ما ايرانيها ضربالمثلهاي شيريني داريم كه شايد براي ملل ديگر كمتر مصداق داشته باشد. مثل «بيهوشدارو بعد از مرگ سهراب» يا «علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد» يا خيلي از اين مثلهاي نغز و پرمعنا كه هر ايراني چند تا از آن بلد است ودر مواقع لزوم به كار ميبندد. حالا چرا اين يادداشت را با ضربالمثل شروع كرديم و چه موضوعي در ميان است، ميگوييم. بيشتر حرف و حديثها و اي كاش و اگر و مگرهاي اين روز هموطنان عزيز پيرامون حادثه تلخ و تأسفبار واژگوني اتوبوس حامل دانشآموزان نخبه بندرعباسي است كه روز جمعه اتفاق افتاد و 9 دانشآموز دختر از بهترين فرزندان اين آب و خاك بر اثر غفلت به خاك و خون افتادند و جامعهاي را داغدار كردند.
اين دانشآموزان براي شركت در اردوي علمي و سياحتي از بندرعباس عازم شيراز بودهاند و راننده خوابآلوده وقتي از خواب غفلت بيدار ميشود كه اتوبوس تحت فرمانش با حدود 90 كيلومتر سرعت از جاده منحرف شده و بيش از 40 مسافر دانشآموز و خدمه و راننده را به معركه مرگ فرستاده است كه 9 نفر كشته و سايرين هم مجروح ميشوند.
به استناد حدود 40 سال فعاليت خبري و تهيه هزاران خبر و گزارش از حوادث گوناگون توسط اين نگارنده، مرگ دانشآموزان بندرعباسي بر اثر غفلت و بياحتياطي، اولين حادثه از نوع خود نيست و يقيناً آخرين آن هم نخواهد بود. متأسفانه از اين دست حوادث تلخ بسيار در صدر اخبار رسانهها بوده و تب احساسات مردم، مسئولان و از جمله خود رسانهها را بالا برده و بعد از 2 يا 3 روز فروكش كرده است و ديگر هيچ. تا حادثهاي اتفاق ميافتد ابتدا همه با تأسف و تأثر و تعصب اظهار همدردي ميكنند و سراغ مقصر را ميگيرند و دستور رسيدگي و بررسي و سرعت عمل براي كمك به حادثهديدگان، اما ديري نخواهد پاييد كه پرونده به مجاري قانوني و غبار فراموشي و پيچوخمهاي اداري و خوابآلودگي ميافتد.
البته حادثه در جامعه ما به تناسب ريز و درشت بودن سازمانهاي متعدد متفاوت هم هست، آموزشوپرورش به نسبت وسعت و دامنه حضور و فعاليت آن در سطح كشور، همواره درگير حوادث گوناگون بوده و هست و متأسفانه اينگونه حوادث مشابه هم هستند و مثل گزيده شدن از يك سوراخ براي چندمين بار متوالي ميماند كه چرايي موضوع را پررنگتر ميسازد. برگزاري اردوهاي مختلف علمي، آموزشي و سياحتي از دهههاي قبل در دستور كار برنامههاي تابستاني و فراغتي آموزشوپرورش قرار دارد. براي اين منظور زيرساختهاي فراواني در اختيار آموزشوپرورش هست و اردوگاههاي عريض و طويل مناطق شمال و جنوب و مركزي كشور از جمله اين ساختارهاست كه همزمان ظرفيت نگهداري برنامهريزي و مديريت نگهداري و پذيرايي از ميليونها دانشآموز از سراسر كشور را دارد. بديهي است بودجه و امكانات و تجهيزات ويژه براي اردوهاي دانشآموزي به صورت تعريف شده و مدون سالانه در پرونده مالي آموزشوپرورش ديده شده است و كار اصلي و محور حياتي براي چرخاندن اين گردونه عظيم، تنها مديريت صحيح و كارآمد است. براي آموزشوپرورش و يا هر سازمان ديگر كه برنامه و نقشه راه مدون براي برگزاري اردوها و همايشهاي بزرگ را دارند، كار مشكلي نخواهد بود اگر تصميم بگيرند كيفيت كار و برنامهها را در مقابل كميتهاي بيتأثير بالا ببرند. مثلاً آموزشوپرورش ميتواند براي جابهجايي دانش آموزان و معلمان و دبيران خود به جاي 10 دستگاه اتوبوس و مينيبوس فرسوده از 5 دستگاه وسيله نقليه باكيفيت و مدرن استفاده كند.
آموزشوپرورش و يا هر سازماني ديگر كه پشتوانه اجرايي و قانوني بسيار محكم براي تصميمگيريهاي مختلف دارند، ميتوانند از سازمانهاي حملونقل مسافر و پيمانكاران مربوطه بخواهند و تحكيم كنند تا راننده و نيروهاي خدماتي سالم و قابل اطمينان متعهد و دلسوز براي برنامههاي اردويي و سياحتي و همايشهاي آموزشي در نظر گرفته شود. متأسفانه از زماني كه اصل 44 قانون اساسي به اجرا گذاشته شد و بسياري از برنامهها در بطن سازمانهاي دولتي در مدار خصوصيسازي افتاد، كيفيت كارها هم براي صرفهجويي در هزينهها پايين آمد، در صورتي كه هر يك مناطق پرتعداد آموزشوپرورش در گستره ايران ميتوانستند براي خود يك اتوبوس مدرن و به قول امروزيها VIP داشته باشند آنهم با نيروهاي گزينش شده و متعهد و كارآمد تا وسط كار دچار خوابزدگي و چرتهاي صبحگاهي نشوند.
و سرانجام اينكه پرونده حادثه واژگوني اتوبوس دانشآموزان بندرعباسي نيز دير يا زود به كانال يكنواختي هدايت ميشود، اما سزاوار نيست از هماينك در انتظار حادثه مشابه ديگري بنشينيم تا چه پيش بيايد و چه بنويسيم و سرنوشت خود را به دست اينگونه حوادث تكراري و نااميدكننده بسپاريم.