سقوط هواپیمای شرکت آسمان در پرواز تهران ـ یاسوج پرونده انتقادات و اعتراضات به وزیر راهوشهرسازی را قطور کرده است. موضوعی که ابتدا جمعآوری امضا برای استیضاح عباس آخوندی و سپس نامه برخی از نمایندگان منتقد به حسن روحانی برای مجاب کردن وزیر راه به استعفا را در پی داشت.
هرچند که در چنین مواقعی مباحث استیضاح و لزوم کنارهگیری وزرا در ایران مطرح میشود اما تجربه نشان داده که در 90 درصد مواقع نه امضاهای استیضاح رنگ واقعیت و جدیت دارد و نه وزرای محترم به وجوب استعفا و عذرخواهی پی میبرند.
افتادن آتش به جان دانشآموزان شینآبادی، آتشسوزی پلاسکو و تصادم و آتش گرفتن غمناک کشتی سانچی از جمله مصداقهای این مدعاست. معمولاً در چنین حوادثی منتقدان برای مجاب کردن وزرا و مسئولان رفتارهای مدیران کشورهای آسیای شرقی را پیش میکشند که در مواردی بسیار کمخسارتتر پیشدستانه استعفا میدهند.
در ایران اما از این خبرها نبوده و نیست؛ وزرا و مدیران مربوط در این حوادث ابتدا سعی در سکوت و دوری از ذره بین های رسانهای را دارند و سپس با بالا گرفتن سؤالات و اعتراضات، با ادبیاتی زیرکانه در پی نامرتبط نشان دادن حادثه روی داده با حوزه مسئولیتی خود را دارند.
بنابراین از هماکنون تکلیف احتمال استعفای وزیر راهوشهرسازی چه با در خواست نمایندگان و چه با حرکت خودجوش آخوندی را باید متنفی دانست. چه اینکه مربوطه اگر قرار بر رسیدن وزیر راه به استعفا بود در حوادث دیگری همچون آتشسوزی قطار تبریز به مشهد باید این تصمیم از او عیان میشد.
اما به طرح استیضاح وزیر راهوشهرسازی در مجلس را هم نباید دل بست؛ چراکه پیش از این عباس آخوندی برای استیضاح به مجلس احضار شده اما علیرغم بلندی صدای امضاکنندگان، مجددا رأی اعتماد گرفت. این تغییر مسیر را البته باید در نوع نگرش نمایندگان به وزرا و دستگاه اجرایی جستجو کرد.
تجربیات گذشته نشان داده که معمولاً امضاکنندگان طرحهای استیضاح وزرا در مجلس، از این اختیار قانونی بیشتر به عنوان ابزاری برای فشار به برآوردن شدن خواستههای جناحی یا منطقه ای خود مینگرند. همین هفته پیش بود که یکی از نمایندگان در بیانی انتقادی از همکاران خود گفت که "برخی نمایندگان منافع ملت را با چند بشکه قیر عوض میکنند".
از این رو طرح استیضاح عباس آخوندی که در هیجان حادثه سقوط هواپیمای تهران به یاسوج بار دیگر مطرح شده را نیز چندان باور کرد؛ چراکه این طرح نیز به احتمال فراوان با تب شدیدی که نمایندگان دارند خیلی زود به عرق مینشیند.
اما این روایت را باید به حساب آسیبها و آفتهایی که در چند دوره گذشته عارض بهارستانیها شده افزود. آفتهایی که مجلس را از جایگاه حقیقی و قانونی خود تنزل داده و بیشک مقصر و متهم اصلی در این کجراههها خود نمایندگان بودهاند. این رفتار برخی نمایندگان بوده که چه در تصمیمات جمعی و چه در تحرکات انفرادی مجال راندن مرکب مراد را به وزرای صندلی دوست داده تا برای بقای خود از منافع عمومی هزینه کنند.