این روزها باشگاههای مختلف ایران، در کنار عنوان ورزشی خود، کلمه "فرهنگی" را نیز به یدک میکشند و این کلمه به عنوان جزء جدانشدنی باشگاههای ایران به چشم میآید، حال آنکه حقیقت موجود در فوتبال، چیزی به جز آن است که در عنوان این باشگاههای به اصطلاح فرهنگی عنوان میشود.
بررسی بند به بند پرونده فساد فوتبال ایران، هر روز ابعاد تازهتری در این زمینه روشن میکند و صحبت با افراد درگیر در این حوزه، اتفاقات ناگواری را برای همه روشن میکند.
به واقع فوتبال ایران امروز به محلی برای تربیت جوانانی است که تنها از بعد فنی رشد میکنند و متأسفانه بیتوجهی به آنچه زیر پوست آن صورت میگیرد، موجب شده که مسائل ضد فرهنگی و ضد اخلاقی، بیش از آنچه باید، در این فوتبال رواج پیدا کند و اتفاقات ناگواری را رقم بزند.
امروز، فوتبالیستهای ما که اهداف خود را حضور در لیگهای اروپایی میبینند، به مسائل بسیاری چون اخلاق و فرهنگ بیتوجه هستند و این موضوع، موجب انحرافات بزرگی در حوزه فوتبال کشور شده است.
در شرایطی که نیمار بعد از حضور در بارسلونا، تیپ، ظاهر، رفتار و همه مسائل اخلاقی خود را بر اساس استانداردهای باشگاه تعیین میکند، در دورهای که زیدان از اینکه نمیتواند ساعت ۱۰ شب به بعد پاریس را ببیند، در عذاب است و در شرایطی که بازیکنان اروپایی که مسلمان هم نیستند، به بسیاری از مسائل اخلاقی"حتی به صورت ظاهری و مصنوعی" پایپند هستند، بیاخلاقیهای مشاهده شده در فوتبال کشور ما، همه و همه نشان میدهد که باید برای آینده آن تأسف خورد.
امروز، فوتبال کشور ما در شرایطی به صورت یک بعدی رشد میکند که بازیکنان جوان و نوجوان آن، به جای تکیه بر مسائل اخلاقی، به مسائلی چون رشد جسمی، رشد تکنیکی و در نهایت تقویت تیپ و ظاهر خود توجه نشان میدهند و این موضوع به دلیل تغییر اولویتها برای جوانانی است که از اصول فوتبال حرفهای تنها گل زدن و قراردادهای سنگین را فرا گرفتهاند.
این اتفاق در شرایطی صورت میگیرد که به گفته مسئولان فرهنگی نظام، امروز الگوسازی برای جوانان کشور از مسائل مهم به شمار میرود و این الگوها که خوراک فکری به جوانان ما ارائه میکنند، باید از هر نظر، به عنوان چهرههایی شناختهشده و با اخلاق اسلامی باشند.
با این حال اما، به نظر میرسد باشگاههای ما قرار نیست به این موضوعات بسیار مهم توجهی نشان دهند و قرار نیست در این حوزه، اقدامی عملی در دستور کار خود قرار دهند. اینکه یک باشگاه بعد از دستگیری بازیکنش از سوی مسئولان مختلف، چندین روز پیاپی فشارهای قابل توجهی پیرامون آزادی این بازیکن وارد کرده و در نهایت به هدف خود میرسد، اینکه اسطورههای برخی باشگاهها با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکنند و اینکه بسیاری از مربیان مسائل اخلاقی را اولویت خود برای رشد تیم نمیدانند، همه و همه نشان میدهد که فوتبال ما در مسیر چندان صحیحی حرکت نمیکند.
وقتی اوزیل در باشگاه رئال مادرید تلاش میکند که همه مسائل اخلاقی دین اسلام را رعایت کند و همواره به مسلمانی خود افتخار میکند، رفتار بسیاری از بازیکنان ما که در یک کشور اسلامی به فعالیتهای حرفهای فوتبال مشغول هستند، چندان توجیهی ندارد.
از سوی دیگر، مدیران عامل باشگاهها نیز چندان به این موضوع توجهی از خود نشان نمیدهند و به نظر میرسد اینکه بازیکنی گلزنی کند یا مدام در معرض دید رسانههای مختلف باشد، برای یک مدیرعامل باشگاه اهمیت بیشتری به نسبت توجه به موضوعات دینی، اعتقادی و حتی اخلاقی آنها دارد.
به خوبی به یاد داریم که محمدرضا ساکت، مدیرعامل باشگاه سپاهان بعد از قهرمانیهای متعدد تیمش و پیش از آنکه سپاهان جام قهرمانی را بالای سر ببرد، با نهادینه کردن رفتار مناسبی، از بازیکنانش میخواست که در زمین چمن ورزشگاه فولادشهر اصفهان نماز شکر بر جای آورند تا ثابت کند که در همه حال، توجه به مسائلی اینچنین، از اهمیت بسیاری برخوردار است. حال اما بسیاری از مدیران عامل باشگاهها و دیگر مدیران فوتبالی ما، بیتوجه به این مسائل، فوتبال یک بعدی صرف را در دستور کار قرار دادهاند و هرگز در این زمینه اقدام مناسبی صورت نمیدهند. به امید روزی که مسئولان ما یاد بگیرند که تعریف فوتبال حرفهای، فقط یک فوتبال فنی و تاکتیکی نیست و اخلاق هم یکی از مسائل مهم آن به شمار میرود!