دوره چهارم شوراهاي اسلامي شهر و روستا در واپسين روزهاي فعاليت خود قرار دارند و بزودي نمايندگان منتخب شوراهاي پنجمين دوره، فعاليت خود را در شهرها و روستاها آغاز خواهند نمود. در اين ميان، مهمترين دستور كار اين شوراها در شهرها، انتخاب «شهردار» ميباشد كه معمولاً پرچالشترين كار شوراها نيز همين موضوع است.
آنچه تاكنون به طور جسته و گريخته از سوي برخي منتخبين جديد شوراها و بعضي ديگر از مسئولان دستاندركار اظهار شده، عمدتاً معطوف به ويژگيهاي كليِ «شهردار خوب» نظير «تعهد، تخصص، دارا بودن سابقه شهرداري، قدرت مديريت، لزوم برخورداري از قدرت تعامل با اعضاي شورا و ديگر نهادها و دستگاههاي مرتبط و مسئول، پاكدستي و...» ميباشد.
يقيناً شاخصها و ويژگيهايي از اين دست، در انتخاب «شهردار» در هر شهري بايد مدنظر انتخابكنندگان و صاحبان نظر و نفوذ در اين امر خطير باشد. علاوه بر اينها اما لازم است كه گزينههاي مدنظر جهت تصدي «مديريت شهري»، به طور جزيي و دقيق نيز مورد مصاحبه و سؤال قرار گيرند تا ضمن اينكه مشخص ميكنند كه مهمترين چالشها، معضلات و نيازمنديهاي هر شهري شامل چه مواردي ميباشد، پاسخ دهند كه «برنامههاي اجرايي» آنها براي بهبود وضعيت شهر و حلوفصل و كاهش معضلات و مشكلات موجود چيست؟
در اين راستا، بيان سخنان و شعارهاي كليشهاي و كلي، دردي را دوا نميكند و كمكي به انتخاب «بهترين گزينه» نميكند. همه نيك ميدانند كه اغلب شهرها با معضلات و مسائل عديدهاي نظير «فقدان يا كمبود درآمدهاي پايدار، ترافيك، آلودگي هوا، كمبود فضاي سبز، بروكراسي مربوط به روند ساختوسازها، برجسازيهاي بيضابطه، كمبود پاركينگ، حاشيهنشيني، مشكلات ايابوذهاب و حملونقل، سد معابر عمومي، آسيبهاي اجتماعي و...» گريبانگير هستند. پس سخنراني و اظهار فضل در اين زمينه به تنهايي كافي نيست.
بنابراين هر يك از گزينهها و نامزدهايي كه قصد بر عهده گرفتن مسئوليت «شهردار» در شهرها بخصوص در مركز استان را دارند يا از سوي صاحبنظران و ذينفوذان براي اين امر مهم معرفي ميشوند، بايد به طور مشخص و جزيي «برنامههاي اجرايي» خود را در راستاي سامان دادن به اين معضلات و مشكلات و پاسخگويي به مطالبات شهروندان، اعلام نمايند. به طور مثال، حداقل انتظار اين است كه اگر هر يك از گزينهها در مورد «درآمدهاي شهرداري» اظهارنظر ميكنند، قبل از هر چيز بايد «منابع» بالفعل و بالقوه موجود را بشناسند و بيان كنند و برنامههاي قابل اجرا و عملياتي خود را در زمينه ايجاد و افزايش «درآمدهاي پايدار» براي شهرداري با در نظر گرفتن «منافع، مصالح و رضايت شهروندان» تشريح نمايند. همچنين اگر گزينهها درباره معضل «ترافيك» سخن ميگويند، انتظار ميرود در ابتدا، آنها لااقل «گذرگاههاي پرترافيك شهر» و «گرههاي كور ترافيكي» در نقاط مختلف شهر را بشناسند و سپس «برنامههاي علمي و عملي» در زمينه مديريت، حلوفصل مشكل و يا به حداقل رساندن آن را به استحضار تصميمگيرندگان برسانند و...
تأكيد نگارنده در نوشتار حاضر بر اين نكته مهم استوار ميباشد كه افرادي كه قرار است سكان مديريت شهر را براي 4 سال آينده در دست بگيرند، بايد علاوه بر همه «ويژگيهاي عمومي» پيش گفته، چالشها، مسائل، مشكلات، تهديدها و البته فرصتها، توانمنديها، ظرفيت و استعدادهاي مختلف موجود در حوزه و شهر تحت مديريت آينده خود را بشناسند و براي هر يك از آنها، برنامههاي علمي و اجرايي ارائه دهند. اين مهم فقط متوجه گزينههاي متمايل يا معرفي شده جهت تصدي «مديريت شهري» نيست و در سطحي فراتر، يكايك اعضاي شوراي شهر نيز بايد از چنين ويژگيهايي برخوردار باشند.
البته در اين زمينه تفاوتي مهم وجود و آن، اينكه نمايندگان مردم در شوراها بايد سياستگذاري و برنامهريزيهاي «كلان و راهبردي» را انجام دهند و شهرداران نيز برنامههاي اجرايي و عملياتي خود را در راستاي تعامل مثبت و مؤثر با يكديگر بايد از ورود در حيطه اختيارات و وظايف يكديگر پرهيز كنند و بكوشند با هماهنگي و همافزايي در زمينههاي مختلف، در راستاي عمل به برنامهها و شعارهاي وعده داده شده خود كه مورد تأييد اكثريت رأيدهندگان نيز واقع شده، حركت نمايند.