کار دولت دوازدهم به ریاست حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی سهشنبه هفته آینده در تاریخ ۱۲ مردادماه به پایان میرسد و دولت سیزدهم به ریاست آیتا... سید ابراهیم رئیسی فردای همان روز یعنی در ۱۳مردادماه پس از برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف آغاز به فعالیت میکند.
رئیسجمهور منتخب از زمان پیروزی در انتخابات تا آغاز رسمی دوره 4 ساله ریاستجمهوری خود بر پایه قانون اساسی وظایف و مسئولیتهایی را برعهده میگیرد که تمامی آنها با امضای مقام معظم رهبری و خوانده شدن حکم تنفیذ به وی سپرده میشود و او میپذیرد که تمام استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفته بهکار گیرد.
تحلیف رئیسجمهور ایران پس از مراسم تنفیذ حکم او از سوی رهبر معظم انقلاب با حضور رئیس دیوان عالی کشور، اعضای شورای نگهبان قانون اساسی و رئیس قوه قضائیه انجام میشود. در این مراسم که در مجلس شورای اسلامی انجام میگردد، رئیسجمهور منتخب بر طبق اصل ۱۲۱ قانون اساسی سوگند یاد میکند که همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که برعهده گرفته است، به کار گیرد و در پایان سوگندنامه را امضا میکند.
این مراسم به فاصله کوتاهی پیش از مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی برگزار میشود. در این مراسم رئیسجمهور پیشین و اعضای اصلی کابینه او، سران قوا و نهادهای اصلی حکومت، مقامهای سیاسی، نظامی و مذهبی و همچنین جمعی از سفرای مقیم تهران حضور دارند. رئیسجمهور منتخب پس از مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، کار خود را آغاز میکند.
انتخاب چراغ خاموش کابینه
گمانهزنیها بر این اساس است که پشت پرده کابینه دولت سیزدهم، گزینشها به صورت چراغ خاموش در حال انجام است. از دلایل این مسأله، فشارهای زیاد بر رئیسجمهور منتخب برای سهمخواهی و یا تأثیر در گزینش کابینه وی بیش از همه مورد توجه است.این اقدام دولت منتخب تاکنون با واکنشهایی از سوی فعالان سیاسی و مقامات همراه بوده است. برخی این اقدام رئیسی را مثبت ارزیابی کرده و اعتقاد دارند که این اقدام میتواند دست دولت سیزدهم را برای گزینشهای تخصصی و اصلح باز گذارد.
از سوی دیگر برخی معتقدند که رئیس دولت سیزدهم به علت فشارهای زیادی که برای انتخابات کابینه خود متحمل بوده به این اقدام ایجاب شده است.
در استان ما زمان انتخابات نمایندههای همدان هر کدام به طورجدی پیگیر فعالسازی ستاد انتخاباتی رئیسی بودند و دیگر مسئولان و ذینفوذان نیز برای تبلیغات وی صف آرایی و رقابت جدی را آغاز کرده بودند اما حالا که لیستهای مختلف از جمله آخرین لیست کابینه احتمالی سیزدهم منتشر شده است. گویا همدانیها سهمی در کابینه نداشته و قدرت چانه زنی برای انتصاب همدانی ها در دولت جدید کمتر از آن بوده است تا رئیس جمهور منتخب را قانع کند.
علت فشارها بر دولت منتخب برای گزینش کابینه
همواره پس از هر انتخاباتی، منتخبانی که توانستهاند به پیروزی رسند، تحتفشار برخی از افرادی که در راه پیروزی وی تأثیرگذار بودهاند، برای سهمخواهی قرار میگیرند. البته گفتنی است که این مسأله در بدنه احزاب به عنوان مسألهای جا افتاده به حساب میآید.
پرسشی که در اینجا مطرح است این است که آیا فشارها برای سهمخواهی بر دولت سیزدهم بیش از دولتهای گذشته است؟
میتوان در پاسخ به این پرسش جواب مثبت داد. چراکه شرایط پیروزی رئیس دولت سیزدهم با رؤسای جمهور ادوار قبل متفاوت بود.
کنار رفتن چهرههای شاخص اصلاحات و در کل کنار رفتن این جریان از بدنه قدرت در کشور، موجب شد که انتخابات 28 خردادماه انتخابات مطمئنی برای اصولگرایان به حساب آید. با این حال این مسأله موجب نشد که اصولگرایان در غیاب رقبای سنتی خود به رقابت با یکدیگر بپردازند و شاهد یک اتفاق همهجانبه از سوی این جریان بر سر حمایت از رئیسی بودیم. این در حالی است که جریان اصولگرا خود را در سال 1392، غیر متعهد و چندپاره نشان داد.
احتمال بالای پیروزی رئیسی در انتخابات به علت نداشتن رقیب جدی در انتخابات اخیر، موجب شده بود که او مورد حمایت3 طیف و یا 3 جریان قرار گیرد، که یکی از اصلیترین عوامل فشار بر دولت منتخب سهمخواهی این 3 طیف از وی است. البته گفتنی است که دولت سیزدهم در وعدههای انتخاباتی خود بارها تأکید کرده که عملکرد و انتخابهایی فراجناحی خواهد داشت. این 3 طیف عبارتند از:
نواصولگرایان یا انقلابیها
در دهه گذشته در کنار ضعیف شدن جریان اصلاحات در کشورمان شاهد ظهور طیف جدیدی از بدنه جریان اصولگرا هستیم که میتوان از اصطلاح "انقلابیها" برای خطاب ایشان استفاده کرد.
