نمیدانم چه شد که تمام دنیا مقابل چشمان "سحر" دختر 18 ساله همدانی به یکباره جز سیاهی رنگی نداشت، تباهی و رسیدن به نقطه صفر زندگی در اثر کدام درد به جانش رخنه کرد که تنها راه خلاص شدن را در "حذف" دید، حذفی که بهایش تمام جوانی، آرزوها و زندگیای بود که میتواند زیباییهای بسیاری را در خود داشته باشد.
دختری جوان با بالارفتن از یکی از پلهای روگذر شهر مریانج اقدام به خودکشی میکند که خوشبختانه با ورود مردم از این حادثه شوم جلوگیری شده است.
شواهد و گفتههای وی با خبرنگار اعزامی همدانپیام به صحنه حادثه، حکایت از آن دارد که دردرگیری با برادر جوان خود به دلیل اصرارش برای بیرون رفتن با دوستانی که به عقیده برادرش ناباب هستند دچار تنش عصبی و روانی شده و چون خسته از شدت مشاجرات متعدد با برادرش بوده اقدام به خودکشی کرده است.
رئیس کلانتری 17 مریانج نیز به خبرنگار ما در این خصوص گفته است: نیروهای انتظامی مریانج حاضر در پست خود پس از مشاهده صحنه پریدن دختر جوان از رو پل با کمک مغازه داران و رانندگان حاضر در صحنه بر روی پل رفتند و با رانند کامیون 18 چرخ هماهنگ کردند که در زیر پل قرار گیرد و دختر جوان را نیز از پشت از لباسش گرفته بودند رها کردند چند نفری رو کامیون قرار گرفتند تا موفق شدند وی را نجات دهند.
پس از انتقال وی به کلانتری از خانواده اش که هیچ اطلاعی از ماجرا نداشتند خواسته شد به اینجا مراجعه کنند و به آنها مشاوره داده شود.
اما چه میشود که یک دختر در دهه دوم زندگی خود، به خودکشی فکر میکند و آن را با جسارت هرچهتمامتر اجرا میکند؟ مگر میشود که انسان هیچ امید و آرزویی نداشته باشد که برای همان یک امید کوچک در دلش، او را از استقبال با مرگ دور کند. مگر میشود اسم اینگونه اتفاقات را فاجعه ندانست!
انسان را بهیکباره چه میشود که دست از زندگی و لذتهایش برمیدارد و اینگونه مشتاقانه مرگ را ملاقات میکند درست است که مشکلات معیشتی، اقتصادی، محیط خانواده، محیط زندگی و تحصیل و ... در رفتار، منش و تصمیمات انسان تأثیرگذار است، اما به نظر میرسد فقط یک عامل میتواند باعث شود تا انسان دستش را از این دنیا بشوید و به دردناکترین شکل ممکن زندگی خود را تمام کند و آنهم نداشتن امید در زندگی است. شاید وجود یک آرزو و امید به آینده بهتر، در دل دخترانی که این روزها آمار خودکشیهایشان گوی سبقت را از مردان ربوده، میتوانست آنها را از مرگ نجات دهد. البته شاید!
بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان معتقدند که «افسردگی» باعث شده تا خودکشی در میان جوانان ما زیاد شود. قطعاً عوامل بسیار زیادی باعث شده تا جوانان اینچنین راحت خود را مهمان خاک کنند، نمیتوان بهسادگی در مورد علت و عوامل آنهم قضاوت کرد، زیرا ما حتی لحظهای هم به جای این افراد نبودهایم. اتفاقات این روزها، به یک جراحی موشکافانه در مورد علت خودکشی نیازمند است.
فشارهای روانی و اجتماعی، مهمترین انگیزه خودکشی در زنان
بر همین اساس است که یک روانشناس در گفتوگو با همدانپیام خودکشی در دختران را همواره نشات گرفته از علتی میداند که ریشه اصلی آن احساس و نادیدهگرفته شدن آن است.
مریم رفیعی با اشاره به اقدام به خودکشی دختر 17 ساله همدانی گفت: در بسیاری از فردی که میخواهد خودکشی کند، در نگاه اطرافیان توجیهاش این میشود که او ناراحت یا افسرده است، اما علت آن است که ناراحتیها و فشارها آنقدر در فرد زیاد میشود که میگوید بروم خودم را بکشم ببینم چه میشود.
وی تاکید کرد: اگر در محیط خانواده، محیط تحصیل و رفتوآمد دخترانی که اقدام به خودکشی میکنند و یا به آن فکر میکنند دقیق شویم، میبینیم که بهنوعی به آخر رسیدهاند و فشارهایی که متحمل شدند آنقدر زیاد است که ترجیح میدهند خود را از این زندگی خلاص کنند و این کار را هم با اطمینان تمام انجام میدهند.
رفیعی با بیان اینکه فردی که خودکشی میکند با حسابوکتاب و قطع امیدی که از او در زندگی شده این کار را انجام میدهد، افزود: این فرد دیگر خسته شده است و هیچ چشمانداز و امیدی به آینده زندگی خود ندارد به همین دلیل باروی باز و گشاده به سمت خودکشی میرود در بسیاری از تحقیقاتی که در دنیا در این خصوص انجامشده است نشان میدهد که افرادی که خودکشی میکنند، آرامش میگیرند.
