جورچین سازمانی که قرار است مغز متفکر برنامهریزی کشور بوده و مسیر توسعه را هموار کند در حال چیدن است؛ مصوبه شورای عالی اداری را گرفته، برنامههایش تنفیذ، نامش تعیین و حکم رئیس آن هم خورد. اما واضح است که برای تکمیل جاخالیهای باقی مانده ابزارهای دیگری هم لازم دارد.
پس از حدود 6 سال انحلال، بالاخره با خواست دولت یازدهم، در 19 آبان ماه امسال زمان آن فرا رسید تا شورای عالی اداری در اجرای دستور رئیسجمهور موضوع احیا و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی را از طریق ادغام دو معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی همچنین معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهور تصویب کند.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی، برنامه گرفت
در مصوبه 26 آبان ماه شورای عالی اداری، شرح فعالیتها و برنامههای سازمان مدیریت وبرنامهریزی نیز تعیین کرد.
براین اساس تمامی وظایف و اختیارات دو معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور و معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی همچنین وظایف سازمان مدیریت و برنامهریزی که در مصوبه سال 1378 شورای عالی اداری مصوب شده بود به این سازمان محول شد.
در عین حال تمامی وظایف، اختیارات و فعالیتهای مربوط به سازمان مدیریت در سطح استان از استانداریهای کشور جدا شده و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی استانها در دستور کار قرار گرفت. همچنین تأکید شد که تمامی مؤسسات تابعه و وابسته به معاونت برنامهریزی و معاونت توسعه مدیریت، تابعه و وابسته سازمان مدیریت محسوب خواهند شد. از دیگر برنامههای تعیین شده برای سازمان احیا شده، این است که به منظور تمرکز زدایی و تبدیل سازمان به سازمانی هدایتگر، ناظر، چابک و حمایت کننده در زمینه توسعه زیرساختهای نرم افزاری دستگاهها، سازمان مدیریت وبرنامهریزی کشور موظف است آن بخش از وظایف و واحدهای خود را که جنبه اجرایی دارد و قابل واگذاری به دستگاههای ملی و استانی و تشکلهای غیر دولتی حرفهای است مشخص و حداکثر ظرف شش ماه واگذار کند. همچنین اداره سازمان مدیریت و برنامهریزی بر عهده رئیسجمهور و رئیس سازمان قرار گرفت.
نوبخت در بهارستان ماند
بنابراین گزارش، در حالی مصوبه شورای عالی اداری برای تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی را رئیسجمهور در ششم دی ماه ابلاغ کرد که به فاصله کمی مصادف با هشتم دی ماه نسبت به انتصاب رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی نیز اقدام کرده و با صدور حکمی محمد باقر نوبخت، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور را به این سمت منصوب کرد تا برخی شایعات و گمانهزنیهایی که در مدت اخیر در رابطه با احتمال رفتن نوبخت از این سازمان و ورود افراد دیگر مطرح میشد پایان یافته باشد.
اما با وجود اینکه اغلب کارشناسان و نمایندگان مجلس اعتقاد دولت به احیای مجدد سازمان مدیریت و برنامهریزی مورد توجه قرار میدهند در عین حال معتقدند که در تشکیل سازمان جدید نباید تنها به ادغام دو معاونت و تغییر اسم اکتفا شود و نیازمند پیش شرطهای دیگری است.
لازمههای سازمان مدیریت
محمدستاری فر، رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی، معتقد است که تا پیش فرضهای ضروری مورد توجه و بررسی قرار نگرفته، احیای این سازمان فایدهای ندارد.بنا بر آنچه که معلوم است این گونه برمیآید که قرار است تنها اسم این سازمان احیا شود، در حالی که هیچ یک از ما به تغییر اسم اعتقادی نداریم و تمامی صاحبنظران خواهان مضامین سازمان برنامه هستند نه اسم و نشان آن.
