1404-02-151404-02-25bool(false) 1404-02-151404-02-25bool(false) 17 مردادی دیگر همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : پنجشنبه ، 25 ارديبهشت 1404

Today : Thu, May 15, 2025




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۴؛ سرمایه گذاری برای تولید
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  48562 تاریخ انتشار:  1393-05-16 - 05:00 تعداد بازدید:  912
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

پیام آدینه 253
17 مردادی دیگر

ضمیمه

زندگي بي‌رسانه هرگز

همدان‌پيام: «آغاز يك روز با نواي راديو و تصوير تلويزيون و خريد نسخه داغ روزنامه از دكه»؛ تنها اين بخش از زندگي روزانه، نشان‌دهنده نقش برجسته رسانه‌ها در روزگار امروز بشر است. با گسترده شدن علوم، ابزارهاي اطلاع‌رساني هم به تناسب افزايش پيدا كرده و در حد بالايي از تنوع هستند تا جايي كه بشر در محاصره شبكه‌هاي اطلاع‌رساني قرار گرفته است.
با افزايش اين ابزار، قدرت تأثيرگذاري آن و ابداع شيوه‌هاي نوين نيز رونمايي شدند تا اهميتي بيشتر از ديروز در زندگي بشر داشته باشند. تا جايي كه اگر در روزگاري براي دانستن مسأله‌اي ناچار به مشقت سفر و دستيابي به منابع بودي امروز با يك جستجوي چند ثانيه‌اي از «حضرت اينترنت» به راحتي در مسير ميليون‌ها اطلاعات مجتمع در يك شبكه مواجه مي‌شوي.
آنچه اما با قدرت يافتن اين ابزار محرز است تحول بزرگ در زندگي امروزي بشر و تغيير در نحوه معاشرت‌هاي انساني است.
به عبارت ديگر با سر برآوردن شبكه حيرت‌انگيز اينترنت و شبكه‌هاي ماهواره‌اي، بشر به نقطه‌اي رسيد كه ديگر مرزهاي جغرافيايي را براي انتقال فرهنگ و ارزش‌ها نامفهوم و پايين دانست و از اين رهگذر به ايده «دهكده جهاني» رسيد.
هرچند پديد آمدن اين تفكر با انگيزه‌هاي سياسي و اغراض قدرت‌طلبانه عجين شد اما خواه ناخواه دامنه اين تشعشعات به داخل مرزها رسوخ كرد تا جايي كه پدر از پسر بيگانه شد، مادر از دختر و استاد از شاگرد.
اما رسانه‌ها نيز به عنوان يك ابزار مي‌توانستند هم نقش منفي داشته باشند و هم مثبت. نقش ذاتي و رسالت حقيقي رسانه‌ها آگاهي‌بخشي و انتقال پيام شفاف و روشن به جوامع هدف است؛ به عبارت ديگر اين هم نقش رسانه‌ها نبود. رسانه‌‌ها امروز در زندگي اجتماعي يكي از مراجع مورد وثوق، تأثيرگذار و آگاهي‌بخش هستند كه نقش آنها بسته به كيفيت مطالب انتشار داده با يكديگر تفاوت دارد.
به عنوان نمونه امروز نقش صداوسيما به‌ويژه تلويزيون در خانواده ايراني بسيار چشمگيرتر از مطبوعات و اينترنت است. اين نقش تا به جايي بوده كه با اوج‌گيري سياست‌هاي توسعه‌اي در دوران پس از جنگ و نمايان شدن تبليغات پرزرق‌وبرق براي زندگي شهري و نشان دادن سبكي مرفه از خانواده‌هاي ايراني ناخودآگاه جامعه را به سمت مصرف‌گرايي و تجملات سوق داد. سياستي كه اكنون نيز علي‌رغم تذكرات و نصايح مكرر و هشدار به عواقب چنين تحركاتي همچنان پرقدرت در رسانه ملي ادامه دارد.
در واقع صداوسيما به عنوان فراگيرترين رسانه كشور، در حوزه آموزش‌دهي و اطلاع‌رساني بيشتر از آنكه نقش مثبت و عميق داشته باشد به سمت و سوي تبليغات تهييج كننده براي دستيابي به امكانات مادي گرايش داشته است.
در درجه دوم فاصله گرفتن از آرمان‌ها و واقعيت جامعه، ميزان اعتماد عمومي به فراگيرترين رسانه كشور را كاهش داد تا جايي كه به جرأت مي‌توان گفت امروز رقابت شديدي بين گيرنده‌هاي ديجيتال و گيرنده‌هاي ماهواره‌اي در منازل وجود دارد و طبق آماري 60 درصد جامعه ايران از شبكه‌هاي ماهواره‌اي ديدن مي‌كنند. به قول ظريفي اين تغيير گرايش از عملكرد منفي رسانه داخلي بوده است. از صداوسيما كه بگذريم در عرصه مطبوعات اگرچه وضعيت به نسبت بهتر بوده و ميزان قابل توجهي از اعتماد عمومي به اين ابزار جلب شده اما هنوز به واسطه ضعف فرهنگي و فراهم نبودن زيرساخت‌ها در سبد كالاي خانوار جايي نداشته و همچنان با يارانه ناچيز دولتي و تبليغات ادامه حيات دارند.
منصفانه بايد گفت كه مطبوعات اگرچه سهم ناچيزي در سبد كالاي خانوار داشته‌اند اما بيش از سهم خود در اطلاع‌رساني و آموزش و آگاهي‌دهي نقش داشته‌اند و توانسته‌اند به مرجعي قابل وثوق و اطمينان براي قشرهايي از جامعه جا بيفتند.
از اين رو، مطبوعات، در چرخش الگوهاي زندگي تا حدي توانسته جور ناكارآمدي و كوتاهي رسانه ملي را جبران كند و امروز بيش از گذشته انتظار از آنها وجود دارد.
در روزگار امروز كه تأكيد فراواني از سوي مسئولان بر تبيين و ترويج سبك زندگي اسلامي مي‌شود رسانه‌ها و مطبوعات نقش اساسي بر عهده دارند؛ زیرا تجربه نشان مي‌دهد براي آموزش غيرمستقيم و القاي ارزش‌ها يكي از بهترين ابزارها رسانه‌ها هستند.
به هر روي بايد گفت كه امروزه زندگي بدون رسانه به مانند نبود آب براي موجودي زنده است كه در معناي كامل‌تر به مرگ فكري يك انسان مي‌انجامد.

