در مفاهیم شاخصهای لازم برای یک استاندار باید دقت کرد، باید گفت که مصداق بومی بودن صرف متولد همدان بودن، نبوده و منظور از جوانگرایی سپردن امور به دست افراد بیتجربه نیست.
این روزها در برخی از محافل به خصوص محافل سیاسی، صحبت از انتصاب استاندار آینده بوده و افراد در رابطه با ویژگیهای یک استاندار خوب، تبادل نظر میکنند. عدهای با قیاس ویژگیهای لازم استاندار آینده، با استانداران موفق گذشته همچون خرم (استاندار همدان در زمان دولت مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی)، ویژگیهای لازم را انتخاب میکنند. از سوی دیگر برخی ایدهآلیسم تر به این مسئله مینگرند و شاخصهای یک استاندار خوب را بر این اساس بر میشمارند.
از شاخصها و ویژگیهای مطرح شده برای گزینه استانداری، میتوان به جوان بودن، بومیبودن، روابط نزدیک با دولت داشتن، مدرک تحصیلی مرتبط (بخصوص در زمینههای عمرانی و مدیرت شهری) و ... اشاره کرد.
با این حال باید گفت که یکی از مسائلی که در علم سیاست به آن توجه میشود، مفهوم و معانی لغات است. چرا که مفهوم بسیاری از لغات عامیانه که در مکالمات معمول مورد استفاده قرار میگیرد، در مسائل سیاسی متغییر بوده و حتی تفاسیری متضاد از این لغت صورت میگیرد.
به طور مثال معنی لغت عدالت که در زبان عامیانه، مترادف "رعایت کردن جانب انصاف" است، اما این لغت در مکاتب سیاسی همچون کمونیست و لیبرالیسم، معانی دیگری دارد. حتی میتوان گفت که تفسیر واژه عدالت در این دو مکتب به نوعی در تضاد با یکدیگر قرار دارد.
از این رو میخواهیم در این گزارش برخی از شاخصهایی که برای گزینههای استانداری مد نظر گرفته میشود را مورد بررسی قرار دهیم:
بومی بودن
زادگاه مادری من همدان است، در همدان متولد شدهام، یک ریشه ما همدانی است، همسر من همدانی است و خود را همدانی میدانم، در فلان شهر به دنیا آمده ام اما در همدان زندگی میکنم و یا بزرگ شدهام، این ها گوشه ای از جملات عامیانهای است که افراد قرابت خود را با شهری همچون همدان نشان میدهند.
اما آیا میتوان از این شاخصها برای بومی خواندن یک مدیر استفاده کرد؟
این مسئله درست است که انسانها قالباً به لحاظ تفکرات ناسیونالیستی با محل تولد خود احساس قرابت داشته و یا زادگاه مادری خود را اصالتی قابل احترام میشمارند. اما باید گفت که برای بومی خواندن یک مدیر، احساس قرابت داشتن کافی نبوده و شناخت نسبی از مردم و مشکلات یک محل خدمت خود بسیار حائز اهمیت است.
به طور مثال با وجود اینکه پرفسور زلفیگل وزیر علوم متولد استان مرکزی است، وی را بومی همدان میدانیم. خدمات و فعالیتهای وی در همدان طیسالهای متمادی و شناخت وی با فرهنگ و مسائل و مشکلات استان، باعث شده است که از وزارت علوم انتظار نگاه ویژه به همدان را داشته باشیم.
از این رو میتوان گفت که شاخص بومی بودن استاندار همدان را نمیتوان صرف متولد همدان بودن وی دانست. برخی شنیدهها حکایت از آن دارد که در این دوره که شانس انتصاب استاندار بومی برای همدان محتملتر نسبت به ادوار گذشته شده است، برخی از گزینههای فعلی استانداری را به صرف تولد در همدان، بومی میخوانند. این در حالی است که برخی از این گزینههای استانداری همدان، از ارتباطهای ضعیفی طی سالهای اخیر با استان برخوردار بوده و با مسائل و مشکلات همدان بیگانه هستند.
میتوان گفت که سابقه مدیریت اجرایی و سکونت در استان و آشنایی با مسائل و مشکلات همدان، در تفسیر مدیر بومی باید در اولویت قرار گیرد.
جوان گرایی
یکی از مصادیق مورد تاکید دولت سیزدهم که ریشه در تفکرات حزبی(طیف نوظهور اصولگرایان، ملقب به انقلابیها) این دولت دارد، توجه به جوانگرایی است.
در اینجا قبل از اینکه به مفهوم جوانگرایی مورد نظر دولت سیزدهم بپردازیم، باید گفت که واژه جوان در ادبیات سیاسی، نسبت به مناسب مختلف، تفاوت دارد. به طور مثال یک مدیران 55 ساله برای پست ریاستجمهوری در مقایسه با روسای جمهور کشورمان را میتوانیم رئیسجمهوری جوان بدانیم. این در حالی است که انتصاب یک کارمند 55 ساله برای مدیریت یکی از بخشهای ادارات دولتی، جوانگرایی به حساب نمیآید.
در رابطه با توجه به جوانگرایی برای تصدی پست استانداری، باید گفت که شاخصههای تجربه مدیریتی و ارتباط با بدنه دولت نسبت به جوانگرایی در اولویت قرار دارند. از آنجایی که استانداری یکی از بالاترین مقامات دولتی در استان به حساب میآید، میتوان گفت که یک استاندار با تجربه میتواند در انتصابهای خود به شاخصه جوانگرایی توجه کند تا این مهم عملی شود و از معاونین و مشاورین جوان بهره ببرد.
با این حال شاخصهایی همچون قدرت و تجربه مدیریت و از سوی دیگر ارتباط و نفوذ با بدنه دولت، از اهمیت بالاتری در شخصهای استانداری نسبت به جوانگرایی برخوردار هستند.