رئیس سازمان مدیریت، در اوایل دهه 80 ، با تأکید بر اهمیت نقش و جایگاه سازمان مدیریت و برنامهریزی در توسعه کشور معتقد است که رمز توسعهیافتگی درکشورهایی که تا چند سال پیش جزو عقب افتادهترین کشورها بودند این است که اول گفتمان توسعه را تعریف کردند و بعد از آن نه روی کاغذ، بلکه رهبران حاکمیت نهاد برنامه را شکل دادند و این نهاد در داخل حکمروایی دو کار مهم انجام داد؛ به آنها برنامه داد و مسیر را مشخص کرد و دیگر این که نظم و تشکیلات را برای آنها تعریف کرد؛ بنابراین باید این گفتمان توسعه در کشور ما نیز شکل بگیرد.
وی همچنین اشارهای هم به ضروریات سازمان در صورت تشکیل کرد و توضیح داد که اگر فرض کنیم که عزم جدی برای تشکیل سازمان برنامه و احیای سند چشمانداز وجود داشته باشد، آنگاه رئیس سازمان مدیریت در صورتی که از اختیارات لازم برخوردار باشد باید دو مهم یعنی نوسازی و بازسازی را در دستور کار قرار دهد؛ بنابراین سازمان برنامه نباید درگیر مسائل جزئی شده و باید سازمانی آیندهنگر، چابک، مشاور و نشان دهنده مسیر باشد.
ستاری فرافزود: از مهمترین وظایف رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی چگونگی چیدمان نیروی انسانی برای اهداف و گفتمان است، زیرا باید برای بندبند کلمات چشم انداز نیروی متخصص وجود داشته باشد از این رو کار وی کمی سخت است، اما باید از بین نیروهایی که در کشور داریم انتخاب درستی انجام شود.
به گفته وي باید چهار گروه در سازمان برنامه شکل بگیرد كه گروه اول:
نظریه پردازان آیندهنگر، توسعهگرا با اندیشه ملی و جهانی که راهبرد را نشان دهد. گروه دوم:
نظریه پردازان بخشها که حوزههای مختلف را رصد میکنند. گروه سوم:
برنامهریزان و تکنسینها هستند که بتوانند برای منابع، مصارف و مدلسازی، دخل وخرج را برنامهریزی کنند یعنی بودجه را بنویسند گروه چهارم:
گروه تلفیق هستند یعنی تفاوت بین گروهها را به نقطه مشترکی رسانده و به آنها برایند بدهد.این درحالی است که تاکنون چنین مجموعه کاملی نداشتهایم.
این اقتصاددان این را هم تأکید کرد که سازمان برنامه باید به حدی قدر بوده و مختار باشد که بتواند با احساس تکلیف و تشخیص ریشه معضلات به حل آن ورود پیدا کند.
توصیه برای بودجه
به گزارش ایسنا، در حالی یکی از مسائلی که رئیس سازمان آن را مدنظر قرار خواهد داد، بودجه وبرنامه است که ستاری فر در این باره نیز توصیه میکند که به بحث بودجه وارد نشود، بلکه به طور جدی به برنامه ورود پیدا کند، زیرا بودجه برنامهای یکساله است که تا این مرحله مربوط به دولت است، اما نباید به موافقتنامه و نحوه هزینه کرد وارد شود. اگر قرار باشد سازمان مدیریت وارد جزئیات شود کوتهنگر خواهد شد و سمتوسوها را از دست میدهد نه تنها خود به انحراف رفته، بلکه دستگاهها را نیز به انحراف میکشد چون وقتی به اعداد بودجه وارد شدیم وزارتخانهها هم درگیر این موضوع و کسریهای آن شده و از مسیر و وظیفه اصلی خارج میشوند.
وی همچنین از مهمترین بخشهایی که باید رئیس سازمان برنامه مدنظر قرار دهد را مشخص کردن چگونگی تقسیم کار ملی و استانی برشمرد و گفت: باید تعیین شود که میخواهد تمامی امور در دست این سازمان قرار گیرد و یا بودجه را بین استانها پخش کند، یعنی استانها قدرت پیدا کنند از این رو سازمان برنامه باید بودجه را استانی کند.