دانلود فایل PDF
تشکیل و معرفی هیأت مدیره قوی، نشر خردمندی در پاس است
استقلال اقتصادی، شفافیت مالی
حسین پارسا
بهار امسال انتصاب بهرام يدي به سمت مديرعاملي باشگاه پاس اتفاقي خاص بود. چه آنكه يدي قبلاً در الوند، تا حدودي مشكلات تيمداري در فوتبال همدان را از نزديك لمس كرده بود و ميتوانست بهتر از كساني كه در همدان وضعيت فوتبال را به چشم نديده بودند کار کند و ديگر اينكه يدي فردي بومي بود و اين ويژگي ميتوانست هم از جنبههاي رواني و هم مديريتي بر بهبود اوضاع نابسامان پاس تأثيرگذار باشد.
همان روزها مديرعامل جديد، اولين و ضربتيترين كار خود را مديريت و اصلاح وضعيت مالي پاس ميدانست. پاس، چند ميليارد تومان بدهي به بار آورده بود و همين، نگاهي منفي چه در بين مردم و چه مديران استان خلق كرده بود كه اصلاح آن كمك بزرگي به پاس ميكرد. بهرام يدي پروسه كاهش بدهيها را آغاز كرد. بازار، دستگاههاي دولتي، بازيكنان و كادر فني پيشين پاس و هيأت فوتبال تنها گوشهاي از طلبكاران پاس بودند. تسويهها شروع شد و يدي با كمك مديريت استان كه از حاميان جدي باشگاه بودند، كار را آغاز كرد.
در آغاز به نظر ميرسيد كه پاس امسال حمایتی با خود دارد كه بيسابقه است و همين باعث ميشود تيم به بهترين شكل بسته شود و با كمترين دردسر به ليگ برتر صعود كند. اين خوشبيني از آن جهت بود كه استاندار همدان خود علاقهمند به فوتبال بود. علاوه بر آن به دليل سالها مديريت در استان، زیر و بم ورزش و مشكلات و مصائب آن را ميشناخت.
اما اينك بعد از چند ماه پس از آن اميدواريها، پاس در ميانه جدول است و بيش از آن كه اين ميانه جدول بودن نگرانكننده باشد، وضعيت مديريتي آن نشانههاي بدي به همراه دارد؛ زيرا هنوز هيأتمديرهاي مشخص براي اين تيم معرفی نشده است و همين باعث شده كه همه كارها اصولاً بر عهده شخص مديرعامل باشد و قطعاً حجم كار چنان است كه وقتي تنها بر دوش يك نفر باشد، از كيفيت كاسته ميشود.
اول: در اصول مديريت، مدير به جمعآوري اطلاعات، پردازش و تبادل آنها ميپردازد.
مدير به مثابه یک رهبر، مجموعه را به پيش ميبرد، سياستها را مشخص واستراتژيها را تعيين كرده و مطابق با آنها تاكتيكها را مشخص ميكند. مدير در نهايت بايد دنبال كارهايي باشد كه عملكرد مجموعه خود را بهبود بخشد. در اين وضعيت وقتي فشار كار بالا باشد و مشكلات بسيار، از ابتداييترين راهها كه تجربه بشري در قالب مفاهيمي همچون خرد جمعي و همفكري و تعاون آن را تأييد ميكند، استفاده از گروهي كارآمد به جاي يك يا 2 نفر است. بديهي است وقتي تصميمگيريها جمعي باشد هم احتمال خطا كمتر ميشود و هم پشتوانه اجرايي تصميمات افزايش مييابد.
آنچه در اتاقهاي فكر (Think-Tank) امروزي مرسوم است نوعي از خردمندي را نشر ميدهد كه ميتواند ضامن سياستها و رفتارهايي هوشمندانه باشد. اتاقهاي فكر در حقيقت ابزارهايي در خدمت سياستگذاران و مديران ارشد هستند.
تحليل اين اصول در چارچوب رفتارهاي مديريت ورزشي، ما را با اهميت بسيار بالاي مديريت گروهي آشنا ميكند كه با حضور خود ميتوانند كار را آسانتر كنند و با تقسيم مصائب از شدت آنها بكاهند.
در چنين باشگاههای ورزشی اتاق فكر به هيأتمديره تفسير ميشود. چنين هيأتمديرهاي ميتواند سياستگذار و اجراكننده باشد و اگر اعضا نيز با هوشمندي انتخاب شوند، قدرت مديريتي باشگاه افزايش يافته و در نتايج آن تأثير مستقيم ميگذارد.
دوم: به نظر ميرسد باشگاه پاس در روند حركتي خود به سمت ليگ برتر كمي دچار مشكل شده است. اما پرسش اينجاست كه ريشه اين مشكلات كجاست؟ ميتوان 2 فرضيه براي پاس متصور بود كه در هر 2 فرضيه نقش هيأتمديره و حاميان باشگاه برجسته است.
اگر كادر فني و بازيكنان ضعف دارند مديريت بايد در نيمفصل فكري به حال آن كند. پاس در ميانههاي جدول است و با يكي 2 برد يا باخت ميتواند يا به صدر نزديك شود يا به تيمهاي پايين جدول بپيوندد.
اما به نظر ميرسد مشكل اصلي جاي ديگري است. چه آنكه پاس در سطحي نسبتاً مساوي با ديگر تيمهاي ليگ دسته اول از لحاظ مربي و بازيكن قرار دارد.
به نظر میرسد آنچه تفاوت پاس با خيلي تيمهاي ديگر است در نحوه مديريت مالي باشگاه است.
بهرام يدي همواره ميگويد مشكل اين است كه پاس از لحاظ اقتصادي روي پاي خودش نايستاده و وابسته به دولت است. البته كه اين حرف واقعيت دارد و بيش از آن، حقيقتي تلخ را در فوتبال ما مشخص ميكند.
چند ماه پيش سيد كاظم اوليايي در مصاحبه با همدانپيام صريحاً به نكتهاي اشاره كرد كه اشاره مجدد به آن خالي از لطف نيست. اوليايي گفت فوتبالِ دولتي باتلاق است و تا زماني كه باشگاههاي ما خصوصي نشده و از نظر مالي استقلال پيدا نكنند، بسياري از مشكلات حل نخواهد شد.
سوم: حل مسائل موجود پاس بر عهده هيأتمديره آن است. ولي كدام هيأتمديره؟ تا امروز رسماً هيچ اسمي به عنوان اعضاي هيأتمديره پاس معرفي نشده است. درباره اين موضوع ميتوان 2 حدس داشت: اول اينكه پاس هنوز هيأتمديرهاي ندارد. يعني بهرام يدي از 7، 8 ماه پيش با كمكهاي مديريت استان مسائل مربوط به پاس را پيگيري ميكنند.
براي اين وضعيت هم ميتوان 2 گزاره در نظر گرفت؛ يا مديرعامل و استاندار به عنوان بزرگان پاس نيازي به حضور هيأتمديره احساس نميكنند و ترجيح ميدهند به هر دليل كار را خودشان پيش ببرند.
اين گزاره به احتمال قطع به يقين صحيح نيست.؛ چراكه در زمانهاي كه مشكلات مالي و غيرمالي بسيار وجود دارد، همفكري و تقسيم گرفتاريها توسط هيأتمديره فشار را از دوش افرادي محدود برميدارد و وضعيت را رو به بهبودي ميبرد. شكي نيست كساني مانند بهرام يدي و مهندس نيكبخت كه دنياديده هستند و سالها مدير بودهاند، در اهميت خرد جمعي از همه واقفتر هستند.
پس اينكه فكر كنيم آنها علاقهاي به تشكيل هيأتمديره ندارند درست نيست. فرض دوم ميتواند اين باشد كه عليرغم اينكه همه به تشكيل هيأتمديره علاقهمند هستند اما كسي راضي به حضور در اين منصب نميشود.
به راستي اگر چنين باشد دليل اين كار چيست؟ مسلم است كه پاس همواره از روز نخست كه به همدان آمد پرحاشيه و گرفتار بوده است. چند سالي هم هست كه علاوه بر مشكلات هميشگي، ناراحتي افكار عمومي از نتايج اين تيم هم به مصائب قبلي افزوده شده است.
