برگزاری آئینها و سنتهای کهن دیار هگمتانه که امروز بر تار و پود آن ریشه دوانیده، نوید نوروز را میدهد، از شالاندازی گرفته تا کوسهگلین، قاشقزنی و نوروزخوانی، حکایت از اصالت مردم این دیار دارد، رسم و رسومی که همیشه بوی تازگی میدهد.
آئینهای نوروزی در سراسر ایران و البته در استان همدان برگرفته از باورها و اعتقادات ملی و مذهبی ایرانیان است و ریشه در هویت فرهنگی ما دارد و مردمان پایتخت تمدن ایران زمین با قدمتی دیرینه و کهن، برای زنده نگهداشتن این سنتها، نوروز را بهتر از همیشه در گذر زمان حفظ کردهاند.
آئین کوسه گلین، که از چند روز مانده به نوروز آغاز میشود، یک نفر با سر و صورت سیاه شده، پوستین وارونه بر تن، کلاه بوقی بر سر و زنگوله به پا، با هیبتی عجیب در نقش "کوسه" که نماد عدم زایش است با ساز و دهل وارد روستا میشود و پایکوبان و ساز زنان، آمدن بهار را به روستاییان نوید میدهد.
فرد دیگری نیز با هیبتی زنانه در نقش همسر کوسه یا همان "گلین" با دامن نمدی رنگارنگ با توبرهای در دست به راه میافتد و کوسه را در این کار همراهی میکند و در برخی روستاها بچهها به دنبال آنها راه میافتند، در قدیم کوسه و گلین به هر خانهای که درش باز بود، به ویژه خانه اعیان و اشراف وارد میشدند و در محوطه حیاط شروع به حرکتهای جالب، خندهدار و رقص و پایکوبی میکردند و در مدح بهار شعر میخواندند؛ صاحبخانهها نیز در حد وُسع و طبع خود کمکی نقدی و یا جنسی به آنها میدهند.
آئین کوسه گلین که در زمان ساسانیان در بسیاری از نقاط ایران از جمله همدان اجرا میشد، امروزه در میان فرهنگهای مدرنیته رنگ باخته و صدای ساز و دُهل این آیین سنتی در آستانه نوروز تنها در روستاهایی به تعداد انگشتان دست در همدان کوک میشود.
به گفته کارشناسان فرهنگی همدان این آئین که روش اجرا و تعداد بازیگران آن در روستاهای استان همدان متفاوت است، در روزگاران قدیم مخصوص چوپانان و گلهرانان بود، اما در دهههای اخیر دلاکان و حمامیها نقالدی (رسم شعرخوانی که در ملایر برگزار میشد) به راه میانداختند و نقش اصلی این مراسم را کوسه که شخصیتی پیامآور نوروز، شادی، بهار و زندگی دوباره بود، بر عهده داشت و مردم قدم او را خوش یمن میدانستند.
در همدان رسم بر این بود که تمام اندام کوسه و گلین پوشیده و تنها چشمها و سوراخ بینی مشخص بود و روی لباس نمدی کوسه، تعدادی منگوله دوخته میشد که به اطراف آویزان و چوب بلندی در دست داشت که یک سر آن برجسته بود و به آن"قورچنگ" میگفتند، زن کوسه نیز روی لباس نمدی خود یک دامن کوتاه از چیت رنگارنگ میپوشید که به آن پَرچین یا به گویش محلی "تومانقری" میگفتند.
این آئین همچنین در بیشتر روستاهای استان همدان به سنتی زیبا اجرا میشد، تعداد بازیکنان این جشن 5تا ۱۰ تن بود، نفر نخست این گروه با پوشیدن لباس چوپانان و به سر کردن پوست بزغاله و تزئین خود به نقش کوسه یا ناقالی درمیآمد و نفر دوم پسری ۱۵ ساله با پیراهن و چادری زنانه نقش عروس کوسه را داشت و ۲ تن دیگر نیز هر کدام ۲ شاخ به سرشان میبستند و چند زنگوله به لباس خود میدوختند و چند نفر هم ساز و دُهل مینواختند.
در شهرها که زندگی شهری شکل واقعی خود را نگرفته بود، عدهای به اسم کوسه و گلین وارد روستاها میشدند و یکی خود را به شکل کوسه و دیگری هم به صورت گلین یا عروس درمیآوردند، ۲ نفر ساز و دُهل میزدند و یک نفر هم خورجینی داشت که وسایل و هدایایی را که مردم میدادند، جمع آوری میکرد.
" کوسه گلین در روستاها میرفتند درب خانهها را میزدند و فیالبداهه شعر و آوازهای شاد میخواندند، مضمون همه این شعرها نیز این بود که مردم بیدار شوید نوروز آمده و با آمدن بهار سختی میرود، مردم هم با دیدن آنها که پیامآور نوروز بودند، خوشحال میشدند.
کوسه گلین چون مژده آمدن بهار را میدادند، هرکسی به اندازه استطاعت و وُسع مالی که داشت، به آنها هدایایی همچون نخودچی، کشمش و گندم میدادند.
از قدیم رسم بود کوسه گلین روستا به روستا میرفتند تا عید را به مردم مژده دهند، سنتی که در شهر کمتر این اتفاق میافتاد.