انقلابیها یا طیف نوظهور جریان اصولگرا را نیز میتوان نسل دوم جریان راست در کشور دانست.
این طیف که غالباً از مدیران و مسئولان جوان تشکیل شده، سطح اختلافاتشان با عقاید جریان چپ عمیقتر بوده و حتی آنها را میتوان منتقد دولت گذشته اصولگرا یعنی دولت احمدینژاد هم دانست.
شاید بتوان گفت که انقلابیها نزدیکترین خط فکری را به رئیس دولت منتخب دارند، این در حالی است که حتی برخی رئیسی را نخستین چهره شاخص انقلابیها دانسته و این رئیسجمهور منتخب را یکی از پایههای اصلی ظهور این طیف در سالهای اخیر میدانند. همانطور که اشاره شد عمق سطح اختلافنظر میان طیف انقلابی و جریان اصلاحات بیش از اختلاف نظرهای گذشته میان 2جریان اصلی در کشورمان است. از اینرو میتوان گفت که جریان انقلابی در کنار سهمخواهی برای حضور در دولت سیزدهم، مخالف حضور افراد نزدیک به جریان اصلاحات و حتی افراد نزدیک به دولت احمدینژاد در کابینه دولت آینده هستند.
اصولگرایان و چهرههای شاخص در دولت اصولگرای گذشته
با وجود نزدیک بودن تفکرات رئیسی به طیف انقلابی، با این حال این اصولگرایان قدیمی بودند که وی را در راه رسیدن به صندلی ریاست در پاستور کمک کردند. در زمان انتخابات ریاستجمهوری خردادماه شاهد این مسأله بودیم که بسیاری از چهرههای شاخص اصولگرا پس از قطعی شدن حضور رئیسی در رقابتهای انتخاباتی، از حضور در عرصه انتخابات خودداری کردند. این چهرههای شاخص علاوه بر ورود نکردن به انتخابات و رقابت با رئیسی، برای پیروزی وی در انتخابات در کارزارهای تبلیغاتی نقش بازیگران اصلی را ایفا کردند.
حال از یکسو دولت رئیسی از نظر سیاسی-حزبی ملزم به استفاده از این چهرههاست و از سوی دیگر کارشناسان بر این عقیده هستند که دولت نوپای رئیسی حداقل در سالهای ابتدایی به حضور این مدیران باتجربه در کابینه خود نیاز دارد.
استفاده از مدیران برتراز جریان اصلاحات
یکی از انتقادهایی که در سالهای گذشته به رؤسایجمهور اسبق وارد بوده اولویت نگاه حزبی آنها برای انتخابات کابینه دولت خود بوده است. گزینش حزبی همواره موجب میشود که بسیاری از مدیران با تجربه و لایق تنها به علت نگاه سیاسی حذف شده و از مدیران سطح پایینتر در حوزه موردنظر استفاده شود. رئیسی خود یکی از منتقدان این مسأله به حساب آمده و همواره در چند ماه گذشته، یعنی از زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری تاکنون بر عملکرد و گزینشهای فراجناحی تأکید کرده است.
البته گفتنی است که تعداد معدودی از افراد نزدیک به جریان اصلاحات در کارزار رقابتهای انتخاباتی در ستادهای تبلیغاتی رئیسی فعالیتهای چشمگیری از خود نشان دادند.
کدام طیف سهم بیشتری خواهد داشت؟
همانطور که به گفته رئیس دولت سیزدهم بیش از همه نزدیک به خط فکری طیف انقلابی به حساب میآید از اینرو احتمالاً اکثریت کابینه وی از افراد نزدیک به جریان نوظهور اصولگرا خواهند بود.
شاید در این میان این پرسش پیش بیاید که پس سهم چهرههای شاخص اصولگرا از دولت رئیسی چه میشود؟در پاسخ به این پرسخ میتوان گفت که احتمال زیاد سهم این چهرههای اصولگرا از دولت رئیسی مدیریتهای ارشد در کشور بوده، نه راهیابی به کابینه و وزارتخانههای این دولت.
اما سهم مدیران نزدیک به جریان اصلاحات از دولت رئیسی به چه اندازه بوده و انتخابهای فراجناحی تا چه اندازه در بدنه دولت تأثیرگذار خواهد بود؟
در اینجا باید گفت که یکی از پایههای طیف نوظهور "انقلابی" تأکید آنها بر فراجناحی بودنشان است. بسیاری از افراد نزدیک به این طیف معتقد هستند که هر دو جریان اصلاحات و اصولگرا در این سالها عملکرد رضایتبخشی نداشته و از اینرو خود را وابسته به هیچ کدام از این2 جریان اصلی در کشور نمیدانند. از اینرو احتمالاً منظور از انتخاب کابینه فراجناحی، اشاره به گزینش کابینه از میان چهرههای نزدیک به جریان انقلابی باشد.
با این حال کمتر از 2هفته به آغاز کار دولت سیزدهم باقی نمانده و میبایست منتظر اتفاقات روزهای آتی باشیم.