اما اگر چنين فرضي درست باشد قطعاً مشكل اصلي، گرفتاريهاي مالي پاس است. اين تيم طبق گفته مديرعامل بدهيهاي عظيمي دارد. بخش عمدهاي از اين بدهيها هم ميراثي است كه از مديريت گذشته به جا مانده است. آيا همين گرفتاريهاست كه بعضي را از ورود به هيأتمديره نگران كرده است؟
در نگاهي ديگر ميتوان فرض كرد كه هيأتمديره وجود دارد و در حال كار است اما فعلاً به دلايلي لازم نيست اسامي آنها منتشر شود. ولی این به چه معناست؟ آيا حضور در هيأتمديره پاس آنقدر كار پرحاشيه و دردسرسازي است كه اعضا صلاح ديدهاند كه فعلاً اين قضيه مسكوت بماند؟
چهارم: راه حل خروج از وضع موجود چيست؟ بديهي است وقتي اكثر كارشناسان اذعان دارند ميانهنشيني پاس در جدول بيش از آنكه به مهابادي و شاگردانش مربوط باشد به مديريت كلان پاس و مشكلات مالي آن مربوط است، راه حل هم بايد اقتصادي باشد يا حداقل راه حلهاي اقتصادي در اولويت باشد.
آنچه كه دنياي امروز و علم اقتصاد پيشنهاد ميدهد افزايش قدرت و استقلال باشگاهها در برابر منابع مالي بخش دولتي است. اين يعني بايد باشگاه به شكلي كمكم از منابع دولتي مستقل شود و خود درآمدزا باشد.
در اين وضعيت است كه سرمايهداران نيز مشتاقتر وارد ورزش ميشوند. البته بحث بر سر اين موضوع بسيار است و قطعاً در چند سطر نميتوان اهميت آن را خلاصه كرد. اين چند خط بايد آغاز بحث بر چگونگي پروسه استقلال باشگاههاي همدان باشد.
****************
آکادمیهای فوتبال سرمایه تولید میکنند
کوروش قپانوری
امروزه در فوتبال باشگاههایی موفق هستند که دارای تیمهای پایه قوی باشند.
این یکی از علمهاي پذیرفته شده توسط همه کارشناسان فوتبال است. این باشگاهها با برنامهریزی دقیق و حرفهای کار آموزشی را برای شکوفایی گروههای پایه، نوجوانان، جوانان و امید مستمر انجام میدهند. در این راستا و در یک پروسه چند ساله آموزش، بازیکن ملی بازی در تیمهای پایه و حضور در تیم بزرگسالان را تجربه میکند. آن زمان است که آکادمی و تأسیس آن معنا پیدا میکند.
شرط موفقیت بسیاری از باشگاههای حرفهای فوتبال دنیا اهمیت به ردههای پایه و بازیکنسازی است. در واقع اگر این اصل مهم فراموش شود، تأثیرات مخرب این کمبود بزرگ در آینده همچون زخم سر باز میکند و نوسان و بیثباتی شدید یک باشگاه را رقم میزند.
بزرگترین و متمولترین باشگاههای دنیا حتی اگر در طول سال میلیونها یورو صرف خرید بازیکن کنند اگر از اهمیت ردههای پایه و توجه به آن غافل شوند در درازمدت تضعیف میشوند؛ اتفاقی که بارها در فوتبال اروپا افتاده است.
رمز موفقیت بسیاری از باشگاههای اروپایی که در سالهای اخیر افتخارات زیادی در لیگ قهرمانان و لیگهای داخلی کشورشان به دست آوردهاند تا حد بسیار زیادی به آکادمیهای فوتبال خود باشگاه و بازیکنسازی بستگی دارد. این موضوع به قدری اهمیت دارد که گاه شاهد آن هستیم باشگاهی مانند میلان یا بارسلونا با کودکانی 9 یا 10 ساله قرارداد میبندد.
اگر نگاهی به باشگاههای بازیکنساز دنیا بیندازیم میبینیم که بزرگترین باشگاههای دنیا مانند بارسلونا، رئال مادرید یا منچستریونایتد در این فهرست قرار دارند. اصلاً اگر آنها بازیکنسازی نداشتند که به باشگاههای بزرگی تبدیل نمیشدند.
مدیران موفق در باشگاههای بزرگ تیمهای پایه را به عنوان موتور و ستونهای باشگاه تلقی میکنند و میدانند همانگونه که هر ساختمانی برای بقا نیاز به ستونهای محکم دارد تیم آنها هم نیازمند تیمهای پایه قدرتمند است.
مدیران آیندهنگر و حرفهای بازیکنان گمنامی را که در آکادمی خود پرورش دادهاند تبدیل به ثروتهای باشگاه میکنند و با فروش آنها، ثروت قابل توجهی را براندوخته باشگاه میافزایند.
چند سال پیش با حضور تيم پاس در همدان، آکادمی این باشگاه هم راهاندازی شد و جوانان زیادي در این آکادمی جذب شدند و به عنوان بازیکنان تیمهای پایه پاس کار خود را آغاز کردند.
امروز 6-7 سال است که از آن روزها میگذرد، ولی متأسفانه هنوز بازیکنی در تیم بزرگسالان پاس به عنوان محصول این آکادمی که بتواند به عنوان یک مهره بومی تأثیرگذار و ثروت باشگاه مورد تأیید کارشناسان فوتبال استان باشد، دیده نمیشود و این یعنی آکادمی فوتبال پاس تا به امروز به بیراه رفته و برنامهای برای پرورش استعدادهای بومی استان نداشته است؟ و یا اگر هم برنامهای داشته است مورد حمایت مدیران این باشگاه قرار نگرفته است. خیلی از فوتبالیستهای جوان استان پس از گذشت چند سال حضور در آکادمی پاس هیچگاه فرصتی برای بازی در تیم بزرگسالان به دست نمیآورند و به جای این استعدادهای بومی پرورش یافته در آکادمی، بازیکنان غیربومی ناشناس در ویترین تيم پاس همدان بازی خود را به نمایش میگذارند.
این روند ادامه خواهد داشت تا زمانی که یک مدیر سازنده و شجاع که اعتقاد به جوانگرايی و بومیسازی در تیم داشته باشد، سکان هدایت پاس را بر عهده گیرد و با نظارت بر برنامههای آکادمی زمینه را برای جذب استعدادهای پرورش یافته و بومی همدان فراهم كند.
در حال حاضر، بازی در تیم بزرگسالان پاس برای جوانان با استعداد همدانی تبدیل به یک رؤیای دست نیافتنی شده است. سقف فوتبال آنها تا زمانی است که سن و سالشان و جوان هستند. پس از آن باشگاه دیگر برای آنها برنامهای ندارد و انگار نه انگار که آنها چند سال از عمر ورزشی خود را در آکادمی به این امید که روزی در تیم بزرگسالان عرض اندام کنند، گذراندهاند. باید نشست و دید آیا بهرام یدی که یک مدیر بومی است تا پایان این طلسم چند ساله را میشکند و به جوانان بومی میدان میدهد یا نه، راه همکاران قبلی را در پیش میگیرد و فقط روی بزرگسالان تمرکز میکند.
* مربی فوتبال در مقاطع پایه
*************
فوتبال پایه نیازمند حمایت مالی و معنوی بیشتر
نگاه مسئولان ورزش به شهرستانها عدالتمحور باشد
داوود ترک
در حال حاضر فوتبال پايه در استان همدان سيری قهقهرايي را میپيمايد.
از عواملی که موجب اين مسأله شدهاند میتوان در ابتدا به نبود حمايت مناسب هیأت فوتبال استان از تیمهای پایه اشاره کرد. زیرساختهای اقتصادی ضعیف نیز یکی از عوامل مؤثر در این سیر نزولی است.
در استان ما باشگاهها بیشتر به دنبال شهرتند تا كار و به همین دلیل به ردههاي پايه چندان بها نميدهند و بيشتر تمرکز خود را متوجه تقویت تیمهای بزرگسال کردهاند كه اين مسأله در سالهاي آينده موجب سير نزولي فوتبال در استان خواهد شد.