اين‌بار نه مثل هميشه
مهدي ناصرنژاد
همدان‌پيام: فردا روز خبرنگار است. هفدهم مردادماه مراسم بزرگداشت مقام خبرنگار در همه جاي ايران برگزار مي‌شود. اين مراسم 16 سال است در كشور برگزار مي‌شود و به پاسداشت خبرنگاران شهيد و خون‌نگاران آزاده‌اي كه جان بر سر پيمان با قداست قلم گذاشته‌اند، بنيان نهاده شده است.
امسال خبرنگاران در همدان زياد منتظر هفدهم مرادادماه و روز ميعاد با اهالي قلم و رسانه نماندند؛ چراكه به نظر مي‌آيد روز خبرنگار چند روزي هست در شهر آغاز شده است.
 نصب بنرهاي بزرگ در نقاط شلوغ و پررفت‌وآمد شهر با مضمون روز خبرنگار و تبريك به اصحاب رسانه گوياي اتفاق نزديكي در شهر و استان مي‌باشد. فقط بنر نيست؛ برنامه‌ريزي از يك هفته قبل براي ديدار خبرنگاران و مديران مطبوعات و خبرگزاري‌ها با مسئولان ارشد استان، شركت دسته‌جمعي در برنامه‌هاي فرهنگي و حضور در گلزار شهدا براي قدرداني از مقام شامخ شهداي انقلاب و دفاع مقدس، بيانگر نگرش جديد به روز خبرنگار و جايگاه اين قشر پرمسئوليت و فرهنگ‌ساز در جامعه ايران است.
 اين اتفاق شايسته در سال‌هاي قبل در آستانه روز خبرنگار چندان پررونق و پررنگ جلوه‌گري نمي‌كرد. امسال و در چنين روزهايي يك بدعت و حركت ارزنده نيز در حوزه فرهنگ و هنر و جامعه رسانه‌اي همدان اتفاق افتاد كه در گذشته مغفول و شايد هم كم‌اهميت تلقي مي‌شده است.
از حال و هواي روزهاي قبل از روز خبرنگار در همدان، اين احساس به انسان دست مي‌دهد كه قدر و منزلت خبرنگاران در جامعه ما مي‌توانسته و مي‌تواند بهتر از اين باشد. امسال برنامه‌هاي بزرگداشت روز خبرنگار از كليشه و تشريفات معمول كمي فاصله گرفته است. اين حركت تازه مي‌تواند به عنوان بدعت و الگو در سال‌هاي آينده به كمال نزديك شود، نه براي اينكه چون نام خبرنگار و روزي به نام خبرنگار در پيش است!
 در جامعه ايران به لحاظ ارزش‌هاي والاي فرهنگي و جايگاه علم و عالم، روزهاي بزرگ و درخشاني در تقويم ثبت است. روز معلم، روز پرستار، روز مادر، روز پدر و روزهاي پرشمار و ويژه‌اي كه پيوندهاي اجتماعي و ارزش‌هاي ديني و ملي در جامعه ايران را به جهانيان اعلام مي‌كند. الگوهاي درست و خداپسندانه در تمام حوزه‌ها و در تمام روزهاي خوب خدا قابل تعميم و اجراست.
مهم اين است كه كي، كجا و با همت چه انسان‌ها و مديران با تدبير و بلندنظر بدعت‌گذاري شود. امسال فاضل عبادي، مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان به اتفاق مديران خود در حوزه فرهنگ و هنر، محمدرضا عارف، رئيس خانه مطبوعات و جمعي از بزرگان حوزه مطبوعاتي استان دست به كار شايسته‌اي زده و رسم جديدي از خود به يادگار گذاشتند.
پاسداشت و يادآوري از يك خدمتگزار عرصه فرهنگي هميشه بستگي به مراسم پرزرق‌وبرق و صرف وقت چند ساعته ندارد. به طور يقين چرخش اتفاقي يك مدير و مسئول عالي‌رتبه در خيابان و گوشه محفلي به سمت يك نام قديمي و چهره در سايه افتاده و احوالپرسي صميمانه با او، بسيار شيرين‌تر و ماندني‌تر از يك مراسم تشريفاتي و اداري است.
تأثير حضور بي‌پيرايه در خانه و در محفل خانوادگي يك معلم پير، هنرمند از كارافتاده و عالم خسته توسط مديران و مسئولان دلسوز و آينده‌نگر از بسياري همايش‌هاي عجولانه و بدون برنامه بيشتر است. امسال در آستانه روز خبرنگار اين اتفاق در همدان رخ داد و جمعي از فعالان قديمي يا بازماندگان اهالي فرهنگ و ادب و خبر، بدون هيچ اعلام قبلي و در نشست‌هاي ساده صميمي ميزبان مسئولان ارشد فرهنگ و ارشاد اسلامي و مديران مسئول روزنامه‌ها بودند و بسیاري از لب‌هاي بسته به تبسم نشست.

