در قاموس هر انسان باشرف و ملتهای بزرگ و ریشهدار، نثار سروجان برای حفظ ارزشهای انسانی و ملی و میهنی کمترین بهایی است که میتوان پرداخت و بهویژه که رمز و راز پایداری و بالندگی ایران عزیز ما در همین معنا بوده و است.
اما پارهای مشکلات و هجمههای ناگزیر در حیات بشری وجود دارد که باید با تدبیر و چارهجوییهای مسئولانه و همچنین اتحاد و یکپارچگی مردم یک جامعه حل و فصل شود و چهبسا جان گذاشتن بر این راهکاری نابخردانه باشد.
بیماری ناشی از همهگیری ویروس کرونا در حدود 9 ماه گذشته جانهای عزیزی را از هموطنان ایرانی گرفته و داغ کثیری بر دلها گذاشته است و واویلا که این بلا را یک جهان تحمل کردهاند، درحالی که میتوانست چنین نباشد و یا حداقل آن، آمارهای مربوط به مرگومیر کرونا بسیار پایینتر از اعداد و ارقام کنونی باشد، چون علاوهبر تدابیر و اقدام دولت برای کاهش صدمات گسترش این ویروس خطرناک، آحاد مردم نیز میبایست از همان ابتدا با مراقبت از خود و اعمال توصیههای پزشکی و بهداشتی، سلامت خویش را از گزند کرونا مصون نگه میداشتند که متأسفانه اینچنین نبوده و حتی برخی مردم با بیاعتنایی و ناباوری نسبت به واقعیت تلخ و مرگبار ویروس کرونا دیگر مردم بیگناه را نیز به مهلکه کشاندند.
اکنون و در این شرایط بسیار دشوار و بحرانی از همهگیری ویروس کرونا، این تعطیلیهای ناخواسته و اعمال محدودیت فعالیتهای اجتماعی و قرنطینههای بهداشتی و هرچه که هست، هزینههای بسیار سنگینی را بر کشورمان تحمیل میسازد! هزینههای غیرقابل جبرانی که چون تیشهای بر ریشه سرمایههای ملی است! تعطیلی و محدودیتهای کرونایی در این شرایط خشک و تر جامعه و کشورمان را با هم میسوزاند، چون از یکسو ذخایر دولت که متعلق به ملت و کشور میباشد، روزبهروز و لحظهبهلحظه چون قالب یخ برابر گرما و حرارت سوزان آفتاب، آب میشود و بر شورهزار فرو میرود و از سویی نیز دستمایه و بود و نبود قشرهای مردم، بهویژه مردمان ضعیف و فقیر چونان علف خشک برابر گردبادی سهمگین فنا شده و با خود فضای حیات و شوق تلاش و فعالیت و اشتراک مساعی بین آحاد جامعه را مسموم میسازد.
حال تمام غم و اندوه و مرگ آرزوهای خیل خانوادههای هموطنی که پارههای وجود خویش را به علت ویروس کرونا در خاک سیاه و سرد میسپارند، بماند! و اما اگرچه قرنطیه 2 هفتهای و سراسری و تصمیم ناگزیر دولت به این انتخاب ویرانگر، همان انتخاب بد از بین بدترینها برای نجات کشور از فاجعه کرونا تلقی شده و بهعنوان راهکاری اجتنابناپذیر پیش روی مردم قرار دارد، درصورتی نتیجه خواهد داشت که خود طرح نیز بهخوبی مراقب شود و از آسیبها در امان بماند.
منظور این است که اگر قرار است بود و نبود یک کشور و مردم آن پشتوانه و ضمانت اجرای طرح قرنطیه قرار داده شود، باید کارخانه ویروس کروناسازی در محیطهایی نظیر بازار سرگذر و سبزه میدان و دیگر مکانهای شلوغ در هر کجای کشور را تحت کنترل قرار داده و چنین کارخانجاتی را تعطیل کرد! بدیهی است اگر به قیمت تمام داراییهای مادی و مالی و انسانی یک کشور، تمام بیماران مبتلا به ویروس کرونا به غیر از فقط یک نفر بهبود یابند، اما همان یک نفر باقیمانده دانسته یا ندانسته موجب خواهد شد تا دوباره و در یک پیک خطرناکتر و گستردهتر، تمام مردم کشور به این بیماری مبتلا شوند با این تفاوت که اینبار بهدلیل صرف شدن ذخایر مالی و انسانی کشور، هیچ راه و توانی برای نجات مردم باقی نخواهد بود.
جالب است بدانیم در مکانهای پررفتوآمد جون بازار سرگذر همدان و نظایر آن در دیگر شهرهای بزرگ و کوچک، نه یک نفر بلکه صدها نفر از خود کسبه و کارگران آن به لحاظ خرده فرهنگ و رفتارهای متظاهرانهای دارند، ماسک که نمیزنند هیچ، قوانین، پروتکل و هر آنچه هست را نیز به سخره میگیرند. علاوهبر این هیچ کالا و میوه و ترهبار و فروختنیها در چنین هفتشنبه بازاری هرگز از گزند دستها و چنگال آلوده به ویروسها و میکروب در امان نیست.
میشود با سروسامان دادن به عوامل بازارهای روز در نقاط مختلف شهرها و فرهنگسازی برای احترام به اصول مشتریمداری و گوهر انصاف در چنین بازارهای شلوغ، بسیاری راههای فرعی و ذهنیتهای درست یا غلط مردم شهرها نسبت به فراوانی و ارزانی در مراکز خرید و شلوغ بازارهای سرگذری و سبزه میدانی اصلاح کرد.