در حال حاضر نسبت به چند سال قبل، برگزاري مسابقات، ليگها و جشنوارهها در سطح پایه به دلیل همین نبود حمايت بسیاری از سازمانهايي كه در اين زمينه ميتوانند كمك كنند ضعيف شده است.
استان همدان از هيأت فوتبال استان تا هيأت فوتبال شهرستانها شاهد بيتوجهي و به كارگيري مربياني است كه در اين چند سال به صورت تخصصي در زمينه فوتبال پايه كار كردهاند. از مربيان شاخص و استعدادياب فوتبال پایه در استان کمتر استفاده ميشود و به جای آن شاهد استفاده از كساني هستیم كه در اين زمينه تجربه چنداني ندارند.
همچنین با توجه به اينكه نسبت به سالهاي قبل هزينه شركت در مسابقات و تیمداری به شدت افزايش يافته است باشگاههايی كه در اين چند سال گذشته در رده پايه در استان حضور فعال داشتند به دلیل اینکه هيچ گونه حمايت مالي و معنوي از آنها انجام نشد بيشتر از اين مقوله كنارهگيري كردند و يا مانند تيمهاي ديگر در ردههاي بزرگسالان و در نهايت اميد مشغول تيمداري شدند.
پيشنهاد و راهکاری که در اینجا میتوان مطرح کرد این است که با توجه به حمايت مسئولان و دستگاههاي اجرايي استان بهويژه استاندار از باشگاههای نظیر پاس و الوند كه بار تبليغاتي خوبی براي استان دارند، خوب است دستگاههاي ذيربط جهت تشويق و احياي تيمهای پایه در استان كمك ناچيزي هم به اين تيمها اختصاص دهند و سالانه بار مالي مسابقات پايه استان را تقبل كنند تا اين تيمها دلگرم شوند و انصراف ندهند.
مسئولان میتوانند با اختصاص مبلغی ناچیز مثلاً 20 ميليون تومان به هيأت فوتبال موجب شوند كل مسابقات ردههاي پايه در هيأت فوتبال استان رايگان برگزار شود و تيمها دیگر مجبور به پرداخت ورودي مسابقات نباشند گرچه حتي با پرداخت این پول نیز هزينه اياب و ذهاب، لباس و ... برعهده باشگاه است كه بيشتر اين باشگاهها توسط مربيان و افراد دلسوز به صورت خداپسندانه و رايگان اداره ميشوند.
در بحث استعداديابي نیز در استان كميته استعداديابي بد كار نكرده است ولي چندان مطلوب هم نبوده است. احساس شخصي بنده این است که در مراحل پایانی كه قرار است بازیکنانی از استان معرفي شوند و به اردوهاي بالاتر بروند مقداری سلايق شخصي و شايد روابط نسبت به قبل دخيل است.
در شهرستان ملایر، متأسفانه يكي از بزرگترين مشكلات فوتبال پايه نبود مربيان كاركشته و متخصص به میزان کافی است . آن مربیانی هم که وجود دارند با توجه به مشكلات موجود در حاشيه قرار گرفتهاند و بعضی اشخاصي که در اين زمينه فعاليت ميكنند تا به حال کمتر تجربه يا علمآموزي در اين خصوص داشتهاند.
زیرا بسیاری از كساني كه در فوتبال پایه در رأس كارند تجربه کافی نداشته و اهميت كار پايه را تجربه نكردهاند و در اين زمينه از لحاظ علمي مطالعه نداشتهاند.
متأسفانه در زمينه همكاري مربيان باشگاهها با هم نیز همكاري مناسبي در شهرستان وجود ندارد. صداقت بین آنها از بین رفته و شاید هيأت فوتبال در اين زمينه مقداري كمكاري کرده است. البته به نوعي به آنها نيز بايد حق داد شايد در امور يك هيأت هم سلسله مراتب باعث عدم استقلال شود.
كميته مربيان شهرستان و هيأت هم در اين چند سال گذشته شايد يك جلسه به معناي واقعي نداشته و مربيان تمايلي به دور هم نشستن در اين جلسات نشان نميدهند.
متأسفانه در شهرستان ملایر برخي از باشگاهها و مربيان قواعد را نميدانند و با طرح مباحث صرف قهرماني و ايجاد رؤياهاي بلندپروازانه و غيرمعقول باعث به وجود آمدن توقعات نابجا و بيش از حد در بچهها شدهاند كه پس از مدتي با عدم تحقق اين رؤياها بيشتر اين بچهها سرخورده شده است. آنها دیگر ورزش را به جهت سلامتي و تندرستي نيز ادامه نمیدهند.
همچنین مسائل مالی نیز در فوتبال پایه شهرستان وجود دارد و بسیاری از بچههاي مستعد از خانوادههاي فقيرند و وقتي صحبت شهريه یا مسائلی از این دست ميشود فرار ميكنند.
راهکارهایی که میتوان برای تقویت فوتبال پایه در استان مطرح کرد شامل حمايت مادي و معنوي بیشتر مسئولان شهرستان و استان از اين تيمها، جلوگيري از ورود مربيانی كه به لحاظ تجربه و تخصص در اين حوزه كارايي نداشته و سابقه چنداني به لحاظ عملكرد ندارند و نگاه ويژه و عدالت محور مسئولان استان در اين مقوله به تمام گستره استان صرف مركز استان میباشد.
نکته دیگر اینکه در خود شهر همدان نگاه ويژه به ورزش فوتبال به دليل برد تبليغاتي خوب این ورزش وجود دارد که موجب میشود این شهر بتواند خود را به عنوان يك كلان شهر در مقابل كلان شهرهاي ديگر مطرح كند. به همین دلیل تمام مسئولان استان در همدان همّ و غم خود را بر روي اين مسأله بهويژه تيمهايي که در ليگهاي دسته يك ، 2 و 3 كشور و هم چنين در ليگهاي پايه كشور وجود دارند گذاشتهاند اما در شهرستانها اين توجه ویژه به هيچ عنوان وجود ندارد و شايد به نوعي اين قضيه باعث ميشود استعدادهاي شهرستانها به اجبار جذب تيمهاي مركز استان شوند.
این حرفها نه حرف ما بلکه حرف بچههای مستعدی ست که شاید در حاشیههای این شهر زندگی میکنند .
مربی فوتبال پایه شهرستان ملایر
************
برای تیمی که خیلی زود به فراموشی سپرده شد
چند سال با روزهای پر فراز و نشیب الوند
حامد صیفی
روزهای خوب تیم فوتبال الوند همدان که این روزها در لیگ دسته دوم فوتبال باشگاههای کشور به حیات وررشی خود ادامه میدهد به سبب کسب نتایج ضعیف و سقوط به لیگ پایینتر خیلی زود به فراموشی سپرده شد.
اگرچه به انتقال پاس به استان همدان که با تصمیم ناجا در سال 86 صورت گرفت بارها و بارها از زوایای مختلفی پرداخته شده است، اما نکته مهمی که در این تصمیم پر سروصدا نهفته است اینکه با آمدن آخرین قهرمان ایران در آسیا به همدان، فوتبال استانی که در کشور خیلی حرف برای گفتن نداشت جان تازهای گرفت و همین انتقال موجبات پیشرفت پرطرفداترین رشته ورزشی در استان را فراهم کرد.
در سال 89 بود که پاسیها در زمان مدیریت سردار کریم ملاحی دست به یک تصمیم دور از باور زده و امتیاز تیم فوتبال شهرداری همدان در رقابتهای دسته دوم باشگاههای ایران را خریداری و این تیم را به عنوان تیم دوم باشگاه پاس راهی مستطیل سبز کردند.
اما این اتفاق از یک جهت برای تیم دوم پاس که درصد بالایی از بازیکنان آن را نفرات بومی تشکیل میدادند خیلی هم بد نبود. تیم دوم پاس که با نام "پاس نوین" گام به مسابقات میگذاشت زیر چتر حمایتی باشگاه قرار گرفت و به امکاناتی چون اتوبوس برای ایاب و ذهاب و همچنین دفتر اختصاصی برای امور اداری باشگاه دست یافت.