ذات خبرنگاري پرسشگري است
امير بختياريان
همدان‌پیام: يكي از دوستان مطبوعاتي تعريف مي‌كرد اواخر دهه 70 با يكي از نشريات همدان كه به صورت دو هفته‌نامه منتشر مي‌شد همكاري مي‌كرده است. در آن زمان مهمترين بناي تاريخي همدان، گنبد علويان در محوطه حياط مدرسه‌اي دخترانه محصور بود و ديوار آجر كاري‌اش شده بود جایي براي درج خاطرات دختران دانش‌آموز.
گنبد علويان امروز هم مهجور است و آن طور كه شايسته اين بناي ارزشمند تاريخي است ارج نمي‌بيند اما در آن زمان وضعيت واقعاً اسف‌بار بود. آن دوست تصميم مي‌گيرد در تماسي با مديركل وقت ميراث فرهنگي علت بي‌توجهي به اين بناي ارزشمند را جويا شده و از اقدامات احتمالي ميراث در مورد اين بنا آگاه شود. از دفتر دو هفته‌نامه با او تماس مي‌گيرد و علت اين بي‌توجهي را جويا مي‌شود.
مدير كه معلوم بوده متعجب شده و با خودش فكر كرده اين موضوع چه ربطي به يك خبرنگار دارد با بي‌ميلي طوري كه معلوم شود دليلي نمي‌بيند به او پاسخگو باشد به او پاسخ دقيقي نداده و سعي مي‌كند او را از سر باز كند. او كه پاسخ مبهم و كلي مدير قانعش نكرده است وارد بحث شده و به او متذكر مي‌شود كه اين چه رسم پاسخگويي يك مدير به رسانه‌اي محلي است؟ در همين حين مدير مسئول دو هفته‌نامه هم وارد دفتر شده و كم و بيش در جريان ماوقع قرار مي‌گيرد. با دستاني لرزان گوشي را از او مي‌گيرد به مديركل سلامي مي‌دهد و كلي عذرخواهي و اينكه اين تماس با هماهنگي او صورت نگرفته است و پس از طلب عفو از او گوشي را مي‌گذارد. از خبرنگارش هم محترمانه اما قاطعانه مي‌خواهد با مديران كل‌ از اين پس در نيفتد و از طرح پرسش‌هاي چالشي خودداري كند.
امروز حدود 15 سال از آن ماجرا گذشته است و فضاي عمومي به نفع مطبوعات محلي تغيير محسوسي كرده است. حالا ديگر گفت‌وگوي تلفني روشي شناخته شده و معمولي است و طرح پرسش از يك مدير توسط خبرنگار حقي طبيعي است. البته باز هم برخي از مديران دور خود كلافي كشيده‌اند و پشت آن مخفي هستند اما همان‌ها نيز اگر گير خبرنگار سمجي بيفتند مجبورند كوتاه بيايند و لااقل جوابي هر چند غيرمنطقي بدهند.
حالا ديگر فضاي تعامل با مطبوعات محلي جزئي از منشور رفتاري مديران شده است و آنها كم و بيش تلاش مي‌كنند با رسانه‌ همراهي كنند و به جاي بي‌محلي كردن هوايش را داشته باشند. به همين دليل مي‌توان ادعا كرد فرصت خوبي براي خيز رسانه‌هاي محلي فراهم شده است و اگر خبرنگاران از توان و جايگاه حرفه‌اي خود بهره‌برداري مناسبي كنند، مي‌توانند نقش بي‌بديل خود را در جامعه همدان به خوبي ايفا كنند.
حدود 11 سال پيش تصور اينكه جريده‌اي بتواند به صورت روزانه در اين شهر منتشر شود به خواب و خيال مي‌مانست. پرويز محمدي در همان زمان ويژه‌نامه استاني «اعتماد همدان» را در 4 صفحه به صورت روزانه منتشر كرد و با اينكه حتي بيشتر مطبوعاتي‌ها تصور مي‌كردند اين كار موقتي است و دوام چنداني ندارد براي مدت 18 ماه اين كار را ادامه داد. «اعتماد همدان» متوقف شد اما تشكيل روزنامه در همدان جرقه‌اش خورده بود. در چنين فضایي «همدان‌پيام» كه در ابتدا هفته‌نامه بود به عنوان نخستين روزنامه بخش خصوصي در همدان متولد شد. رسانه‌اي كه امروز از لحاظ ساختار و نظم سازماني مشابه روزنامه‌هاي كشوري است. حالا ديگر حضور چندين خبرگزاري و رسانه مكتوب و فعاليت تعداد قابل توجهي خبرنگار در آنها موجب شده است كه جايگاه رسانه در اين شهر تثبيت شود و مي‌توان فرض كرد دهه 90 دهه رشد كيفي مطبوعات محلي در همدان باشد.
رشدي كه در افق آن اين آرمان عملي شود كه نشريه محلي بخصوص روزنامه در رقابت با روزنامه سراسري پيش بيفتد و عموم همداني‌هاي روزنامه‌خوان، اخبار را از طريق روزنامه‌هاي محلي پيگيري كنند و مطالعه آن را به روزنامه سراسري ترجيح دهند.
چنين افقي براي رسانه‌ محلي در صورتي رخ مي‌دهد كه حركت به سمت حرفه‌اي شدن با سرعت بيشتري پيگيري شود. در اين ميان بايد گفت كه حرفه‌اي شدن الزاماتي دارد. وجود تشكلي حرفه‌اي با داشتن مقبوليت عمومي از سوي اعضاي آن، تدوين آيين رفتار حرفه‌اي كه اعضا خود را ملزم به رعايتش بدانند و تشكل هم مراقبت كند، اصول آيين توسط اعضا مراعات شود و داشتن دانش و مهارت مشخص به همراه سطحي از تحصيلات و گذراندن دوره‌هاي آموزشي لازمه حرفه‌اي شدن است. تمام مشاغل حرفه‌اي در جهان و ايران واجد اين ويژگي‌هاست. پزشكي، وكالت، حسابداري و حسابرسي و برخي از مشاغل مهندسي. اما انگار خبرنگاري بخصوص در شهرستان‌ها بناي حرفه‌اي شدن ندارد.
حرفه‌اي شدن زماني محقق مي‌شود كه اقتصاد رسانه قوي شود و درامد آن بتواند به حدي باشد كه دستمزد كاركنانش را به نحوي متناسب با شأن و جايگاه خبرنگار تأمين كند. در سايه چنين اقتصادي مي‌توان اميدوار بود جامعه متشكلي از خبرنگاران در همدان متولد شود كه بتواند مخاطب همداني را به طور چشمگير به سمت خوانش دست‌نوشته‌هايشان برانگيزاند.
در چنين فضایي روزنامه‌نگاري حرفه‌اي جان مي‌گيرد و پرسشگري به شكلي گسترده در جامعه رواج مي‌يابد.
اساساً به نظر مي‌رسد عصاره خبرنگاري، پرسشگري است. پرسشگري همزاد مطبوعه است و نمي‌توان تصور كرد مطبوعه و خبرنگارش بدون پرسشگري وجود حقيقي داشته باشند. يكي از نقاط ضعف خبرنگاري در همدان همين موضوع است. خبرنگاران عموماً پرسشگران توانا و مداومي نيستند. خبرنگار اساساً نبايد قانع شود. قرار نيست بهانه‌تراشي كند و بي‌دليل موضوعي را كش دهد اما از آنجا كه رشد و پيشرفت، هيچگاه نقطه پايان ندارد خبرنگار هيچ وقت نبايد قانع شود و آرام بگيرد. بر اين اساس نبايد انتظار داشت كه پرسشگري در نقطه‌اي متوقف شود؛ چرا كه آن نقطه، مرگ يك خبرنگار است.
مديران اجرایي علاقه زايدالوصفي به گزارش‌دهي يك طرفه دارند و يكي از تهديدهاي حوزه خبرنگاري،‌ تمركز خبرنگار بر گزارشگري صرف است. مدير خوش دارد تنها گزارش دهد و ترجيحاً كمتر در معرض پرسش قرار بگيرد؛ در حالي كه غناي يك گزارش به گفت‌وگو است. بدون گفت‌وگو گزارش يعني رپرتاژ. اميد است دهه 90 دوره رشد و تعالي خبرنگاري در همدان باشد. دوره‌اي كه در افقش خبرنگاري يك حرفه و روزنامه محلي رسانه‌ مورد علاقه مردم باشد.

حوادث تلخ غزه مهمترين دغدغه خبرنگاران
فيض‌ا... مظفرپور
همدان‌پيام: قلم و نوشتن آنچنان اهميت زيادي در فرهنگ ديني ما دارد كه خداوند متعال در قرآن كريم به عظمت آن قسم ياد مي‌كند و مي‌فرمايد: «نون والقلم و ما يسطرون» و در برخي احاديث نيز «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» بيان شده است.
 اين در حالي است كه شهادت برترين ارزش‌ها را نزد خداوند دارد و به فرموده امام راحل عظيم‌الشأن(ره) شهدا در قهقهه مستانه‌شان و شادي وصلشان عند ربهم يرزقون‌اند. حال چه سري در قلم نهفته است كه مداد علما برتر از خون شهيد بيان مي‌شود را بايد تفسيرش را به اهلش سپرد.
روز خبرنگار كه به مناسبت شهادت محمود صارمي خبرنگار ايرنا که به دست گروه متحجر طالبان به شهادت رسيد ارزش قلم را به خون شهيد كه بالاترين ارزش است، پيوند زده است.
امسال روز خبرنگار به دليل مصادف شدن با حوادث تلخ غزه اهميت دوچنداني پيدا كرده است. ابتدا به دليل اينكه در يك‌ماه گذشته كه رژيم خون‌آشام و كودك‌كش و نسل‌کش صهيونيستي از زمين و هوا و دريا باريكه 360 كيلومتر مربعي غزه را آماج حملات ددمنشانه خود قرار داد مهمترين خبر در دنيا اين حوادثي بود كه اهالي رسانه و خبرنگاران نقش بسيار برجسته‌اي در انعكاس اخبار غزه و رساندن صداي مظلوميت ساكنان آن اعم از كودكان و زنان بي‌دفاع كه بيشترين شهدا نيز از اين دو قشر بوده است را داشته‌اند.
در مرتبه دوم به دليل اينكه براساس آمارهاي رسمي اعلام شده شمار خبرنگاراني كه جان خود را تاكنون در طول يك‌ماه حوادث خونين غزه و حملات وحشيانه صهيونيست‌ها به اين منطقه از دست داده‌اند دو رقمي شده است و تاكنون 11 خبرنگار در راه دفاع از مظلومان و رساندن صداي آنها به جهانيان و سازمان‌هاي كر و كور بين‌المللي از دست داده‌اند. از طرفي نيز در داخل كشور شمار زيادي از هنرمندان حمايت‌هاي خود را به روش‌هاي مختلف از مردم مظلوم غزه اعلام داشته‌اند كه از جمله آنها مي‌توان به امضاي طوماري به وسيله 800 نفر از خبرنگاران كشور در دفاع از غزه و اعلام آمادگي براي اعزام به اين سرزمين براي كمك به آسيب‌ديدگان نام برد.
همانگونه كه رهبر معظم انقلاب اسلامي با استناد به حديثي از پيامبر اسلام(ص) كه مي‌فرمايد: «من لمع رجلاً فنادياً ينادي يا للمسلمين فلم بحبه فليس بمسلم» كمك از تمامي مسلمانان جهان خواستند كه كمك‌هاي خود اعم از مادي و معنوي را از مردم غزه دريغ ننمايند و در راه تجهيز مردم غزه قدم بردارند و رئيس‌جمهور نيز در يك‌ماه گذشته در سخنان مختلف از ملت خواستند به كمك مردم غزه بشتابند و اقدامات ديپلماتيك در سطح منطقه و جهان به‌ويژه جهان اسلام را افزايش داده و تهران كانون توجه جهان اسلام در حمايت از غزه شد. حال بر همه ما به‌ويژه خبرنگاران عزيز وظيفه‌اي مهمتر ترسيم شده است و آزموني بزرگ در پيش.
اميد است به پاسداشت قلم و خون شهيد، رسالت خود را به درستي به انجام برسانيم.


