جستجوگري و پژوهش يكي از وجوه ذاتي دانشجويي و طلبههاي علم است كه بدون اين انگيزه اگرچه ممكن است به رسم امروز تصديق و مدرك علمي براي دانشجويان صادر شود اما اين علم اثرگذاري و عمق تحولآفريني را نخواهد داشت.
از آنرو پژوهش و تحقيق از دروس و تكاليف برجسته دوران دانشجويي شمرده شده كه معالأسف در سالهاي اخير از آفت بيحوصلگي، بيانگيزگي و مانعسازيها دور نمانده است.
گزارشهاي عديدهاي اين روزها در رسانهها از خريدوفروش تحقيق و بازار گرم پاساژهاي خيابان انقلاب در تهران شهرستانها منتشر و منعكس ميشود كه حكايت از سرايت عارضه تنبلي و بيتفاوتي در دانشجوياني دارد كه بايد موتور محرك كشور به حساب بيايند.
اما سؤال اينجاست كه با اين شرايط و تكليف شدن موضوع ذوقي، پژوهش آيا ميتواند دانشجوي مؤثر و گرهگشا را تحويل جامعه و نظام اداري دهد.
كشور و استان ما امروز با مشكلات عديدهاي در حوزههاي مختلف دستوپنجه نرم ميكنند كه مانع حركت به سمت توسعه هستند. مشكلاتي كه ريشهيابي، پرداخت علمي و حصول نتيجه و درمان آن بايد از رهگذر مراكز علمي همچون دانشگاه به دست آيد.
با اين تصور و توقع سؤال اينجاست كه در همدان محروم اساساً تا به حال چند درصد تحقيق دانشگاهي منتج به ارائه راه حل در معضلات اجتماعي شده است. آيا تاكنون تحقيق مؤثر و راهگشايي در مورد آسيبهاي اجتماعي عديده در استان با مانند اعتياد، خشونت، خودكشي و طلاق منتشر شده يا در اختيار تصميمسازان قرار گرفته است؟!
اساتيد دانشگاه استاني كه در گفتوگو و مشاركت با رسانههاي استان بيشتر جانب احتياط را داشته يا ميل و انگيزهاي به گفتگو ندارند آيا دغدغهدار مسائل خسارتبار همدان بودهاند؟
جهاد دانشگاهي به عنوان يكي از مراكز تحقيقاتي استان كه مدعي اجراي طرحهاي تحقيق عديده در استان بوده چرا تاكنون گزارش تفسيري از آنچه كه تحقيق كرده و نتايج آن به عموم ارائه نداده است.
از اين دست سؤالات و مطالبات فراوان نسبت به حوزه دانشگاهي و كمكاري آن در پژوهش مطرح بوده اما دانشگاه و دانشجو گويا راه ديگري را ميپيمايد. بيانگيزگي آفت محيطهاي دانشجويي شده و از سوي ديگر مشاركتناپذيري مديران در حل معضلات وسايل استان نيز مزيد بر علت شده تا كمتر رد پايي از تحقيقهاي دانشجويي در حل مسائل استان ديده شود. به عنوان نمونه امروز همدان در رديف استانهاي مطرح در حوزه آمار خودكشي است. دانشگاههاي همدان در حوزه مسائل اجتماعي تا چه حد در اين حوزه ورود پيدا كردهاند و به عنوان نهادهايي كه از بودجه عمومي ارتزاق كرده چقدر در پيشگيري از آن مؤثر بودهاند. پژوهش، تحقيق، طرح سؤال و مشاركت دانشجويان در فعاليتهاي تحركبخشي نيازي است كه امروز بيش از هر زمان ديگري احساس آن ميشود اما عليرغم آن آنچه كه از درون محيطهاي دانشگاهي استان متصاعد است، بيتفاوتي است و بس.
فهم تئوريك مادامي كه آميخته با علم و منتج به نتيجه مؤثر نشود بالقوه ميماند و اثر وضعي براي جامعه نخواهد داشت. جامعهاي كه سالانه ميلياردها تومان هزينه آموزشوپرورش دانشجويان كرده انتظار ركود و بيخيالي را ندارد.