پس از یکسال حضور در لیگ دسته دوم و کسب رتبه هشتم جدول ردهبندی و در حمایت از اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصیسازی، اما پاس امتیاز این تیم را به بهرام یدی و علی سیفی زارعی، دو تن از پیشکسوتان فوتبال استان همدان واگذار کرد تا کمی شانههای خود را از هزینههای سنگین تیمداری خالی کند.
یکسال بعد پاس نوین با واریز 53 امتیاز به حساب خود دست به کار بزرگی در لیگ دسته دو زد و با کسب عنوان قهرمانی در لیگ 2 جواز حضور در رقابتهای لیگ دسته يك فوتبال باشگاههای کشور را به دست آورد.
در آخرین بازی، پاس نوین در لیگ دسته 2، یک اتفاقی مهم دیگر برای این تیم رخ داد و بهرام یدی، مالک باشگاه خبر از تغییر نام این تیم به الوند همدان داد. نامی که همان موقع اعلام شد هواداران این تیم محبوب برگزیدهاند.
با صعود الوند به لیگ دسته يك، همدان صاحب 2 نماینده در لیگ یک فوتبال باشگاههای کشور شد. پاس در یک گروه قرار گرفت و الوند هم در گروهی دیگر تا استان برای رسیدن به لیگ برتر از 2 شانس برخوردار باشد.
اما الوند در نخستين سال حضور خود در لیگ دسته یک کارها کرد در حد کارستان. این تیم به قدری خوب و روان بازی میکرد که این عملکرد خیلی از بزرگان فوتبال از جمله مجید جلالی را به زبان ستایش واداشت. الوندیها در این فصل رقابت خوبی با گسترش فولاد تبریز داشتند و فقط در هفتههای آخر شانس با آنها یار نبود تا الوند با بداقبالی از صعود به لیگ برتر بازبماند.
یکسال بعد، الوند هفتههای ابتدایی لیگ را همانگونه که انتظار میرفت آغاز کرد و با کسب نتایج ایدهآل ردههای بالایی جدول را به انحصار خود در آورد. اما در جام حذفی الوندیها سال گذشته به پرسپولیس پرآوازه رسيدند و پس از همان بازی بود که ناکامیهای این تیم محبوب استارت خورد.
پس از این بازی روزگار بر وفق مراد الوندیها کوک نشد و هر روز که میگذشت اوضاع این تیم بدتر هم میشد. در نیم فصل بازیکنان خوب و کلیدی این تیم نظر سید جمال معصومی و روحا... عبداللهی بار سفر را بسته و راهی تیمهای دیگر شدند تا یک مشکل اساسی به سایر مشکلات الوند افزوده شود.
در نیم فصل دوم کادرفنی الوندیها هم دچار تغییر شد. اگرچه با رفتن رضا طلایی و آمدن خرمزی هم، گره از کار نماینده همدان باز نشد تا دست آخر تیم محبوب استان راهی دسته دوم باشگاههای کشور شود.
با این اتفاق از همان لحظات نخست سقوط، حرف و حدیثها درخصوص واگذاری امتیاز این تیم، انتقال امتیاز الوند به شهر یا استان دیگر و حتی تیمداری در دسته دوم توسط افراد نه چندان فوتبالی با قولهای آنچنانی به گوش رسید.
جرقه نخست حاشیهها وقتی زده شد که بهرام یدی، مدیرعامل سابق الوند و فعلی پاس همدان در آیین تودیع و معارفه باشگاه پاس دم از واگذاری امتیاز الوند به استانی دیگر زد. این حرف همانا و جبههگیری موسپیدان فوتبال همدان همانا!
اما استدلال یدی این بود که تیمداری در لیگ دسته 2 هزینههای زیادی میخواهد و اگر الوند به استان دیگری برود، اینگونه استان میتواند از صرف هزینههای زیاد شانه خالی کند.
یدی همان جا اعلام کرد: پیشنهاد دادهایم شهرداری همدان، الوند را تحت پوشش بگیرد و قرار است شورای شهر و شهردار پاسخ بدهند. اگر آنها قبول نکنند شاید یک کارخانه مواد غذایی تیم را اسپانسری کند و اگر این کارخانه هم الوند را مورد حمایت قرار ندهد، امتیاز الوند را از استان خارج میکنیم.
اما پس از این ماجرا هر روز یک اتفاق جدید درخصوص این مسأله رخ می داد. یک روز یوسفیان، شهردار سابق همدان در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد که شهرداری خیلی آمادگی تیمداری ندارد و فردا به گوش همان خبرنگاران رسید که بزرگان فوتبال همدان، شهرداری را مجاب به تیمداری کردهاند.
یک روز رئیس کانون هواداران پاس ردای تیمداری به تن کرد، فردا همه چیز بر آب شد و یدی اعلام کرد که این پیشنهاد فقط در حد یک حرف بوده است. این وسط میماند سرنوشت الوند همدان که این دست و آن دست میشد!
البته فصل گذشته حواشی دیگری هم گریبان الوندیها را گرفت. یکی از این حواشی موضوع تغییر کاربری زمینهایی بود که انجام شد و در همان روزها مولوی، یکی از اعضای شورای شهر همدان با مطرح کردن مباحثی جالب بنزین روی آتش ریخت. او گفت: "ما به هیچ وجه مخالف حمایت از تیمهای الوند و پاس نیستیم، اما به این قیمت که باغها تخریب شود؟"
اما چنین مباحثی بهرام یدی را نسبت به تیمداری دلسرد کرد و او شاید ترجیح داد تنها حواس خود را معطوف به پاس کند.
برای الوند هم هرروز یک خبر تازه به گوش میرسید. یک روز انتقال به گیلان، یک روز واگذاری به شرکت خصوصی یا یک کارخانه در همدان یا یک روز واگذاری امتیاز به شهرداری همدان.
اما هیچکدام از اینها رنگ واقعیت به خود نگرفت و دست آخر بهرام یدی چتر حمایتی خود را دوباره برای الوند باز کرد. اما او دست به تصمیمات عجیبی زد و بیگمجانی را به عنوان مدیرعامل این تیم منصوب کرد. مردی که در فوتبال هیچ سابقهای نداشت و از همان روز نخست این تصمیم زمينه انتقاد اهالی فوتبال و رسانه را فراهم کرد.
امسال تيم الوند در لیگ دسته 2 با کادر مدیریتی و فنی خود موفق نبوده است و شاید تنها آرزوی مردم همدان نرسیدن این تیم به لیگ دسته 3 باشد.
تیمی که در میان مردم همدان محبوبیت زيادي دارد و اگر مسئولان خارج از نوبت به اوضاع این تیم رسیدگی کنند دست به کار بزرگی زدهاند. این روزها تيم الوند با مشکلات عدیده مالی دست و پنجه نرم میکند و آنطور که از شنیدهها پیداست برخی بازیکنان خوب این تیم مانند امید خورج در نیم فصل از این تیم جدا خواهد شد.
اتفاق خوب برای این تیم ماندن الوند در خانه بود. در روزهایی که خبر واگذاری امتیاز الوند به استانهای دیگر به گوش میرسید دل نگرانی عجیبی مردم فوتبالدوست همدان را فرا گرفته بود. در اینکه الوند امسال نتایج خوبی نگرفته جای تردید وجود ندارد، اما همین که این تیم به استانی دیگر واگذار نشد جای شکرش باقیست. حالا که الوند در همدان به روزگار ورزشی خود ادامه میدهد نیاز است مسئولان از این تیم حمایت جدی و لازم را داشته باشند تا روزهای خوب این تیم تکرار شود.
************
شهید مفتح خلاصه حوزه و دانشگاه است
دکتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ در خانوادهای روحانی در روستای کله سر در بخش فامنین از توابع شهر همدان متولد شد. پدرش شیخ محمود مفتح از روحانیان همدان بود.