شغلي با اما و اگرهاي فراوان
رضا وليان تابش
1- هيچ ايراني در دوران دبستان و راهنمايي در پاسخ به موضوع انشاء "مي‌خواهيد در آينده چه كاره شويد؟" خبرنگاري را شغل قابل اعتنايي براي آينده خود نمي داند و اين شغل را تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت خويش تشخيص نمي‌دهد.
پس هيچ‌كس با علم، به اين عرصه وارد نمي‌شود و همه فعالان اين عرصه از بد حادثه يا بنا به اقبال به اين وادي پا گذاشته و در آن فعال شده‌اند و به قول ظريفي؛ "عجب خاك آدم‌‌گيري دارد اين وادي"
هركس وارد عرصه خبرنگاري شود، با تمام سختي‌هايي كه اين شغل به ظاهر دارد، حاضر به رهايي از آن نيست و عاشقانه در اين عرصه با تمام وجود تلاش مي‌كند، زيرا خود را به اندازه تريبوني كه دارد، در رويدادهاي جامعه مؤثر و نمايندگي مردم در پيگيري مطالبات را وظيفه‌اي سخت كه بايد با مقاومت و پايداري آن را انجام دهد، مي‌داند.
2- به رقم حضور مؤثر رسانه‌ها در ايران از دوران اميركبير تاكنون و نقش‌آفريني خبرنگاران در شكل دهي تمامي حوادث اجتماعي و سياسي اين بازه زماني، اما خبرنگاري در اين سرزمين همچنان شغلي با اما و اگر فراوان است.
روزي از مشاغل سخت محسوب مي‌شود و روز ديگر سخت بودن آن زير سؤال مي‌رود. روزي دولت از بيمه خبرنگاران حمايت مي‌كند و روز ديگر اين حمايت با هزينه مالي فراوان خوانده مي‌شود و اعلام مي‌شود مديران مسئول بايد خبرنگاران را بيمه كنند در حالي كه همه مي‌دانند آنها توان مالي اين كار را ندارند.
از همه بدتر براي شناسايي خبرنگاران روزي سايتي راه‌اندازي مي‌شود و روز ديگر اين سايت كمرنگ و از ضرورت دريافت پروانه خبرنگاري توسط خبرنگاران سخن به ميان مي‌آيد.
اين وضعيت در شرايطي كه چند نسل از خبرنگاران ايراني پس از انجام رسالت خود به ديار باقي سفر كرده‌اند، پذيرفتني نيست بايد وضعيت صنفي خبرنگاران همراستا با ديگر مشاغل مهم به خوبي ساماندهي شود تا حكايت اين روز و روز ديگر باز تكرار نشود.
3- در جنگ نرم، خبرنگاران مي‌توانند قدرت نرم نظام محسوب شوند به شرط آنكه براي بهره‌مندي از اين قدرت علاقه‌اي باشد و شرايط آن كه همان اعتماد به اهالي رسانه است، مهيا باشد. متأسفانه بي‌اعتمادي سال‌هاي قبل در مواقعي برخي خبرنگاران را به سمت ديگري سوق داد اما اعتماد ايجاد شده پس از انتخابات سال 92 به خوبي نقش خبرنگاران در افزايش قدرت نرم نظام را نشان مي‌دهد.
4- بيشتر مطبوعات محلي استان همدان روش كاري خود را روزنامه نگاري توسعه قرار داده‌اند و در تحولات بدون نگاه به عامل آن سعي در افزايش سهم استان از آن تحول به نفع توسعه دارند.
در اين راه خبرنگاران كه با توسعه و مفاهيم آن آشنا هستند، در مواقع بسياري توسعه استان را با پيگيري‌هاي خود سرعت بخشيده‌اند.
همدان امروز اگر جايگاهي دارد و شناخته شده است به دليل فعاليت خبرنگاراني است كه در معرفي اين استان تاريخي و دستيابي آن به جايگاه شايسته قدم برداشته و زحمت زيادي كشيده‌اند و همچنان زحماتي را متحمل مي‌شوند. براي خبرنگاران، روز خبرنگار روزي است كه يكي از كارهاي خبري آنها دردي را از مردم دوا كرده يا بر سرعت توسعه استان تأثير مثبت گذاشته باشد.
5- دلم براي خبرنگاري آزاد تنگ شده است كاش دوباره ....

از غزه تا آزاد راه کربلا

مهدی غلامی
همدان‌پیام: جمعیت یک میلیون و 700 هزار نفری غزه‌ در زندانی گرفتار شده‌اند که نه سقفی ندارد و نه هیچ راه فراری. گفته می‌شود در 13 سال اخیر به طور متوسط هر سه روز یک کودک فلسطینی به‌دست اسرائیل به‌ شهادت می‌رسد. با توجه به این ‌شرایط، دیدن رسانه‌هایی که با تیترها بازی می‌کنند بسیار آزار دهنده‌تر از شرایطی است که امروز در غزه حاکم است.
در جایی که عده‌ای غلام حلقه به گوش، چشم بر کودک چندماهه می‌بندند و همه چیز برایشان ارجح است جز رسالتشان! (نمونه‌هایی از بازی تیترها:» همزمان با حملات حماس به اهداف جدید در اسرائیل، آمار کشته‌شدگان در غزه افزایش یافت- اسرائیل سکوهای پرتاب راکت در غزه را هدف قرار داد - ‌راکت‌های فلسطینی به عمق بیشتری از خاک اسرائیل نفوذ کرد.» دریغ از تیتری که غیرنظامیان و کودکان در آن به چشم آید.»
جالب است که با وجود شرایط امروز حاکم بر ‌غزه، بسیاری از مردم جهان هستند که حتی نمی‌دانند غزه کجاست. جالب‌تر اینکه جهت‌گیری‌هایِ رسانه‌ای در اغلب کشورها به نحوی است که جنایات را به شکلی نشان می‌دهند که گویی فلسطینیان و اسرائیلی‌ها در حالت جنگی برابر و متعادل با یکدیگرند.
در حالتی دیگر از آن به عنوان داستانی یاد می‌کنند که ادامه همان جنگ‌های صلیبی است. بدتر اینکه در اکثر پوشش‌های رسانه‌ای به فلسطینیان به‌عنوان تروریست‌ یا جنگ‌طلب اشاره می‌کنند. همانگونه که در پروژه‌هایِ سینمایی‌شان، آن را در ذهن عموم نهادینه می‌کنند.
صاحبان این ابزار قدرتمند، مطمئن هستند که اگر فجایع غزه را انعکاس دهند، آگاهی عمومی فضا را به ‌سمت جدا ساختن حق از باطل روانه خواهد کرد. به عنوان مثال، دولت اوباما، به‌رغم دعوت قانون‌گذاران اسرائیلی به نسل‌کشی اعراب قول می‌‌دهد که سالانه سه میلیارد دلار به اسرائیل کمک کند، بسیاری از اهالی با وجدان رسانه باید بپرسند: آیا دولت آمریکا در نسل‌کشی اعراب همدست نیست؟ بنابراین به قطع می‌توان گفت بالاترین مقصر این ناآگاهی، رسانه‌هایی هستند که با وجود اینکه 24 ساعته بیدار بوده و وقایع ریز و درشت جهان را رصد می‌کنند، ولی نقض رسالت را در اولویت خود قرار داده‌اند.
این رسانه‌ها بدانند که امروز در جرایم جنگی اسرائیل شریک‌اند.
■ کره شمالی
طبق آماری که در سایت‌ها وجود دارد، در کره ‌شمالی۱۲ روزنامه و ۲۰ نشریه وجود دارد؛ در حالی که هیچ یک خصوصی نیستند و همگی تحت نظارت شدید دولتی کار می‌کنند. به حدی این نظارت بالاست که خبرنگاری که وظیفه تهیه گزارش‌‌ها را برعهده دارد، مطالب آنها را خبرهایی تشکیل می‌دهد که هر روز از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت و دقیقاً همان اطلاعات بدون کوچک‌ترین تغییری منتشر می‌شود.
اینکه گفته می‌شود شرایطی که بعضی کشورها دارند بسیار خاص است و باید در کتاب رکوردها ثبت شود واقعاً درست است؛ چرا که در تمام رسانه‌های این کشور، انتشار هرگونه خبر ناخوشایند در مورد کره ‌شمالی در همه زمینه‌‌ها از سیاسی و اجتماعی گرفته تا اقتصادی و فرهنگی به‌شدت ممنوع است. یعنی به نوعی خواب مطلق رسانه‌ها و مطمئناً خواب عمیق برای مردم کره شمالی.
با توجه به همین موارد است که در طول بازی‌های جام‌جهانی کلیپ طنزی در شبکه‌های اجتماعی در معرض دید قرار گرفت که نشان می‌داد تلویزیون کره شمالی با دروغ به 24 میلیون جمعیت خود مدعی شده است که تیم کشورشان به فینال راه پیدا کرده است.
این طنز تا جایی باورپذیری‌اش در بین مردم جهان به دلیل شرایط سیاسی حاکم بر کره شمالی بالا رفت که عده‌ای آن را واقعی و عده‌ای دیگر آن را طنز و ساخته دستِ همسایگان این کشور می‌دانستند.
هر چند طنزِ این دروغِ رسانه‌ای در ابتدا بسیار خنده‌دار به نظر می‌رسید، ولیکن بعد از تأمل، جای تعجب و بعد تأسف فراوان را در بین مخاطبان رقم می‌زد.
به نظر می‌رسد که باید بگوییم کره شمالی حق دارد خیال کند که کشورش می‌تواند جایگاهی در کتاب رکورد گینس داشته باشد. در این کشور، مردم کاملاً در دنیای دیگری زندگی می‌کنند. تلویزیون چیز دیگری می‌گوید و مردم نیز طور دیگری فکر می‌کنند.
■ آزادراه کربلا
اجبار کارگران به ایستادن در مقابل خودرو‌ها برای دریافت عوارض تنها به خاطر دریافت حق و حقوق‌شان، خبری بود که هفته گذشته یک فعال کارگری در خبرگزاری ایلنا آن را اطلاع‌رسانی کرد. ۲۵ کارگری که پیمانکار سه ماه است که حقوق آنها را پرداخت نکرده است و کارفرما، کارگران را به ایستادن در مقابل خودرو‌ها برای دریافت عوارض مجبور می‌کند. البته محاسبه درآمد این جایگاه عوارضی، بسیار سخت است ولیکن حضور 830 هزار گردشگر تنها به همدان در چهار روز تعطیلی اخیر درآمد شگرفی را به ذهن متبادر می‌کند که حقوق کارگران در این بین بسیار ناچیز به نظر می‌رسد.
خبری که جز در همان خبرگزاری در رسانه‌های نوشتاری استان دیده نشد و بالطبع که انتظار شنیدن آن را از رسانه تصویری هم نداریم.
کارگران این آزادراه درست زمانی که حقوق‌شان پرداخت نمی‌شده است(اردیبهشت تا تیرماه) که رسانه‌ها در همان روز تیترها و تحلیل‌های خود را معطوف به تبريك هفته كارگر کرده بودند و بالطبع استفاده از مضامینی قلمبه سلمبه‌ از انتقال خواسته کارگران به مسئوان!
اخبار این کارگران یکی از هزاران مورد ناگفته است. باید قبول کنیم در جایی که حضورمان نیاز است اغلب غایب بودیم و همانند همان مضامین بیشتر به دنبال رفع و دفع موانع خود بوده‌ایم. پس با جان و دل باید طعنه مسئولان را در روز خبرنگار قبول کنیم؛ چرا که طعنه آنها بدانجا بازمی‌گردد که آنها نیز می‌دانند رسانه‌ای به خوبی رسانه ما نمی‌تواند به عملکرد آنها بی‌تفاوت باشد. این در حالی است که خود نیز به این امر واقفیم و با وجود آگاهی از وضعیت عملکردی مسئولان گاهی اوقات با به خواب زدن خود سعی می‌کنیم انتظارات را از خود کمتر کنیم.
لیکن بیان این دل نوشته در چند خط انتهایی این نوشتار در این روزِ رسانه‌ای ضروری است؛
اگر قرار باشد افراد مشخص با تفکرات شناخته شده و قالبی بتوانند به مجوز رسانه از هر نوعش دست پیدا کنند و افراد مشخص و معلومُ‌الحال با وابستگی‌های تعریف شده‌ بتوانند بنویسند و تحلیل دهند و تفسیر کنند، چه تفاوتی می‌کند رسانه‌ها مکتوب باشند یا سایر، ماهواره‌ای باشند یا کابلی و وای‌فای و وایرلس و... .
ایده‌آل است اگر بگوییم که آنچه می‌تواند در حوزه رسانه تحول‌آفرین باشد تغییرات ساختی است، تغییراتی که جهان را متحول ‌کند، رسانه‌هایی که خبرنگارش مردم هستند، از هر قشر و قبیله‌ و با هر سطح تحصیل و تخصص و در هر زمان و مکان، بی‌دغدغه می‌بینند و با احساس مشارکت وسیع با دیگران در میان می‌گذارند و هزاران ناظر ناشناخته و بیدار، خبرها ‌و گزارش‌ها را تأیید، تکمیل یا تصحیح می‌کنند.
در سایه اینچنین ساختاری است که بستر تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری آنچنان محکم می‌شود که خطاها به حداقل و بهره‌مندی به حداکثر می‌رسد و فقط دروغگویان و یاوه‌بافان در ناامنی‌اند و بقیه در آرامش و امنیت، چرا که ناامنی بی‌اطلاعی بدترین ناامنی‌ها و نگران‌کننده‌ترین نگرانی‌هاست. لذا آنانکه در بیداری‌ مجهول‌اند و آنانکه در خوابند و آنانکه خود را به خواب زده‌اند همگی با تفاوت‌هایی به این ناامنی دامن می‌زنند.

نوجواني در رسانه
مهسا طاقتي‌احسن

همدان‌پيام: با انتشار مطبوعات اگرچه از اوايل براي دولتمردان و سياسيون مطالبي مي‌نوشتند و براي سنين پايين‌تر بخصوص رده‌هاي سني كودك و نوجوان چندان مطالبي چاپ نمي‌شد اما با ورود مطبوعات به دوره‌هاي بعدي چاپ نشريات تخصصي براي كودكان و نوجوانان نيز به مرور يكي پس از ديگري متولد شدند. از كيهان‌بچه‌ها كه از زبان بزرگ‌ترها شنيده‌ام و از حدود 40-50 سال پيش شروع به چاپ كرده تا دوچرخه روزنامه همشهري و...  كه چند سال اخير به چاپ رسيده‌اند، نشريات عمومي براي كودكان نشدند.
اما روزنامه همدان‌پيام پس از نخستين ميزباني همدان در هفدهمين جشنواره بين‌المللي تئاتر و فيلم كودكان و نوجوانان در سال 1387 اقدام به چاپ نشريه شاپره براي كودكان و نوجوانان كرد.
افتخاري كه تاكنون 151 شماره چاپ و در دسترس كودكان و نوجوانان قرار گرفته است و من با تجربه‌اي اندك در طول هفت سال تلاش كردم تا جزو كوچكي از خانواده بزرگ همدان‌پيام باشم و اميدوارم روزي فرا رسد كه تمامي روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها در استان‌ها و سراسر كشور نشريه‌هايي تخصصي ويژه كودكان و نوجوانان به چاپ برسانند.
همانطور كه روزانه ده‌ها هزار روزنامه براي بزرگسالان چاپ مي‌شود، ده‌ها هزار نشريه نيز براي كودكان و نوجوانان در زمينه‌هاي متفاوت چاپ شود و در دسترس آنان قرار گيرد تا بتوانند از آنها استفاده كرده و بر ميزان هوش، اطلاعات علمي، خلاقيت و... آنها بيفزايد.
در پايان 17 مردادماه روز خبرنگار را بر تمامي فعالان عرصه فرهنگ و هنر تبريك عرض كرده و آرزوي موفقيت و توفيق روزافزون آنها را از خداوند منان خواهانم.
موفق و سربلند باشيد

رسانه‌ها ارتباط دهنده مردم و قدرت
■ فريدوني: رسانه‌ها افكار، ايده و جهان‌بيني مردم هستند             ■ فرهنگ ما شفاهي است

