همدانپيام: هر ساله با فرا رسيدن ثبت نام متقاضیان در آزمون سراسري دانشگاهها، اخباري از كمسن و سالترين و مسنترين شركتكنندگان در كنكور را مشاهده ميكنيم كه امسال نيز بر حسب اتفاق در جشن ورودي دانشجويان دانشگاه پيام نور صالحآباد با خانم 38 ساله با ارادهاي پولادين آشنا شدم كه نه تنها در امر تحصيل اين مرحله موفق عمل نموده بلكه با هنرهاي بسياري كه داشت مرا به ياد تعبير مادربزرگ ميانداخت كه ميگفت از هر انگشتش هزار هنر ميريزه و نكتهاي كه بيش از هر چيز توجه مرا جلب ميكرد، اين بود كه از نهضت سوادآموزي به دانشگاه راه يافته بود.
عشرت طبياحمد تا سوم ابتدايي همچون دانشآموزان ديگر بر سر كلاسهاي درس حاضر ميشد تا اين كه يك اتفاق باعث شد تا چند سال از درس و مدرسه محروم شود. وقتي كه با او همصحبت ميشوم تقويم را به عقب بر ميگرداند، گویی گفتگوي ما باعث شده آن روزها دوباره برايش تداعی شود و به یاد سالهاي جنگ تحميلي ايران و عراق و بمباران مناطق غربي كشور توسط عراقيها میافتد و دردهاي ناگفتهاش را اينچنين بازگو ميكند: شب چله 1364 بود که با صداي مهيب بمباران ترس عجيبي در دلم رخنه كرد. یک شب تا صبح چشمانم كاملاً باز بود و روي هم نرفت صبح كه شد وقتي مادرم را در جريان موضوع قرار دادم با ديدن صورتم، سريعاً مرا به درمانگاه برد. در اول دي ماه و در حالي كه 13 سال بيشتر نداشتم از صداي بمباران سكته كرده و يك طرف صورتم فلج شده بود. برای درمان به پزشك مراجعه کردم که متأسفانه بیماریام را تشخيص نداد و تنها به تجويز داروهاي مسكن اقدام كرد كه خانواده به دليل نگراني مرا نزد چند پزشك متخصص بردند و درمانم را آغاز كردند و در اين زمينه هزينههاي بسياري را نيز متحمل شدند؛ به گونهاي كه پدرم بخشي از دارايياش را هزينه درمانم كرد و بعدها به دليل مخارج سنگين از ادامه دورههاي درماني منصرف شديم.
از همان زمان به دليل اتفاقي كه رخ داده بود از كلاس و درس معلم محروم شدم و تصميم گرفتم تا كاري را در منزل دنبال كنم كه هم جنبه سرگرمي و هم درآمدي براي خود و خانواده داشته باشم. به همین خاطر كار بافندگي در منزل را شروع كردم و تا چند سالي رونق خوبي نيز داشت اما بعد از مدتی به دلیل استقبال نکردن و اقبال عمومی به بافتهای بازاری عزم خود را جزم كردم تا بار ديگر ادامه تحصيل بدهم. اما از آنجايي كه بايد در آموزشگاه بزرگسالان ثبت نام ميكردم و از طرفي نميخواستم خانواده متحمل هزينههاي تحصیلم شوند، تصميم گرفتم در كلاسهاي نهضت سوادآموزي شركت كنم. آنچه خوانديد گوشهاي از زندگي پرفراز و نشيب اين خانم اراده پولادين صالحآباد بود كه ادامه آن را در ذيل دنبال ميكنيم.
با توجه به اينكه اين حادثه در زمان بمباران براي شما رخ داد، آيا تحت پوشش نهادهاي حمايتي و ذيربط هستيد؟
خير، البته بارها به بنياد شهيد و امور جانبازان و ايثارگران مراجعه كردم اما به دلیل اينكه گواهي پزشك درمانگاههاي دولتي را ميخواستند و ما به مراكز خصوصي مراجعه كرده بوديم و مدركي در دست نداشتيم تلاشمان به جايي نرسيد.
* چه هنرهايي را آموزش ديدهايد؟
از آنجايي كه علاقه وافري به كارهاي هنري داشتم كلاسهاي آموزش بافندگي، گلدوزي، قلاببافي، خياطي، گليمبافي، قاليبافي، نگارگري، آرايش و پيرايش زنانه، مربيگري آموزشگاههاي فني و حرفهاي را گذارنده و موفق به اخذ مدرك فني و حرفهاي تمامي كلاسهاي گذرانده شدم.