شهید مفتح در همدان نزد افرادی، چون آخوند ملا علی، دروس اولیه فقه را فرا گرفت و در سال ۱۳۲۲ و در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل راهی شهر قم شد. در آنجا در محضر درس امام خمینی(ره)، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدحسین طباطبایی، داماد و حاجآقا رحیم ارباب حضور یافت و به آموختن درس آنها همت گماشت، اما علاقه او باعث شد تا به تحصیلات جدید نیز بپردازد. با گذشت زمان، علاوه بر اینکه یکی از مدرسان معروف حوزه علمیه شد، موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه شد. در طول این مدت در دبیرستانها تدریس میکرد و مدتی نیز مدرس حوزه بود.
او همراه با درس و بحث به منبرها میرفت و سخنرانی میکرد. مقالات متعددی در روزنامهها و مجلات اسلامی علیه حکومت پهلوی به رشته تحریر در میآورد و به جذب دانشجویان و طلاب میپرداخت. به شهرهای مختلف ایران از جمله آبادان، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز مسافرت میکرد.
در جلسات سخنرانی چند هزار نفری شرکت و علیه حکومت پهلوی سخنرانی میکرد. به دليل فعالیتهای سیاسی و مخالفت با حکومت پهلوی وی را به زاهدان تبعید کردند و از ورود به استان خوزستان ممنوعش ساختند. در سال ۴۸ پس از آزادی به تهران آمد و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، همگام با استاد مرتضی مطهری به تدریس پرداخت.
پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد در مسجد جاوید یک گروه تشکیل داد و ریاست آن را بر عهده گرفت. در این مسجد کلاسهای اقتصاد، فلسفه، جامعهشناسی، نهجالبلاغه و تفسیر قرآن تشکیل داد تا از این راه جوانان و دانشجویان را به طرف مسجد بکشاند.
در سال ۵۴ حکومت، مسجد را تعطیل كرد و مفتح را به زندان انداخت. پس از آزادی از زندان، مبارزات نیمه مخفی خود را آغاز کرد و این بار در سال ۵۵ امام جماعت مسجد قبا (تهران) شد. پس از پیروزی انقلاب ۵۷ و مراجعت امام خمینی(ره) به ایران یکی از اعضای اصلی تشکیل دهنده کمیته استقبال بود. سپس سرپرستی کمیته ۴ انقلاب اسلامی و دانشکده الهیات را برعهده گرفت.
در روز عید فطر سال ۱۳۵۷ مفتح در تپههای قیطریه پیشنماز بود. جمعیت حاضر نماز را به امامت مفتح برگزار کرد و به نخستین تظاهرات چند 10 هزار نفری پرداخت. در این راهپیمایی مردم دعوت به راهپیمایی دیگری در ۱۶ شهریور شدند.
در روز ۱۶ شهریورماه مأموران حکومت پهلوی مفتح را به شدت مضروب کردند و روز بعد وی را دستگیر كرد و به مدت 2 ماه در زندان انداختند.
وی در ۲۷ آذرماه ۱۳۵۸ هنگام ورود به دانشگاه تهران توسط گروه فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به همراه دو محافظش جواد بهمنی و اصغر نعمتی در مقابل دانشکده الهیات دانشگاه تهران با رگبار گلوله به شهادت رسید.
آرامگاه این شهید حوزه و دانشگاه در صحن حرم معصومه(س) است. امام خمینی(ره) روز شهادت او را «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامید.
نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایسنا، گفت: بیش از این انتظار داشتیم و میتوانستیم برای وحدت حوزه و دانشگاه اقدام و عمل کنیم.
محمدمهدی مفتح اظهار کرد: همیشه میتوان فرایند وحدت بین حوزه و دانشگاه را داشت و باید این مهم را استمرار بخشید تا بالندهتر، نزدیکتر و عمیقتر شود.
وی ادامه داد: از 36 سالی که از پیروزی انقلاب میگذرد بیش از این میتوانستیم برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه اقدام کنیم. هر چند فعالیتهایی در این راستا صورت گرفته است، اما نه به اندازهای که در ظرف زمانی میتوانستیم انجام دهیم. بنابراین مسئولان حوزه و دانشگاه باید تلاش کنند تا این آرمان را بیشتر تحقق بخشند.
مفتح تصریح کرد: وحدت حوزه و دانشگاه یکی از مهمترین آرمانهایی است که حضرت امام خمینی(ره) از قبل از پیروزی انقلاب مطرح کردند و شهید مفتح هم که از نزدیکترین شاگردان حضرت بود از دهههای 40 به بعد تحقق این هدف را در شرایط مختلفی که در کشور حاکم بود، دنبال میکرد.
نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی افزود: شهید مفتح کسی بود که علاوه بر تحصیل و تدریس در حوزه در دانشگاه هم به تحصیل و تدریس علم پرداخت و مدرس و استاد بزرگ حوزه و دانشگاه بود به طوری که شخصیت وی خلاصه حوزه و دانشگاه است.
وي با بیان اینکه شهید مفتح توانست وحدت حوزه و دانشگاه را عملیاتی کند، تصریح کرد: از شهدای بزرگ انقلاب افرادی نیز هستند که برای تحقق وحدت حوزه و دانشگاه قدم برداشتند، اما این افراد فقط به عنوان افراد حوزوی مطرح بودند و اینگونه نبود که در دانشگاه و حوزه تحصیل و تدرس داشته باشند.
نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی با طرح این سؤال که معنای وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ اظهار کرد: وحدت حوزه و دانشگاه تعابیر مختلفی دارد به طوری که امام خمینی(ره) میفرمودند «اختلاف بین این دو قشر یعنی اختلاف تمام ملت»، مقام معظم رهبری نیز تأکید زیادی بر تحقق این مهم داشته و دارند.
وی ادامه داد: وحدت حوزه و دانشگاه این نیست که در دانشگاه دروس حوزوی و در حوزه دروس دانشگاهی تدریس شود، بلکه هدف تحصیل و نحوه به کارگیری علم و دانشی است که دانشجو و طلبه میآموزد به طوری که اگر هدف واحد شود عملکرد آن، هم جهت میشود.
مفتح اضافه کرد: زمانی که طلاب وارد حوزه میشوند نخستین جملهای که میآموزند این است که اول علم و شناخت خدا و آخر سپردن کار به دست خدا و در راه او کار کردن است.
وی ادامه داد: در واقع تحصیل علم اعم از طب، مهندسی، بیوتکنولوژی، علوم هستهای، حوزوی و فقه برای شناخت خدا باشد به طوری که رشته علمی برای معرفت پیدا کردن باشد و در پایان نیز که متخصص، مجتهد و دانش آموخته دانشگاه میشویم این اندوخته دانش را برای رضای خداوند و خدمت به مردم به کار گیریم.
مفتح به بیان هدف از طرح وحدت حوزه و دانشگاه پرداخت و اظهار کرد: قبل از پیروزی انقلاب دانشگاهها دستاورد غرب بودند و مهمترین هدف رژیم پهلوی این بود که متخصصانی با تربیت غربی و بدون آشنایی با معارف اسلامی تحویل جامعه دهد و تماماً آگاهی آنها از غرب و در خدمت منافع غرب باشد. در حالی که جوانان متعلق به این کشور بودند و از شهر و روستاهای مختلف با نیت پاک اسلامی به دانشگاهها میرفتند اما در آنجا تحت این تعالیم قرار میگرفتند. بنابراین شخصیتهایی همچون شهید مفتح وارد دانشگاه شدند تا با زبان دانشجو آشنا شوند و بتوانند دانشجویان متدین و مسلمان را که با نیت پاک وارد دانشگاه میشوند از دام دشمن و دانشگاههای غربی زمان طاغوت نجات دهند تا آنها با ایمان تحصیلات علمی هم داشته باشند و بدین ترتیب مدیران با ایمانی در آینده داشته باشیم.
گفتنی است؛ محمدمهدی مفتح، نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی فرزند شهید مفتح است.
*************
سرمربی تیم ملی جوانان:
باشگاهها در استعدادیابی کوتاهی نکنند
باشگاهها به عنوان متولیان اصلی رشد فوتبال در ایران همواره مورد تحلیل و نقد قرار گرفتهاند. زیرا آنها هم باید در فوتبال حرفهای وارد شوند و همزمان استعدادیابی را مدنظر قرار دهند.
