پرده اول: به دنیا قبولاندهایم که ما ایرانیان ملتی بزرگ و سرافراز هستیم.
تاریخ هزاران ساله حماسه و فرهنگ و هنر و غیرت ایرانی گویای برتری و تمدن مردمان این مرز و بوم کهن در کشاکش حیات بشری است و کدام ملت است که در طول حیات و تمدن کم و زیاد خود توانسته باشد شانه به شانه ملت سلحشور ایران در فرازونشیبهای کشورداری و ایستادگی و هزاران شکست و پیروزی بساید.
ایرانی در طول تاریخ البته بهلحاظ غنای داشتههای جغرافیایی و شرایط سوقالجیشی سیاسی و رونق علوم مختلف و متعدد، بارها قربانی دسیسههای حکومتورزی و خیانت و دنیاپرستی دوست و دشمن هم بوده است و بارها نیز دستمایه بده و بستانهای دو سر ضرر حاکمان ضعیف و خائن هم قرار گرفته است، اما جای خوشبختی است که در تاریخ ایران هیچ ننگی بنام ملت ثبت نشده و این فقط شاهان ضعیفالنفس و حاکمان بیخرد بودهاند که در ادوار تاریخ این سرزمین، تنگاتنگ با بدنامی و لعن مردم به گور افتادهاند.
اما یکی از ویژگیهای فرهنگی مردم ایران در عرصههای ادبی و آثار نظم و نثر، خلق ضربالمثلهای فراوان و نغز و عینیتپذیر است که تمامی هم ندارد. ما در حوزه فرهنگ و ادب خود آنقدر ضربالمثل داریم که میتوانیم در تمام گفتوگوهای روزمره خود در تعاملات اجتماعی بهجای افعال و هر پرسش و پاسخی، ضربالمثل بگوییم و ضربالمثل بشنویم! و به خوبی هم قاعده «هر سخن جایی و هر نکته مکانی» را رعایت کرده باشیم!
پرده دوم: دنیا اکنون در التهاب ویروس کرونا است. کرونا به همان اندازه که جسم و جان بشریت در کره خاکی را مورد تهاجم قرار داده، اقتصاد جهان را نیز به ویرانی کشیده است، ولیکن اگر عالمانه بررسی شود و کم و بیش آسیبهای ناشی از تهاجم ویروس کرونا به دامنه اقتصادی ملتها، با معیارهای فرهنگی و خلق و خوی مردمی و قواعد دادوستدهای کوچه بازاری هر ملتی بهطور جداگانه سنجیده شود، به این نتیجه میرسیم که اگر آسیب جسمی و جانی کرونا در بین ملتها صرفنظر از کمیتهای آماری و نسبت جمعیتی یکسان میباشد، ولیکن آسیبهای اقتصادی توازن معناداری بین ملتها ندارد، چون هر ملتی با عینک فرهنگی عمومی خود به مقوله اقتصادی نگاه میکند، به این معنی که مثلا مشکلات مربوط به مسکن در جامعه خودمان هرگز با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست، زیرا نگاههای اجتماعی و فرهنگی به مقوله مسکن در ایران و خیلی از جوامع پیشرفته و درحال رشد با هم متفاوت است. در بسیاری متعلقات زندگی نظیر خودرو و اموال منقول نیز به همین گونه است و این ریشه در شیوههای تاریخی و نوع نگاه به زندگی در بین ملل گوناگون دارد که سبب ارزشگذاریهای احساسی یا منطقی میشود! کرونا در چرخه ویرانگر خود موجی کم و زیاد بسیاری کالا و مایحتاج عمومی در جهان هم شده است که بازهم مردمان مختلف جهان با معیارهای خاص فرهنگی و شیوه معاش و زندگی خود به چنین کم و زیادهایی نگاه میکنند. در این مورد هم میتوان به افزایش سرسامآور و غیرقابل باور قیمت بسیاری کالا و خدمات حتی غیرضروری در این شرایط کرونایی درکشورمان اشاره کرد که اتفاقا تمام آن چیزهایی که در دوران کرونا برای ما چندین برابر قیمت واقعی گران شد و کمیاب شد و احتکار شد و خیلی مردم هم بهدلیل فقر و بیپولی و نبود دسترسی حسرت آن را میخورند، برعکس در خیلی کشورها چنین چیزهایی باد کرد و روی دست تولیدکننده و صاحب آن ماند و حتی در حراجیهای نیمبها و کمتر، با اقبال عمومی روبهرو نشد و بدون خریدار و مصرفکننده باقی ماند که خانه و ماشین و انواع لوازم منزل و کالای لوکس و کیف و کفش و لباس بیاهمیتترین آن میباشد؛ بنابراین چنین نتیجه میگیریم که به قول معروف «از ماست که برماست» و خیلی از اوقات و بسیاری لحظههای هیجانی و تبوتاب اقتصادی «با یک غوره سردیمان میشود و با یک مویز گرمیمان» در این مقوله امروز اگرچه کمبود و گرانی بسیاری کالاهای اساسی و پرمصرف مردم را به زحمت انداخته و میزنجاند، ولیکن بسیاری افزایش قیمتهای بیرویه ناشی از گرانیهای جنونآمیز کالاهای تجملاتی و لوکس در این شرایط کرونایی است که متأسفانه در دادوستدهای زیرزمینی مشتریان زیادی دارد و قمیتها و پرداختهای نجومی برای چنین خریدهای احساسی و بیمورد در این اوضاع و احوال، بهطور مستقیم و غیرمستقیم روی قیمت اجناس ضروری هم تأثیر میگذارد و میشود گفت، آنان که کالای لوکس و تجملاتی را برای خود واجبتر از نان شب میدانند، بهقطع و البته خوشبختانه نان روز و شبشان هم از پیش فراهم بوده است.