* با اين همه ذوق و هنري كه داشتيد چه چيزي موجب شد مجدداً به ادامه تحصيل بپردازيد؟
با كاهش رونق بافندگي، به صورت غيرحضوري كلاسهاي چهارم و پنجم نهضت را سپري كردم و سال بعد مدرك 3 سال راهنمايي را به صورت جامع دريافت كردم. بعد از آن، حدود 6 سال وقفه در تحصيلم اتفاق افتاد و در همين سالها بود كه كلاسهاي آموزشي فني و حرفهاي را دنبال ميكردم؛ پس از اخذ همه اين مدارك وقتي ديدم بازار كار مناسبي وجود ندارد و هنرها به صورت مقطعي كاربرد داشته و سپس از رونق ميافتند و سرمايهاي هم براي ايجاد اشتغال نداشتم با تشويق خانواده و افراد بسياري كه مرا مستعد درس خواندن ميدانستند، مجدداً تحصيلم را در مقطع متوسطه ادامه دادم و با انتخاب رشته انساني به صورت خودخوان با كسب معدل 84/13 در سال 89-88 از مجتمع بزرگسالان ايثارگران توانستم تمامي دروس به جز 2 درس ريزشي را سپري كنم و در همان سال نيز در آزمون سراسری شركت نمودم و اتفاقاً مجاز به انتخاب رشته نيز شدم اما به دليل دروس باقيمانده از انتخاب رشته منصرف شدم. در سال 90 نيز در آزمون سراسری شركت كردم و توانستم در رشته مديريت بازرگاني دانشگاه پيام نور صالحآباد پذيرفته شوم.
* با توجه به اينكه به صورت خودخوان بدون استفاده از آموزش اساتيد تمامي مراحل تحصيل را سپري كرديد، دروسي كه نياز به تدريس دارد را چگونه ميگذرانديد؟
اغلب از كتابهاي راهنما استفاده ميكردم و به جز 4 مورد حضور در كلاس مقاطع مختلف، سایر كتابها را به صورت خودخوان خواندم.
*به چه شغلی علاقهمندید؟
پرستار و دكترا، به دليل علاقه خانواده به معلمي، رشته انساني را انتخاب كردم كه از نظر هزينه به صرفهتر است اما در مجموع به كار دائمي و تثبيت شده علاقهمندم و درآمدهايي كه از كارهاي هنري كسب ميكنم متفرقه و ناچيز است.
*كارهاي هنري كه انجام ميدهيد چه نفعي براي شما دارد؟
سودهايي جزيي برايم داشته اما بعضاً نيز ضرر و زيانهايي را نيز پرداخت كردهام اما بيش از 10 سال است كه به دنبال كار مناسب هستم و مداركي كه تاكنون اخذ كردهام به علت منسوخ شدن يا روي كار آمدن هنرهاي به روز و جديد كارآيي كافي برايم نداشته است؛ ضمن اينكه هم اكنون در منزل سفارشهاي خياطي و بافندگي و… را نيز ميپذيرم كه به دليل وفور مشاغل فوق در منطقه درآمد زيادي برايم ندارد.
*در چه كارهاي متفرقهاي نيز شركت كردهايد؟
مقالههايي در حد محلي و شهرستاني شركت و موفقيتهايي كسب كردهام و بارها آثار هنريم به دليل زيبايي، ظرافت و دقت در خلق اثر در نمايشگاهها به عرصه نمايش گذاشته شد كه نمايشگاههاي هنري دبيرستان ايثارگران، كميته امداد، نمايشگاه علوم تربيتي و بهزيستي از جمله آنهاست كه گاهي اوقات نيز آثارم مفقود شده يا بازگردانده نميشود.
*خاطرهاي خوش از دانشگاه؟
اولين روزي كه به كلاس رفتم، همه دانشجويان با اين تصور كه استاد هستم به پا خاستند كه من نيز از اين واكنش شوكه شدم، سريع در كنار دانشجويان قرار گرفتم و گفتم من نيز چون شما دانشجو هستم.
صحبت پاياني؟
با توجه به اينكه من و امثال من كه به صورت غير حضوري و با مشكلات زيادي ادامه تحصيل دادهايم و استعداد و توان خود را در بسياري از زمينهها به اثبات رساندهایم، حداقل بايد مسئولان امر و از جمله آموزش و پرورش و فني و حرفهاي با جذب چنين نيروهايي و ايجاد اشتغال براي نيروهاي توانمند باري از مشكلاتشان را بردارند.