این در حالی است که مدتهاست فوتبال ایران با استعدادیابی بیگانه شده است و همین موجب شده که در بسیاری مواقع دچار ضعف شود و همین در نهایت آینده فوتبال ایران را به خطر میاندازد.
در آخرین اظهار نظرها، سرمربی تیم ملی جوانان گفت: نخستين هدف باید استعدادیابی در رده سنی پایه باشد تا سالهای آینده فوتبال از وجود این بازیکنان استفاده کند. معتقدم با استعدادیابی صحیح و پرورش بازیکنان، این فوتبالیستها تا 10 سال آینده در سطح اول فوتبال کشور حضور داشته باشند.
امیرحسین پیروانی بیان کرد: یکی از مهمترین نیازهای ورزش پایه استعدادیابی است، اما در ورزش فوتبال با وجود استعدادها، نیازی به استعدادیابی نداریم اما مهمترین مشکل ما جذب استعدادهاست. همچنین پرورش استعدادها از دیگر نیازهای فوتبال پایه است که امیدوارم با حضور مربیان زبده، حلقههای مفقوده فوتبال که همانا معرفی و جذب استعدادها است، پیدا شود.
پیروانی در ادامه بیان کرد: اگر ریشهیابی انجام دهیم قطعاً در نتیجهگیری موفق نبودهایم اما یک تیم قوی باید از درون باشگاههای قوی بیرون بیاید. باید این باشگاهها باشند که امر استعدادیابی و تربیت بازیکنان را انجام میدهند اما اکنون برعکس شده است. فدراسیون فوتبال 100 یا 200 بازیکن را آموزش میدهد و سپس باشگاهها از آنها استفاده میکنند.
وی افزود: بارها شاهد بودهام که برخی مربیان باشگاهی به تماشای تمرین تیمهای پایهای آمدند و بازیکنان را برای باشگاهها انتخاب کردند. در حالی که در تیمهای پایه ملی شاید 100 یا 200 بازیکن را بتوان پرورش داد. اما اگر این کار در باشگاهها انجام شود هزار یا 2 هزار بازیکن خواهیم داشت. باشگاههایی چون سایپا و فولاد به خوبی این کار را انجام دادند و معتقدم که باشگاههای ما باید به این مسأله روی بیاورند. بازیکنان باید در باشگاهها صاحب تجربه شوند و سپس برای تکامل در تیم ملی حضور داشته باشند.
امیدوارم باشگاههای ما به رده پایه توجه بیشتری داشته باشند، چراکه معتقدم یک بازی در لیگ برتر به اندازه 100 جلسه تمرینی برای این بازیکنان مفید خواهد بود.
وی در ادامه درباره استفاده از مهدویکیا گفت: مهدویکیا از مفاخر فوتبال ایران است و در بحث استعدادیابی همکاری نزدیکی با او داشتم. بدون شک از حضورش استفاده میکنم زمانی که دستیار پیروانی در تیم امید بودم دیداری بین جوانان خوزستان و جوانان مازندران را مشاهده کردیم. در آنجا میخواستیم بازیکنی را دعوت کنیم که وقتی از او درباره سوابقش سؤال کردیم سابقه بازی در هیچ باشگاهی را نداشت و تنها عضو تیم منتخب خوزستان بود.
این بازیکن آرش افشین بود که اگر گرفتار مصدومیت نمیشد، قطعاً اکنون یکی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران بود. ضمن اینکه سروش رفیعی هم شرایطی مشابه با این بازیکن داشته است. به طور قطع ما در کار خود از تجربیات فردی، چون مهدی مهدویکیا استفاده خواهیم کرد و این تعامل را با سایرین هم خواهیم داشت.
به گزارش فدراسیون فوتبال ایران، وی در پایان درباره اینکه آیا از تجربیات کیروش استفاده میکند، گفت: کیروش برای من مانند کتابی است که باید آن را ورق بزنم و از تجربیاتش استفاده کنم. کیروش چهره شناخته شده بر فوتبال دنیاست. امیدوارم فدراسیون شرایطیش را فراهم کند تا بتوانیم از تجربیات وی برای آینده فوتبال و موفقیت تیم ملی جوانان استفاده کنیم. با همکاران کیروش رابطه نزدیکی داشتم و پس از جام ملتها حتماً از حضورش و تجربیات مفیدش استفاده خواهم کرد.
************
راهحل توانمندسازی باشگاهها
فوتبال قویتر، نیاز به هیأت پرکارتر دارد
با ورود باشگاه پاس به همدان، مفاهیم و دغدغههای جدیدی وارد ورزش شهر شد.
مفاهیمی از جنس «تیمداری حرفهای»، نگرانیهای جدیدی را وارد ورزش استان کرد و مدیریت ورزشی شهر را تحتتأثیر قرار داد. حالا باید برای نگهداري تیمی در سطح اول ایران، برنامهریزی میکردیم. ولی چه قبل و چه پس از وارد شدن پاس به استان این هیأت فوتبال همدان بود که مسئول و متولی اصلی این ورزش بود.
پس از چند سال آزمونوخطا و نشیبوفراز، با تغییر مدیران مختلف در استان، بهتدریج چارچوب و الگوی مدیریت ورزشی حرفهای در حال پا گرفتن است. توجه ویژه به آکادمیها، مفهوم باشگاه حرفهای، لوازم سختافزاری و نرمافزاری مورد نیاز باشگاه و همه مباحث شفاف مالی از جمله دغدغههایی هستند که مدیریت ورزشی برای باشگاهداری در سطح حرفهای، به تحلیل و واکاویدن آنها در شرایط موجود نیاز دارد.
اما اینها پس از چند سال هنوز هیچکدام در همدان وجود ندارد. در این وضعیت چه کسی باید پاسخگوی این نواقص باشد و مورد سؤال قرار بگیرد؟
مشکلاتی که وجود دارد همه از یک جنس نیستند. گاهی مشکلات سختافزاری هستند، یعنی زمین مناسب وجود ندارد، باشگاههایی قدرتمند نیستند که استعدادیابی کنند، آکادمیهای فوتبال به طور واقعی فعال نیستند و در نهایت استعدادها، البته اگر وجود داشته باشند، به راحتی از بین میروند.
بعضی صدور سهل مجوز برای تأسیس باشگاهها را از دغدغههای مجموعه فوتبال همدان میپندارد؛ زیرا اگر قرار باشد کارها اصولی انجام شود همه راهها در ابتدا به باشگاهها ختم میشود. آنها هستند که باید همه کاره باشند و از مسائل سختافزاری تا نرمافزاری نقشآفرینی کنند. اما به طور قطع با این نگاه در شهری مثل همدان هیچگاه باشگاهی وجود نخواهد داشت و تأسیس نخواهد شد؛ زيرا با آرمانی و ایدهآل فکر و عمل کردن، آنگاه باید تنها باشگاههایی مجوز بگیرند که چه در سختافزار و چه در نرمافزار، استاندارد باشند.
مسلم است اگر چنین استانداردهایی دقیقاً در صدور مجوز تأسیس باشگاهها اعمال شود همین چند باشگاه فعال و نیمهفعال همدان هم به تعطیلی کشیده میشوند، پس اداره ورزشوجوانان به فکر رشد باشگاهها هم است.
اما پرسش اصلی آن است که این روند قرار است تا کجا پیش رود و چه زمان میتوانیم از باشگاههای همدانی حرف بزنیم که حداقل نیمهاستاندارد باشند و از لوازم حرفهای بودن اندکی از آن را داشته باشند؟ و پرسش مهمتر اینکه نقش و وظیفه هیأت فوتبال همدان در وضعیت کنونی چیست؟
1. روند فعلی، باشگاههای همدان را در وضعیتی دوگانه قرار داده است. از یک طرف مرجع صادرکننده مجوز باشگاه، برای زنده نگهداشتن مفهوم تیمداری و گسترش آن به صورت حرفهای، لاجرم مجوزها را آسان صادر میکند.
