در پي درج يادداشت روز همدانپيام با عنوان «سياهنمايي مطبوعات جامعه را بيمار ميكند»، (اين موضوع به استناد انتقاد قاضيزاده هاشمي، وزير بهداشت و درمان كشورمان از مطبوعات و نشريات كه مسائل ناخوشايند را بزرگنمايي ميكند، به نقش رسانهها در ايجاد خوشبيني و اميد به زندگي پرداخته است) برخي خوانندگان روزنامه در تماس با ما داشتند، عنوان كردند بسياري فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني از جمله سريالهاي مختلف ايراني، كمتر از نشريات نيستند و مستقيماً روي اعصاب بينندگان خود راه ميروند! دوستان به اين موضوع اشاره ميكنند كه فيلمها و سريالهاي ايراني اغلب پايان خوشي از داستان و سناريوهاي تقريباً مشابه و تكراري خود به نمايش نميگذارند، در اينگونه فيلمها و سريالها گويي تمام راهها در جامعه ما به شكست، زندان و جدايي و بيمارستان و سرانجام مرگ ختم ميشود. در واقع چنين شكلي از انعكاس مشكلات جامعه، نتيجهاي به غير از نااميدي و افسردگي و ناراحتيهاي روح و روان نزد آن دسته از بينندگان و خانوادههاي ايراني كه به هر دليل برنامههاي تلويزيوني و صنعت سينماي ايراني را به توليدات پوچ ماهواره و فيلمهاي وارداتي و قاچاق ترجيح ميدهند، نخواهد داشت.
متأسفانه اغلب توليدات سينمايي و شبكههاي تلويزيوني كه عمدتاً نيز مناسبسازي براي ايام خاص است، برداشتي سطحي و يكسونگرانه از واقعيتهاي زندگي ايراني است و پيام قابل درك و تأثيرگذاري از محتواي خود بر جاي نميگذارد. البته خانوادههاي ايراني هرگز انتظار ساخت فيلم يا برنامهاي در سطح توليدات هاليوودي و باليوودي از صنعتگران سينما و تلويزيون ايراني ندارند؛ چراكه هر فرد فهيم ايراني ميداند، سرمايه و امكانات و حتي بيننده و مخاطب فيلمها و سريالهاي ايراني در حد واندازه هاليوود و باليوود نيست و موضوعهاي مورد نظر براي فيلمسازان خارجي در جامعه ايراني هيچ بازخوردي ندارد.
وليكن انتظار اين است كه نگاه و برشهاي خاصي از واقعيتهاي زندگي و جامعه ايراني از روي آگاهي، مطالعه كامل و به دور از ساده انگاشتن سليقه و شعور تماشاگران ايراني باشد. متأسفانه در اغلب فيلمهاي ما حتي نگاه درستي به آداب و رسوم و شعائر ديني و ملي ما صورت نميگيرد. چطور ممكن است كارگردان و فيلمساز ايراني حتي وقت و هنگام اقامه نماز توسط آدمهاي فيلم خود را به درستي تفهيم نكند!
استفاده از ديالوگهاي خشن و پرخاشگرانه در فيلم و سريالهاي ايراني نهتنها چون سوهان زبري روح و روان اعضاي يك خانواده در پاي تلويزيون را خط مياندازد، بلكه تصوير غلطي پيش روي كودكان و نوجوانان به نمايش ميگذارد كه باعث تخريب روابط سالم خانوادگي ميگردد.
بيشترين سكانسهاي سريالهاي تلويزيوني و فيلمهاي ايراني در بيمارستان و گورستان و پاسگاههاي انتظامي و بازداشتگاههاي خفقانآور ميگذرد و چنان تصاوير اشتباه و دور از ذهني از اعتياد افراد خانواده در نزد تماشاگران مجسم ميسازد كه نهتنها هشداردهنده و پيشگيرانه نيست، بلكه معضل روحي جديدي در نزد افكار آشفته مخاطبان به وجود ميآورد. به همين دليل است كه موضوع و تأثير اغلب فيلمها و سريالهاي ايراني هيچگونه خروجي مثبت و فرآيندسازي درستي ندارد چيزي نميآموزد، پيام قابل درك ندارد و كمتر بينندهاي است كه تفاوتي بين موضوعهاي چند فيلم و سريال پخش شده قائل باشد. بنابراين و با توجه به چنين برداشتها و ذهنيتهايي نسبت به فيلمها و سريالهاي ايراني بايد به فيلمسازان شريف كشورمان گفت: «عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري».