یکیاز ویژگیهای نظامهای مردمسالار، داشتن احزاب قوی و فراگیر است که معمولاً قوه مقننه و مجریه را در دست میگیرند و در نظامهای پارلمانی این موضوع بیشتر ظهور و بروز دارد. یعنی اینکه معمولاً حزبی که اکثریت پارلمان را از آن خود میکند. دبیرکل خود را بهعنوان نخست وزیر انتخاب میکند.
در نظام جمهوری اسلامی در دهه نخست انقلاب با تأسیس حزب جمهوری اسلامی بهعنوان تنها حزب فراگیر و اثرگذار پساز انقلاب در انتخابات مجلس نخست و به تبع آن تعیین نخستوزیر ایفای نقش کرد.
حزبی را نداشتهایم که از یک جامعیت و فراگیری برخوردار باشد و بتواند مجلسی حزبی بهمعنای واقعی کلمه را تشکیل دهد.
تنها مجلس نخست بود که حزب جمهوری اسلامی تواسنت اکثریت اعضای خود را از سراسر کشور به مردم معرفی کند و رأی مثبت مردم را نیز جلب نماید. و از این روی برخی معتقدند مجلس نخست تأثیرگذارترین و موفقترین مجلس دوره 40 ساله انقلاب بوده است. پساز انحلال حزب جمهوری اسلامی دوباره احزاب دچار ضعف و خمودی شدند و تأثیرگذاری آنان در انتخاباتها چندان چنگی بهدل نزده است.
اگر چه پساز انحلال حزب جمهوری اسلامی حزب مؤتلفه که در آن حزب ادغام شده بود دوباره بهطور مستقل شکل گرفت و اعضای قدیمی آن بهعنوان قدیمیترین حزب به فعالیت خود در قالب حزب مؤتلفه ادامه دادند. ولی جامعیت و اثرگذاری حزب جمهوری اسلامی را نداشتهاند. مهمترین چالش احزاب در ایران عدم اقبال مردمی به آنهاست. بهطوری که تاکنون کاندیداهای حزبی بهمعنی واقعی کاندیدای حزب نتوانستهاند در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و حتی شوراها موفقیت بهدست آورند. و همواره منتخبین خود را فراتر از احزاب و بینیاز از حمایت آنان دانستهاند که این مسأله در مورد ریاست جمهوری بسیار صدق میکند. به طوری که دولتهایی نظیر دولت سازندگی، دولت اصلاحات و دولت سابق در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد و دولت فعلی دولت اعتدال خود را فراتر از احزاب دانسته و وابستگی خود به احزاب را نفی کردهاند و خود را فراجناحی و فراحزبی معرفی میکنند و این ناشیاز ضعف عملکرد احزاب در به قدرت رساندن یک چهره صددرصد حزبی میباشد.
پس احزاب در ایران نه با اقبال مردم روبهرو هستند و نه با اقبال رؤسای جمهور و معمولا حزبها با رؤسای جمهور منتخب دچار چالش بودهاند. از طرفی نیز احزاب در ایران عملکرد فصلی داشته معمولا در آستانه انتخابات بهصورت قارچگونه میرویند و پساز انتخابات از صحنه سیاسی کنار میروند.
ویژگی اصلی حزب برنامهمحوری در مقابل شخصمحوری است. هم اکنون احزاب با مشکل برنامه و مشکل تربیت کادر مورد نیاز برای مدیریت آینده کشور روبهرو هستند.
احزاب معمولا با چهرههای قدیمی و پیرمردهای خود وارد عرصههای سیاسی بهویژه انتخابات میشوند که شکست نتیجه این نوع ورود به عرصه انتخابات است.
اگر احزاب در طول سال فعالیت مستمر و برنامههای جامع و دقیق برای اداره کشور داشته باشند و طرفداران و اعضای زیادی را در کل کشور جذب و جلب کنند و کادر حزبی تربیت نمایند، میتوانند در انتخابات اثرگذاری بیشتری داشته و چهرههای حزبی را وارد مجلس یا ریاست جمهوری نمایند و آنها نیز برنامههای حزب را به اجرا درآورند. در این صورت منتخبین در صورت اجرا نکردن برنامههای حزب باید پاسخگوی عملکرد خود به حزب باشند. و حزب نیز باید پاسخگوی مردم باشد. و درصورت موفقیت نشدن منتخبان حزبی باید در یک فرآیند قانونی از صحنه کنار بروند. و افراد قویتر جایگزین آنان شوند. در هر حال حزب اگر بهجای شخص فعالیت کند، میتواند برنامهمحوری و پاسخگویی را جایگزین شخصمحوری و فرار از پاسخگویی کند.
امیدواریم نقش احزاب در این دوره از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری 1400 پررنگتر از گذشته باشد.