اما از طرف دیگر همین سهولت، باشگاههایی را متولد میکند که به معنای دقیق کلمه اصلاً باشگاه نیستند، زيرا وقتی باشگاه، حداقل امکانات و توانایی مالی را برای حضور نداشته باشد و قدرت خرید ملزومات اولیه و برگزاری مسابقات خود را هم ندارند، در حقیقت تنها آمار باشگاهها را بالا میبرند. در این حالت کیفیت فدای کمیت خواهد شد. در این وضعیت هیأت فوتبال باید چکار کند؟
به نظر میرسد راهحل این مشکل در توانمندسازی باشگاهها باشد. چنین اتفاقی میتواند کمی از این پروسه نامطلوب در هر دو طیف باشگاه دولت را بکاهد. اما این توانمندسازی چگونه میتواند باشگاهها را اصلاح کند؟
توانمندسازی به معنای تغییر استراتژی با هدف بهبود عملکرد باشگاه چه در عرصه مالی و چه در عرصه حرفهای است.
بنابراین در ابتدا باید پیشفرض هدف از تأسیس باشگاهها در اذهان مدیران و بخش خصوصی کمی تغییر کند. وقتی افزایش باشگاههای ورزشی توانمند نباشند و دخلوخرج آنها با هم نخواند، جز افزايش آمار باشگاه در همدان و وابستگی آنها به منابع دولتی، همچون اداره کل ورزشوجوانان و هیأت فوتبال، سود دیگری ندارد.
در این حالت باشگاههایی خواهیم داشت که در ظاهر خصوصی هستند و در باطن از سر تا به پا به دولت وابسته است. بدیهی است که در این حالت هیچ سودی از باشگاهی چنین، نه به ورزش شهر و نه حتی به مالکان خود آن نیز نخواهد رسید.
2. طبق آنچه اصولي است، هيأتهاي فوتبال هر شهر وظايف تعريف شدهاي دارند. آنها متوليان اصلي فوتبال در هر شهر هستند و نقش بيبديلي در رفع بسياري مشکلات دارند.
ولي در حال حاضر هيأت فوتبال همدان منتقداني بسيار دارد و به نظر میرسد که باید در سیاستهای خود تجدیدنظر کند. بعضي از انتقادها به نحوه كمك هيأت به باشگاههاست و بعضي ديگر هيأت را متهم به كمكاري ميكنند.
مسلم است كه هيأت فوتبال همدان مجموعه ثروتمندي نيست و امكانات بسيار زيادي ندارد. كساني هم كه در اين هيأت مشغول به كار هستند به دنبال منافع مالي نيستند؛ زيرا اصلاً در اين مجموعه بودن فايده مالي ندارد. پس هر كه كار ميكند، از عشق و علاقه به فوتبال است.
اين مسائل اگرچه ميتواند اخلاقاً دوستان هیأت را در وضعيت بسیار خوبی از لحاظ فردي قرار دهد، ولي تضمينكننده اين نيست كه عملكرد مثبتي هم داشته باشند. اين مجموعه كميتههاي مختلف دارد ولي ميتوان به راحتي هر كميته را به نقد كشيد.
به نظر میرسد مشكل اصلي آن باشد كه فوتبال در همدان آنطور كه بايد فعال نيست. اين به آن دليل است كه همدان تنها چند سال است كه قرار شده فوتبال در آن رشد پيدا كند. به همين خاطر باشگاهها هيچ نشانهاي از حرفهاي بودن ندارند در نتيجه هيأت فوتبال هم حرفهاي عمل نميكند.
3. چرا هيأت فوتبال نميتواند منتقدان خود را راضي كند؟ در حال حاضر اغلب كميتهها از طرف بسياري ميتواند مورد نقد قرار گيرد. روزي كميته برگزاري مسابقات و گاهي كميته داوران و در بسيار مواقع نيز رئيس هيأت نقد ميشود. چرا هيأت و مخالفانش مشكلات خود را حل نميكنند؟ چگونه میتوان هیأت و مخالفان را دور یک میز جمع کرد و برای حل مشکلات راه حلی اساسی اندیشید؟
مسئولان اداره ورزشوجوانان هم بايد به دنبال هيأت فوتبالي قوي و مستقل باشند؛ زيرا در آن صورت است كه اين هيأت ميتواند به رشد فوتبال كمك كند و منتقدانش را كاهش دهد.
************
فوتبال كجدار و مريز هيچ دردي از ورزش همدان درمان نميكند
مهدي ناصرنژاد
پشت پرده فوتبال همدان خبرهاي زيادي هست. اين خبرها حاكي از بيپولي، بيمديريتي، بيبرنامگي و از همه مهلكتر احساس يأس نسبت به آينده فوتبال همدان است. نميخواهيم اينگونه خبرهاي ناخوش را به كل ورزش همدان تسري بدهيم؛ زيرا همين خبرهاي ناخوشايند هيچ كمكي به حل مشكلات ورزشي ما نخواهد كرد. اما تتمه قلبمان اين اميدواري وجود دارد كه شايد مسئولان به هر طريق ممكن چارهانديشي كرده از همين جا جلوي ضرر را بگيرند.
هيچ چارهاي نيست، ورزش را نميتوان از بطن زندگي مردم حذف كرد. ورزش هم فقط نرمش و گرمش و دلخوشي براي افراد مسن جامعه نيست. ورزش بدون رويكردهاي قهرماني و ايجاد شور و انگيزه در مردم، يعني هيچ!
بنابراين اگر پول براي ورزش خرج ميكنيم، از نوع كجدار و مريز آن اصلاً به درد نميخورد، چون از همان ريال اولش ضرر است و بس، همان ضرري كه از هر كجا جلويش را بگيري فايده است. ورزش، يعني رقابت و ايجاد رقابت. اگر بين 2 تيم خاص ورزشي از دو شهر و دو استان رقابت وجود دارد بايد اين رقابت را به كل ورزش و جامعه ورزش يك استان و يك كشور با استانهاي ديگر و كشورهاي ديگر تسري داد تا انگيزهها قويتر شده و تيمها و ارزش يك شهر، يك استان و يك كشور پيشرفت كند. اگر چنين نباشد، يعني همان حرف اول، همان ورزش كجدار و مريز كه هيچ سودي براي سرمايه و مردم نخواهد داشت.
گويا آن دسته از مديران ما كه بايد براساس عرف و وجدان مسئوليتپذيري خود گوشهاي از مسئوليت ورزش استان را هم بر عهده بگيرند، پا پس ميكشند و حتي از اعلام نام خود نيز براي مديريت بخشي از ورزش، واهمه دارند. اگر مديران و مسئولان استان از ورود به اين حوزه دچار ترديد و حساب و كتاب هستند، به طور قطع در حوزههاي ديگر هم موفق نخواهند بود. اگر قرار باشد تيمي و باشگاهي مشكل نداشته باشد و دائم در مدار پيروزي و قهرماني حركت كند كه ديگر نيازي به هيأتمديره يا اعضاي عاليرتبه بانفوذ ندارد.
اگر قرار باشد مديران فقط در برد و عناوين برجسته تيمهاي ورزشي سهيم باشند، بنابراين مسئوليت شكستها را چه كسي بايد بر عهده بگيرد. هميشه گفته و نوشته شده است كه استان همدان به لحاظ ضعف در ساختارهاي اقتصادي و نبود اسپانسرهاي قدرتند مالي در بدنه اقتصادي خود در تيمداري براي تمام رشتههاي ورزشي نيز ضعيف است. اما به اين معني نيست كه باري به هر جهت ساختار ورزشي ضعيفي را هم براي استان بپذيريم؛ چراكه سرمايهگذاري در اين بخش به مثابه ارادهاي قوي براي حذف بسياري ناهنجاريها و كمرنگيهاي فرهنگي از بدنه بخش اجتماعي خواهد بود.