این فعال حوزه زنان همچنین تاکید کرد: افراد نه آدم کش به دنیا میآیند، نه دزد، نه روسپی نه معتاد و نه حتی بافکر خودکشی، هیچ انسانی اینگونه به دنیا نمیآید. شرایط خانوادگی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی، عدم امید به آینده و سایر مسائلی که به وجود میآید باعث میشود افراد به خودکشی فکر کنند.
رفیعی افزود: فرد زمانی که در وضعیتی قرار میگیرد که میداند آخرش بهجایی نمیرسد، تنها راه برایش خودکشی است. بهطور مثال درست است که طلاق خوب نیست و آسیبهای بسیاری را در پی دارد، اما ما میگوییم طلاق یک مرحله جدید از زندگی است. طلاق در برخی از مواقع یک زندگی جدید است و بسیاری از فشارهایی که در زندگی مشترک داشتند، تمام میشود.
یک منبع آگاه نیز که صاحب تخصص در حوزه آسیبهای اجتماعی است به ما گفت: ما باید بررسی کنیم افرادی که دست به خودکشی میزنند، علت و دلایلش چیست! ؟ قطع به یقین خودکشی عوامل و دلایل متعددی دارد. شرایط افراد از همان زمان کودکی بهگونهای پیش میرود که فرد درنهایت به خودکشی میرسد.
وی با بیان اینکه افرادی که خودشان را میکشند میگویند دیگران به ما آسیب رساندند، ما این کار را با دیگران نکنیم، عنوان کرد: نمیتوانیم بهسادگی در مورد انگیزه خودکشی این دختر که موضوعات خانوادگی و مشاجره با برادر عنوان شده نظر داد و یا در خصوص افراد دیگری که دست به خودکشی میزنند چرا که سایههای پنهان شخصیتی در افراد مختلفی که به خودکشی رومیآورند متفاوت و نشات گرفته از عوامل مختلف است.
این کارشناس حوزه اجتماعی با اشاره به اینکه همواره افسردگی را یکی از علل اصلی خودکشی میدانند اما نمیگویند خود افسردگی از کجا آغاز میشود کفت: افسردگی بیماری نیست، هیچکس با افسردگی به دنیا نمیآید. فشارهایی که زندگی و اجتماع و حتی فرهنگی اقلیمی زیست آنها به افراد وارد میکند باعث میشود تا دست به خودکشی بزنند.
وی گفت: محدودیتهایی که گاهی حاصل فرهنگهای تربیتی مختلف در سطح جامعه است درست زمانیکه دحتران ما به جوانی و نوجوانی میرسند و در قامت قیاس با یکدیگر برمیخیزند خود را به شکل فشارهای روحی نشان میدهد و یکی از انگیزههای رهایی روانی کاذب آن شاید خودکشی باشد.
وی افزود: امروزه افراد زیادی به روانپزشک، روانکاو و مشاوره مراجعه میکنند، که ممکن است حتی به آنها کلی قرص آرامبخش هم تجویز شود که مثلاً آرام شوند اما درواقع همان قرصها حال افراد را بیشتر خراب میکند. مسئولین مربوطه برای اینکه مسئولیت را از روی دوش خود بردارند میگویند افرادی که خودکشی میکنند مریض و افسرده هستند، درصورتیکه اصلاً اینگونه نیست. نبود کار،اختلافات خانوادگی، نبود مدیریت و مهارت کنترل خشم، وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی و همه و همه فشارهایی است که درنهایت باعث بروز خودکشی میشود.
وی با بیان اینکه دختران تحتفشارهای زیادی هستند، تاکید کرد: فشاری که در جامعه روی دختران است به نسبت بیشتر از جنس مذکر است اگر یک پسری در خیابان با دختر باشد، دختر را میگیرند اما با پسر کاری ندارند، تازه اگر پسر را هم بگیرند میگویند مرد است، مادرش هم میگوید عزیزم دفعه دیگر دختر را بهجای خیابان به خانه بیاور؛ اما اگر دختر چنین کاری انجام دهد، نهتنها از پلیس و غیره توهین میشنود بلکه از سوی خانواده هم مورد سرزنش قرار میگیرد.
این کارشناس حوزه اجتماعی همچنین تاکید کرد: در چند ماه گذشته بیش از سه مورد اقدام به خودکشی دختران در همدان گزارش شده و این یعنی جامعه زنان همدان نیازمند توجه جدی هستند همه برای اینکه خودشان را راحت کنند، میگویند فلانی افسرده بود. نمیگویند ما چه کردیم که او خودکشی کرد! میگویند او مریض بود.
وی افزود: زنی که بر سر همسرش داد میزند، میگویند مریض است، اما کسی نمیگوید که آن مرد با آن زن چه کرده است که زن آغاز به دادوفریاد کرده است. ما در جامعه بیحوصلگی را میگوییم افسردگی و خودکشی را هم به آن گره میزنیم و خود را با توجیهات اشتباه قانع میکنیم در حالی که مشکلات و آسیبهای اجتماعی به خصوص حوزه زنان نیازمند چارهاندیشی و راه حل است نه پاک کردن صورت مساله!