معمولا وقتی از اصلاح طلبی سخن به میان میاد بلافاصله واژه جنبش به ذهن میرسد و هیچگاه مرسوم ومعمول نبوده است که اصلاحات را درچارچوب یک نهاد معنا وفهم کنیم واین تعبیر دوم مسبوق به سابقه نیست به دلیل اینکه وقتی ازجنبش صحبت میکنیم خو دبه خود با نهاد سروکار نداریم واین دو درتقابل با یکدیگر هستند ونکته دیگه معنا ومفهوم این دو مقوله است که یکی با تکثر وپویایی وپیشرو بودن ونو بودن وتحول همراه است ودیگری با محافظه کاری وعدم پویایی وتحول خواهی وبه همین علت است که جنبش ها تا زمانی که جنبش هستند بیشتر رادیکالیزه وجوان هستند وبا محافظه کاری درتضاد هستند ولیکن یک جنبش میتواند پس از مدتی ودرصورت پیروزی به یک سیستم ونظام تبدیل شود وبه سمت نهادی شدن حرکت کند که در این صورت دیگر جنبش نیست ومعمولا از اینجاست که به سمت حفظ وضع موجود ومحافظه کاری قدم می گذارد و با این وجود به سمت عدم تحول وپویایی حرکت می کند و این سرنوشت بیشتر جنبش هاست وچه بسا کشورهایی که پس از پیروزی انقلاب ونهادسازی همچنان سودای این را دارند که انقلاب خود را درقالب یک جنبش ببینند و با ایدئولوژی خود از یک انقلاب جاودانه وماندگار سخن بگویند در حالیکه یک انقلاب وجنبش پس از پیروزی وتبدیل به یک سیستمشدن دیگر این ویژگیها را ندارند مگر اینکه دست به بازسازی واصلاحات بزنند تا در دام محافظه کاری وحفظ وضع موجود نیفتند حال اگر اصلاحات که خود راه وشیوه ای است برای فرا روی از محافظه کاری وتحول ناخواهی ورفتن به سمت تغییرات گام به گام وتدریجی خود به امری درخود وبی حرکت و جامد تبدیل شود وبیشتر شبیه نوعی فرمالیست وفرم شود و امری صوری وشکلی باشد تا محتوایی در آن صورت اصلاح طلبی به چه کار می آید وبه نظر میرسد که دراینجا هر دومقوله اصلاح طلبی ومحافظه کاری نه تنها درتقابل وتضاد با یکدیگر نیستند که دریک صف ویک خط هستند وفقط تفاوت لفظی وشکلی وصوری با هم دارند تا یک تفاوت ماهوی ومحتوایی البته این مبحث یک بحث کلی وعام است که مطرح کردم و بیشتر به نظامها وسیستم برمی گردد تا فقط دولت وقوه اجرایی ویک انقلاب وسیستم که مستقر گردیده وبه نهاد تبدیل گردیده است اگر میخواهد که به وادی محافظه کاری ودرجازدن وجمود درنغلتد رای ندارد جز اصلاحات محتوایی والبته درفقه ما نیز بحث اجتهاد مطرح گردیده است واز این جهت با مبانی فقهی در تضاد وپارادوکس نیست ونکته دوم که به خود جریان اصلاحات بر میگردد وبه نظرم این موضوع نیز وارد است بحث مجموعه وجمعی است که به شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان موسوم است که به نظر میرسد پس از مدتی خود به یک فرم ونهاد تبدیل شده ویک وجه محافظه کاری درپیش گرفته است وخود را متولی وپدر جریان وجنبش اصلاح طلبی میداند وتبدیل به یک جریان از بالا به پایین شده و وجهی بورکراتیک به خود گرفته است وفقط قرائت خود از اصلاحات را مبنا قرار میدهد و با این نگاه به افراد ونیروهای اجتماعی نگاه میکند ودر فکر یکسان ویک شکل کردن اصلاحات بزعم خود هستند به عبارتی به اصلاحاتی کنترل شده می اندیشند و به نوعی فرم ونهاد اصلاحات را بر نیروهای اجتماعی ترجیح میدهند و وزن و قد افراد واعضا خود را تابع این فرم خود ساخته می دانند وفرم را بر افراد رجحان وبرتری میدهند درحالیکه نهاد امری است ثابت وبی تحرک وفرد برعکس از خصیصه ویژگی پویایی وتحول وحرکت برخوردار است.
* فعال سیاسی