امروزه فوتبال در اغلب كشورها اگر نگوييم ورزش اول بلكه ورزش مورد علاقه بسياري از قشرهاي مردمي است. كشورهاي عربي را مثال نميزنيم، اما اغلب كشورهاي آسياي شرقي چرا در طول يك دهه و حداكثر 2 دهه از فوتبال ايران پيشي گرفتهاند؟ آيا سبقهاي فراتر از فوتبال ايران دارد يا نخبههاي بالقوهاي را در اين ورزش داشته و دارند كه از آن بيخبر بودهاند؟ چرا بايد بشنويم كه فوتبال به درد همدان نميخورد و يا اين استان استعداد فوتبال ندارد؟ آيا تمام رشتههاي ورزشي در استان همدان به نقطه اوج و فوران رسيدهاند و فوتبال اين استعداد را نداشته است. تمام آن رشتههاي موفق و مدالآور و قهرمانپرور كه روزگاري بدون هيچ پولي و اسپانسر، كشورمان را دور ميزد، در زمان حال در كجاي ورزش قرار گرفتهاند. فوتبال همدان پول لازم داشت تا بتواند حداقل يك رقابت آبرومندانه با فوتبال كشورمان داشته باشد. اما همين يك ذره پولي هم كه با هزار اما و اگر و ريشگرويي و منت به كاسه فوتبال همدان گذاشته شد. همه چيز را خرابتر كرد. برخي ورشكستههاي ورزش در گذشته تا خبر فوتبال حرفهاي را در همدان شنيدند خود را رساندند و پس از اينكه چند برابر مبلغ اوليه هم قرض روي دست فوتبال نيمهجان شهر ما گذاشتند، عقب كشيدند و رفتند.
فوتبال مصداق اصلي نوشتار امروز نيست، اما ناگزير بايد گفته شود، همين تيم فوتبال پاس همدان با بالاي جدول و پايين جدول گروه خود تنها يك يا 2 بازي فاصله دارد. چنانچه مديران از حاشيههاي بد و سرپايين انداختن قعرنشيني پاس نگران هستند بايد از همين امروز زمان را به دست بگيرند.
تيم فوتبال الوند نيز كه سنبل فرهنگ و آوازه همدان را بر پيشاني دارد نيز وضعيت پاس را دارد. اين تيم دليلي براي اثبات اعتبار و عشق و علاقه هزاران فوتباليست و دلخسته فوتبال همدان است كه شايد بسياري از آنها زمان حال بين مردم و جامعه فوتبال همدان نميباشند. سخن آخر اينكه بدون شك ورزش شاداب و مردم دلخوش و اميدوار، آينده توسعه يافته ساير بخشها از جمله بخش اقتصادي و صنعتي استان را تضمين خواهد كرد.
***************
بررسی وضعیت پاس قبل از هفته دهم لیگ دسته اول
پیروزی یعنی امید!
دیدار تیمهای پاس همدان و پارسه تهران در چارچوب هفته دهم لیگ دسته یک فوتبال کشور از آن جهت مهم است که تیم پیروز میدان در صف مدعیان قهرمانی در این رقابتها میماند.
نبرد تیمهای پاس همدان و پارسه تهران امروز در حالی به میزبانی ورزشگاه شهدای قدس شهر همدان برگزار میشود که هر 2 تیم به ترتیب ردههای چهارم و ششم جدول گروه ب لیگ یک را در اختیار دارند و تیم برنده میتواند شرایط بهتری را در جدول به دست آورد. پاسیها پیش از این دیدار 5 بار میزبان و 4 بار میهمان بودهاند که حاصل آن کسب 4 پیروزی، 3 تساوی و 2 باخت و به ثمر رساندن 7 گل و دریافت 5 گل بوده است.
همچنین سهم تیم پارسه تهران از 4 بازی خانگی و 5 دیدار خارج از خانه 3 پیروزی، 4 تساوی و 2 شکست با 10 گل زده و 11 گل خورده است. سبزپوشان پاس تاکنون در بازیهای خانگی خود شکست نخوردهاند اما 3 بار تن به تساوی دادهاند و بیشترین گلهای این تیم نیز در نیمه دوم به ثمر رسیده است.
پارسه تهران نیز بهرغم اینکه در بازیهای خانگی تسلیم حریفان خود نشدهاند اما 2 بار در بازیهای خارج از خانه باختهاند. البته این تیم در هفتههای اول و سوم تن به شکست داده است و بدترین نتیجه کسب شده آنها نیز 4 بر یک مقابل نفت آبادان در هفته سوم به ثبت رسید.
پاس همدان نیز در 2 بازی اخیر خود شکستی را پذیرا نشده و هر 2 باخت این تیم نیز در هفتههای چهارم و هفتم به ترتیب مقابل تیمهای مدعی سیاهجامگان و مس رفسنجان بود.
پارسه در مجموع 9 دیدار انجام شده لیگ دسته یک در گروه ب با 10 گل زده چهارمین خط حمله آتشین را در اختیار دارند اما در دفاع و حفظ دروازه خود به عنوان دومین خط دفاعی ضعیف این گروه را ثبت کردهاند.
تیم پاس همدان نیز به لحاظ عملکرد گلزنی در ردیف هشتم جدول گروه ب قرار دارد ضمن اینکه پاس به لحاظ ساختار دفاعی، دومین تیم در داشتن بهترین خط دفاعی گروه ب لیگ یک به شمار میرود.
در دیدارهای گذشته پارسه تهران بازیکنانی نظیر صادق طاهری، محمد شادکام، میلاد پورصفشکن، محسن میرابی، محمداسماعیل نظری و پیمان میری جزو بهترینها بودهاند و در این بین میرابی و اسماعیل نظری سابقه حضور در تیم پاس را دارند.
پاسیها نیز با داشتن مهرههای کلیدی از جمله محسن آذرباد، مجتبی محبوبمجاز، پیمان نامور، نادر هوشیار، محمود محمدی و ایمان نعمتپور شرایط ایدهآلی را برای خود مهیا کردهاند.
شاگردان داوود مهابادی در صورت برتری در این بازی و شکست سیاهجامگان و صنعتنفت مقابل حریفان خود میتوانند به راحتی به رتبه دوم جدول ردهبندی گروه ب صعود کنند.
تیم پارسه تهران نیز اگر بتواند پاس را شکست دهد با کوچکترین لغزش داماش و صنعتنفت آبادان به رتبه سوم جدول صعود میکند.
پارسه مدعی صعود به لیگ برتر است
سرمربی پاس همدان با بيان اینکه پارسه تهران مدعی صعود به لیگ برتر کشور است، گفت: تیم پارسه به غیر از بازی مقابل نفت آبادان، در طول مسابقات فصل جاری لیگ یک نوسان زیادی در نتیجهگیری نداشته و از نفرات خوبی برخوردار است.
وی اظهار کرد: تیم پاس بازی سختی مقابل پارسه تهران دارد و رقابت نزدیک 2 تیم میتواند جذاب و دیدنی باشد.
مهابادی خاطرنشان کرد: در بازی فردا محسن حمیدی و روحا... عبدالهی را به دلیل محرومیت نداریم و محمود محمدی نیز به تازگی از مصدومیت رهایی یافته و بعید است به بازی برسد.
سرمربی پاس همدان افزود: با این حال شناخت لازم را از نقاط ضعف و قوت تیم پارسه داریم و میکوشیم با نفراتی که در اختیار هست پیروزی را در این بازی خانگی رقم بزنیم.
وی با اشاره به اهمیت پیروزی در 2 بازی باقیمانده تا نیم فصل لیگ یک گفت: هیچ تیم آسانی در لیگ یک وجود ندارد و نمی توان از قبل پیشبینی برد داشت بلکه استفاده از هر موقعیت گلزنی میتواند منجر به پیروزی و موفقیت تیم شود که نیاز است بازیکنان به این مهم توجه جدی داشته باشند.
سرمربی پاس همدان در ادامه با تبریک به انتخاب "محمد خاکپور" به عنوان سرمربی جدید تیم ملی امید کشورمان گفت: خاکپور از لحاظ اخلاقی و فنی همواره یکی از بهترینهای فوتبال ایران بوده است و وی شایسته این انتخاب بود.
وی افزود: آماده هرگونه کمک به خاکپور هستم و انتظار میرود همه پیشکسوتان و مربیان فوتبال کشورمان وی را در این مسیر سرنوشتساز بینالمللی کمک و حمایت کنند.
***********