به سلامتي دولت الكترونيك و ورود بخشهاي خصوصي به چرخه خدماترساني عمومي، اين روزه از صفر تا صد هزينههاي زندگي از جيب خود مردم پرداخت ميشود، چه بخشي از اين هزينههاي ريز و درشت، تأمين درآمد براي همان دستگاه خدماترسان باشد.
زندگي و گذران عمر در هر شرايطي وابسته به قوانين و آييننامههاي اجتماعي توسط مجموعه دستگاههاي اجرايي، نظارتي و قانونگذار است و اين قاعده پيرو سازوكارها و سياستگذاريها و تصميمهايي است كه آدمها در چارچوب باورها و فرهنگ و ارزشهاي حاكم بر جامعه خود ترسيم و تدوين ميكنند و ناگزير و لابد بايد پذيرفت و بر آن گردن نهاد.
مسلماً چنين راه و روش و الزام دستاورد و پختوپز خودمان است و امكان آزمون و خطا در آن هست و چه بسا آسيبهاي آشكار و پنهان و بعضاً جبرانناپذيري هم بر باورها و ارزشهاي فردي و اجتماعي وارد سازد. در هر شرايطي و در هر برههاي از زمان و مكان زندگيها بر مدار دخلوخرج ميچرخد. حال بدا به حال آن صاحب دخل و خرجي كه متأثر از سازوكارهاي اجباري و مندرآوردي در معادلات اجتماعي باشد و قطعاً خرجها بر دخل او سنگيني خواهد كرد و سرانجام صاحبش را از پاي درخواهد آورد و گناه آن هم پاي گناهكاران را خواهد گرفت!
ميگويند، اين روزها لازم نيست براي هزينه كردنها و خرج كردن براي چيزهايي كه اصلاً از آن اطلاع نداري، بيرون از خانه باشي؛ چون در تمام لحظههايي كه در خانه هستي و به خيال خودت استراحت ميكني، سيل هزينهها و خرجها به سر و رويت ميبارد!
ميگويند آن قديمها حيواناتي موذي و مزاحم مثل موش و مگس از هر سوراخ و سمبهاي برابرت ظاهر ميشد و نيش ميزد و ميجويد و ميبرد، اما امروز پيامكهاي تلفني جاي موش و حشره را گرفته و هر لحظه براي ناخنك زدن به داراييات، به زندگيت سرك ميكشند.
ميگفت، جرأت ندارم براي كار واجبي ماشينم را حركت بدهم؛ چون اگر هفت سوراخ هم در كوچه و پسكوچههاي شهر ماشين را قايم كني، پاركبانها محاصرهات ميكنند و بخواهي و يا نخواهي ميچسبانند.
ميگفت، هوس كردم با خانواده راه اتوباني را كه سالهاي سال از رسانهها ميشنيديم و در تمام مصاحبهها و نشستهاي مطبوعاتي خبرش را ميدادند و منت ميگذاشتند، در پيش بگيرم و مسافرتي كه به خانواده وعده و وعيد داده بودم به انجام برسانم، اما تابلوهاي عوارضي در قدم به قدم اتوبان راه نفسم را بستند، كرايه اتوبوس 2 نفر را از من گرفتند تا رفتم و برگشتم و تصميم گرفتم از آن پس راه اتوبان را براي هميشه به روي خود ببندم.
ميگفت، هر طرح و برنامه و تغييري در راه باشد، تمام مردم را به اجبار ميخوانند و در دفاتر خدمات پستي و پليس 10+ و... به خط ميكنند و آن وقت با هزينههاي گزاف تمام اسناد و مداركي كه عمري به آن عادت داري و خير و شرّت را راه انداختي، ازت ميگيرند و چند ورق و كارت ديگري تحويل ميدهند!
ميگفت، ميخواهي بروي بيمارستان و يا عيادت از دوست و آشنايي بيمار، صله رحم بجاي آوري، اما براي چند دقيقه پارك در گوشه بيمارستان گوشَت را ميبرند تا ديگر از اين كارها نكني!
ميگفت، براي هر كار كوچكي در اداره شمارهگذاري خودرو يا هر سازمان و نهاد و اداره كل و هر شركتي، علاوه بر عوارض ورود و خروج، مجبورت ميسازند براي هر برگ فتوكپي حداقل هزار تومان بپردازي در صورتي كه هزينه همان فتوكپي سر كوچه و محل خودمان بيشتر از 200 تومان نيست.
ميگفت، سازمان تأمين اجتماعي موظف است حداقل در آغاز هر سال جديد يك برگ حكم جديد از نحوه افزايش سنواتي و جدول پرداختهاي ماهانه به بازنشستگان و مستمريبگيران خود بدهد و اين كار را توسط پست يا نامهرسانهاي اداري خود انجام دهد. اما اين اتفاق تاكنون هرگز نيفتاده است؛ چون در قاموس سازمان تأمين (اجتماعي) نگاه محترمانه به اربابرجوع و بازنشسته و مستمريبگير، حرام است، چه برسد به اينكه براي يك برگ كاغذ هزينه كنند. آنها صبر ميكنند و هيچ حكمي نميدهند تا خودِ بازنشسته مجبور شود از هر گوشه شهر هم كه شده خود را به دفاتر موازي تأمين اجتماعي برساند و در قبال پرداخت هزار تومان يك برگ حكم جديد بگيرد!
ميگفت، تمام اين هزينههاي ناخواسته و اجباري غير از ميزان تورم و افزايشهاي سرسامآور قيمت ضروريات زندگي است و تنها در قبال آن چيزي حدود 10 درصد يا 12 درصد به حقوق كارمندان و مستمريبگيران و بازنشستگان اضافه ميشود. يعني در قبال حدود 100 تا حداكثر 200 هزار تومان افزايش حقوق ماهيانه، بايد روزي 100 تا 200 هزار تومان هزينههاي اضافي و مندرآوردي براي گذران زندگي و ارقام موهوم و نامشخص در قبضهاي آب و برق و گاز و تلفن بپردازي. عوارضي كه هيچ معلوم نيست چرا و چگونه يك شبه به هزينههاي زندگي تحميل ميسازند و در هيچ كجا و با هيچ چشم وجدان و عقلي هم ديده نميشود. و اين نمايندگان محترم مجلس كه الي ماشاءا... فقط هنگام انتخابات زباندار ميشوند و بعد از آن 4 سال تمام چشم و عقل و وجدان به روي تمام واقعيتها ميبندند؛ چراكه هر سازمان و اداره خودش براي خويش قانون وضع ميكند و قانونگذاران مجلس هيچكارهاند. تا چه پيش آيد و چه در نظر افتد!!