سمانه رضايي
همدان‌پيام: «رسانه‌ها و مطبوعات ركن چهارم دموكراسي هستند» اين جمله الوين تافلر، كارشناس رسانه و ارتباطات است به اعتقاد وي رسانه‌ها هر جا قوي عمل كنند آنجا توسعه و پيشرفت است.
با افزايش روزافزون رسانه‌هاي صوتي، تصويري و مكتوبي در جهان و ارتباط آني و لحظه‌اي در ارسال اخبار و اطلاعات در سراسر دنيا بي‌شك نمي‌توان از تأثيرگذاري بالاي آنها در بين مردم وجامعه گذشت، اين رسانه‌ها هستند كه با نمايش و چاپ واقعيت‌ها ذهن و افكار مردم را به سمت و سويي سوق مي‌دهند كه آنها بتوانند تصميم بگيرند، قضاوت كنند و نهايتاً زندگي كنند.
اينكه در هر جامعه‌اي گروه‌هاي مختلفي با گرايش‌هاي متفاوت وجود دارند يك واقعيت است اما نكته مهمي كه هر رسانه بايد به آن توجه كند اين است كه آنها بايد صداي مردم باشند مستقل و بدون حمايت از گروه و يا فرد خاصي و بدون جانبگيري در راستاي توسعه شهر، استان و كشور قدم بردارند و به نوعي ارتباط دهنده مردم و قدرت باشد و واضح است هر چه در اين زمينه قويتر عمل كنند مردم اعتماد بيشتري به آنها كرده و حمايت بيشتري از آنها خواهند داشت.
■  رسانه‌هاي امروزي واقعيت‌ها را منعكس نمي‌كنند بلكه مي‌سازند
در اين خصوص يكي از اساتيد دانشگاه رسانه‌ها را افكار، ايده و جهان‌بيني مردم مي‌داند و معتقد است رسانه‌هاي امروز تعيين كننده هستند در حالي كه آنها واقعيت‌ها را منعكس نمي‌كنند بلكه مي‌سازند.
ناصر فريدوني مي‌گويد: يك رسانه بخشي از واقعيت را طوري جلوه مي‌دهد كه ما بر مبناي آن تصميم‌گيري كرده، رأي مي‌دهيم اظهارنظر كرده، در راهپيمايي‌هاي مختلف شركت كرده و به نوعي زندگي مي‌كنيم.
به گفته وي، در كشور ما تأثيرگذاري رسانه‌هاي صوتي و تصويري نسبت به رسانه‌هاي مكتوبي بيشتر است و در مجموع رنگ، نور، صدا و موسيقي در فضاي مجازي در يك زمان خاص تأثير بيشتر روي افراد بيشتري دارد.
■ هر اندازه از فرهنگ شفاهي فاصله بگيريم به سمت فرهنگ مكتوب مي‌رويم
فريدوني مي‌گويد: فرهنگ ما فرهنگ شفاهي است و مردم بيشتر رسانه‌هاي صوتي و تصويري مانند صدا‌و‌سيما و يا فضاي مجازي را دنبال مي‌كنند اما هر اندازه بتوانيم از فرهنگ شفاهي فاصله بگيريم و به سمت فرهنگ مكتوب برويم رسانه‌هاي نوشتاري به ويژه در استان قوي مي‌شوند و اين درحالي است كه در فرهنگ غرب اينگونه نيست و فرهنگ آنها فرهنگ مكتوب است.
■ ملايري‌ها نسبت به شهرهاي ساير استان وضعيت بهتري دارند
فريدوني كه خود از فعالان رسانه استاني است درخصوص مطبوعات در استان و شهرستان ملاير مي‌گويد: ملايري‌ها جز معدود مردمي هستند كه خيلي پيگير اخبار و مطالبات خود هستند و به نسبت شهرهاي ساير استان وضعيت بهتري دارند و به لحاظ رسانه حق و حقوق خود را پيگير هستند و به نسبت در استان سرانه مطالعه بالاتري دارند.
وي معتقد است سرانه مطالعه در كشور پايين است و هر چقدر بخوانيم و فعال باشيم باز هم كم است و به نسبت ساير كشورها و حتي كشورهاي درجه دوم دنيا نيز پايين‌تر هستيم.
فريدوني موفقيت مطبوعات و رسانه‌ها را در رفتن به سوي "روزنامه‌نگاري توسعه" مي‌داند و مي‌افزايد: در اين مدل رسانه‌ها همراه با دولت و مردم بدون ايجاد اتحادي و بدون گرفتن نفع هيچ طرف در راستاي توسعه حركت مي‌كنند و ايراد را در هر جا باشد مشخص كرده و كمك و نظر مي‌خواهند و به عبارتي ركن چهارم دموكراسي كه براي مطبوعات در نظر مي‌گيرند را رعايت مي‌كنند.
به گفته وي، مطبوعات استان اگر از حالت صرف خبري خارج شوند، تحليلي باشند، گزارش تكميلي بدهند و يكطرفه به قاضي نروند، دنبال مچ‌گيري نباشند تأثير زيادي خواهند داشت و موفقتر عمل خواهند كرد. آنها بايد پل ارتباطي بين مسئولان، منافع قدرت و مردم باشند و اظهارنظرها و ايده‌ها را از مردم بگيرند و به مسئولان برسانند و به عبارتي به سمت روزنامه‌نگاري توسعه حركت كنند.
فريدوني در ادامه اضافه مي‌كند: فضا در استان فضاي مطلوبي نبوده ولي نشانه‌هاي اميدواري وجود دارد كه در اين راستا قدم بردارند، حمايت و پشتيباني مردم در اين خصوص خيلي مهم است اگر رسانه‌اي خوب نبود مردم از آن حمايت نكنند. رسانه نبايد نگاه رو به بالا و قدرت داشته باشد بايد صداي مردم را منعكس كند و خواسته‌هاي آنها را از طريق منافع قدرت برآورده كند كه بايد ديد رسانه‌هاي استاني به چه ميزان در اين مسير حركت كرده‌اند.
وي معتقد است رسانه‌هاي استاني در سال‌هاي اخير به لحاظ كمي خيلي خوب شده‌اند اما به لحاظ كيفي با رسيدن به روزنامه‌نگاري كه مي‌خواهيم و مدنظر است مانند "روزنامه‌نگاري توسعه" خيلي فاصله داريم. اما با اين شرايط سخت شاهد رشد دو روزنامه همدان‌پيام و هگمتانه هستيم كه به صورت روزانه و مرتب منتشر مي‌شوند و البته هفته نامه‌ها و مجله‌ها نيز فعال هستند.
فريدوني در پايان يادآور مي‌شود: در كل آينده مطبوعات استان روشن است بايد از فضاي به وجود آمده بيشتر استفاده كنيم تا شاهد پيشرفت در فضاي توسعه استان باشيم و با ورود تحصيلكرده‌هاي اين رشته چشم‌انداز زيبا و روشني را براي آن مي‌بينيم.
■ مديران و متوليان فرهنگي شهرستان همكاري خوبي با رسانه‌هاي محلي ندارند
يكي از فعالان عرصه خبر نيز در اين باره معتقد است نمي‌توان تأثير رسانه‌ها در افزايش آگاهي مردم را ناديده گرفت و نماد آن دوران دفاع مقدس بوده كه خبرنگاران اطلاعات جنگ را بين مردم مي‌رساندند و انگيزه حضور مردم را در جبهه‌هاي نبرد بيشتر مي‌كردند و اثبات آن نيز شهادت خبرنگاران در هشت سال دفاع مقدس بوده از جمله شهيدآويني كه پيام‌رسان مهمي بود.
محمد كشاورز مي‌گويد: رسانه‌ها در ابعاد مختلف كشور ما نقش مهمي داشته‌اند انعكاس دهنده مشكل مردم به مسئولان بوده و مانند يك پل ارتباطي عمل كرده كه اعتماد عمومي را بيشتر كرده‌اند، در انتخابات مهمي چون مجلس و رياست جمهوري به دليل پرداختن به اين موضوعات، انگيزه حضور مردم را در انتخابات بيشتر كردند.
به گفته وي، عملكرد رسانه‌ها در نمايش جنايت اخير صهيونيست‌ها به مردم غزه نماد ديگري از تأثيرگذاري آنها در جوامع است و اينكه با توجه به تلاش رسانه‌هاي غربي براي سانسور اين جنايات، اين خبرنگاران داخلي بودند كه سبب افزايش آگاهي مردم شدند و مشاركت خوب مردم در راهپيمايي روز قدس و محكوم كردن جنايت اسرائيل را به وجود آوردند و چهره پليد رژيم صهيونيستي را در افكار عمومي دنيا آشكار كردند.
كشاورز معتقد است رسانه‌هاي محلي نيز تأثير بسزايي در شهر دارند اما بايد تقويت شوند. نگاه مسئولان نبايد تنها به روزنامه‌هاي سراسري باشد بلكه بايد رسانه‌ها و مطبوعات محلي حمايت شوند؛ چراكه اين خبرنگاران هستند كه با ارتباط بيشتر با مردم بيشتر به مشكلات شهر اشراف دارند و نقش عمده‌اي در توسعه شهرستان دارند پس با حمايت و تقويت مي‌توانند در اطلاع رساني به مردم قويتر عمل كنند.
به گفته وي، متأسفانه همكاري خوبي با رسانه‌هاي محلي از طرف مديران و متوليان فرهنگي شهرستان صورت نگرفته است و بيشتر مديران با رسانه‌هاي محلي بيگانه هستند و آنچنان حمايتي از آنها نمي‌شود.
كشاورزهمچنين دليل استقبال كم مردم شهرستان را از رسانه‌هايي، چون مطبوعات نبود فرهنگ گسترش روزنامه‌خواني در شهرها مي‌داند و مي‌گويد: با ايجاد ايستگاه مطبوعاتي در اماكن عمومي پرتردد چون پارك‌ها و نمايش بولتن اطلاعاتي در هر اداره مي‌تواند در گسترش اين فرهنگ تأثيرگذار باشد؛ چراكه در ديد مردم قرار دارد.
وي مي‌افزايد: بزرگترين مسأله‌اي كه سبب مي‌شود در شرايط سخت اقتصادي و با مشكلات موجود رسانه‌ها محلي به كار خود ادامه دهند تلاش خبرنگاران محلي است كه به هر طريق آن را حفظ مي‌كنند.
در حالي كه بزرگترين مشكل روزنامه‌هاي شهرستاني نبود بودجه كافي است.

