با فرود آمدن پی در پی لشکرها در اردوگاه عمربن سعد،امام حسین(ع) عمروبن قرظه انصاری را نزد عمربن سعد فرستادو به او پیغام داد که می خواهم امشب تو را در میان دو اردوگاه ملاقات کنم.شب هنگام،امام(ع) وابن سعد هر یک با همراهی بیست سواربه محل ملاقات آمدند
حضرت(ع) به جز برادرش ابوالفضل العباس (ع) و فرزندش علی اکبر(ع)، از سایر یاران خود خواست تا فاصله بگیرند ابن سعد نیز فرزندش حفص- و غلامش را نگه داشت وبه دیگران دستور داد تا عقب بروند.به نقل برخی منابع در این دیدار امام(ع) به او فرمود:..... از این خیال و اندیشه ناصواب در گذر و راهی که صلاح دین و دنیای تو درآن است،اختیار کن.... عمر قبول نکرد و امام(ع)چون چنین دید فرمود:"خداوند تو را هلاک سازد و در روز قیامت نیامرزد امید دارم که به فضل خدا از گندم ری نخوری" سپس بازگشت.گفتگوهای مکرر امام(ع) و ابن سعد،سه یا چهار بار تکرار شد.