشتن محدوده یکپارچه در تعیین محدودهای مناسب که بیشتر متوجه هسته مرکزی شهر است، میتواند یک قوه محرکه مناسب برای توسعه گردشگری و فرهنگی شهر نیز باشد که ناکامی آن تنها درصورت وسیع شدن قلمرو شهرداری منطقه مرکزی به حدود سالهای 1335 است که امروز حدود نفر 120 معارض در دستگاههای قضایی و قانونگذاری دارد و درصورت انجام چنین نگرشی، دیگر این اقدام در مرحله اجرا، اقدامی کاملا ژورنالیستی و تبلیغاتی خواهد بود که شهر همدان را دچار محدودیتی فضایی در توسعه ساختاری شهر خواهد کرد.