بهتر ببينيم

محمد سهرابی
همدان‌پيام: در پيشرفت و توسعه هر جامعه‌اي عوامل مختلفي دخيل و مؤثر هستند كه بخشي از آنها جنبه عمومي داشته و شامل همه جوامع مي‌شود؛ به طوري كه نمي‌توان آنها را محدود به جامعه‌اي خاص نمود و لذا گام برداشتن در جهت رشد و متحول نمودن بخش‌هاي مختلف مستلزم توجه به اين عوامل در هر شرايطي است.
در كنار اين عوامل و شاخص‌ها و معيارهايي كه به عنوان عوامل ثابت و تغييرناپذير از آنها ياد مي‌شود و همه جوامع ناگزير از توجه بدانها براي دستيابي به سطح مطلوب و قابل قبولي از توسعه هستند، برخي عوامل خاص نيز وجود دارد كه متناسب با شرايط هر جامعه و ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي آن مؤثر در پيشرفت بوده و نيازمند توجه است. ضمن اينكه اقتضاي زمان نيز در اهميت و حساسيت هر يك از عوامل مزبور مؤثر بوده و چه بسا عاملي خاص در دوره‌اي بيش از ساير دوره‌ها اهميت پيدا كند.
علاوه بر اينها مي‌توان از مواردي نام برد كه نه‌تنها به شكل كلي و ثابت همواره به عنوان يكي از شاخص‌هاي توسعه مطرح هستند و هيچگاه نمي‌توان بدون آنها در مسير پيشرفت گام نهاد، بلكه به اقتضاي شرايط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي يك جامعه و در نظر گرفتن نيازهاي زمان  اهميت دوچندان پيدا می‌كند.
برخورداري از قدرت رسانه‌اي بالا از جمله اين عوامل و شاخص‌ها و معيارهايي است كه نقش و تأثير آن در رشد و تحول جوامع به مرور و با گذشت زمان نه‌تنها كمرنگ نشده، بلكه پررنگ‌تر نيز گشته و ابعاد مختلفي پيدا كرده است. به طوري كه امروزه هيچ جامعه پيشرفته و توسعه‌يافته‌اي را نمي‌توان بدون داشتن توان و ظرفيت رسانه‌اي بالا سراغ گرفت. ضمن اينكه تجربه جوامع توسعه يافته نيز به خوبي گوياست كه همگام با تحولات سياسي و اجتماعي در اين جوامع رسانه‌ها نيز به سمت پيشرفت حركت كرده و از قدرت تأثيرگذاري بالايي برخوردار شده‌اند.
بر اين اساس نه‌تنها مقوله توسعه بدون رسانه‌ها و مطبوعات قابل تصور نيست، بلكه برخورداري هر جامعه‌ در حال رشد و توسعه از رسانه‌هاي توانمند و قوي ضرورتي اجتناب‌ناپذير به حساب مي‌آيد.
لازمه اين امر توجه به رسانه‌ها و حمايت از آنها در همه دوران است تا فعالان رسانه‌اي با داشتن پشتوانه قوي و بدون دغدغه به رسالت‌هاي خود در جامعه فكر كرده و بتوانند گام‌هاي مؤثر و اساسي در جهت عمل به اين رسالت‌ها بردارند.
اگر مطبوعات، ركن چهارم دموكراسي و برخورداري از ظرفيت رسانه‌اي يك شاخص مهم در تحولات سياسي و اجتماعي و پيشرفت جامعه به حساب مي‌آيد، پس بايد رسانه‌ها و مطبوعات به عنوان نمايندگان افكار عمومي و پل ارتباطي ميان حاكميت و مردم به صورت پررنگ ديده شوند و از ناحيه همگان مورد توجه قرار گيرند.
اين نگاه و توجه همه‌جانبه به رسانه‌ها هم از طرف كارگزاران و مديران و به طور كلي حاكميت و هم اقشار مختلف جامعه و عموم مردم اهمیت بسزایی داشته و موجب می‌شود تا رسانه‌ها قدرت و توان خود را به معناي واقعي در جامعه نشان داده و نقش خود را در پيگيري مطالبات مردم، جهت‌دهي به افكار عمومي متناسب با شرايط زمان، نقد حاكميت و به طور كلي كمك به حل مشكلات جامعه و پيشرفت و توسعه آن ايفا نمايند.
واضح است كه مقصود از اين نگاه و توجه، شکل ظاهري آن نيست و نبايد جنبه شعاري به خود گرفته و در سطح گفتار يا حتي نوشتار محدود شود، بلكه مهمتر از آن، نمود عيني و واقعي چنين نگاه دقيق و همه‌جانبه‌اي به رسانه‌ها و تجلي آن در رفتار و عمل مسئولان و دست‌اندركاران جامعه از يكسو و مردم از سوي ديگر است.
نقطه آغاز و گام نخست در تحقق چنين امر مهمي نيز شكل‌گيري باور و اعتقاد به رسانه‌ها و مطبوعات در ميان كارگزاران و همينطور لايه‌هاي مختلف اجتماعي و در نظر گرفتن ظرفيت رسانه‌اي جامعه در برنامه‌ريزي‌ها و تصميم‌گيري‌هاست تا بدين ترتيب زمينه‌هاي ورود رسانه‌ها به عرصه‌هاي مختلف و نقش‌آفريني و تأثيرگذاري آنها در پيشرفت جامعه فراهم و مهيا شود.
بدون شك اگر چنين باور درستي در جامعه و به‌ويژه در بين كارگزاران شكل نگيرد، نه‌تنها نمي‌توان به درستي از ظرفيت رسانه‌ها بهره‌مند شد، بلكه حتي ممكن است موانعي در مسير فعاليت رسانه‌ها و مطبوعات ايجاد گردد كه از ميان برداشتن آنها مستلزم هزينه‌هاي هنگفت و فراواني است.
در گام بعدي و پس از پي بردن به اهميت كار رسانه‌ها و پذيرش توان و قدرت تأثيرگذاري آنها در پيشرفت جامعه، بايد زمينه‌هاي همكاري و تعامل ميان مديران و دستگاه‌هاي مختلف و در حالت كلي حاكميت و اصحاب رسانه كه اتفاقاً مسئوليت مهمي در پيگيري حقوق و مطالبات مردم بر عهده دارند، ايجاد شود تا زمينه‌‌هاي حل مشكلات جامعه به خوبی فراهم گردد و مسير پيشرفت بيش از پيش هموارتر شود.
لازمه چنين همكاري و تعاملي تن دادن به لوازم آن است كه شامل موارد مهمي چون توجه و احترام به جايگاه رسانه در جامعه، توجه به خواست‌ها و مطالبات آنها، انتقادپذيري و استقبال از نقدهاي سازنده رسانه‌ها و مطبوعات و مانند آنها می‌شود.
در جامعه ما نيز كه مسير رشد و پيشرفت را در پيش گرفته و در سايه نظام مبتني بر مردم‌سالاري ديني به سمت اهداف و آرمان‌هاي برخاسته از انقلاب اسلامي حركت مي‌كند، رسانه‌ها و مطبوعات از جايگاه مهمي برخوردارند و اتفاقاً در قانون اساسي نیز بر نقش مهم و بي‌بديل رسانه‌ها تأكيد شده است.
در نگاهی گذرا به اصول مرتبط با رسانه‌ها می‌توان اهمیت موضوع را به خوبی تشخیص داد. در این اصول، رسالت، آزادی، حقوق و حدود مطبوعات بیان شده است.
در بند 2 اصل سوم قانون اساسی «بالا بردن آگاهی‌های عمومی در همه زمینه‌ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه‌های گروهی» در صدر وظایف دولت قرار گرفته است. در اصل 24 قانون اساسی نیز آزادی مطبوعات تصریح شده است: «نشریات و مطبوعات در صورتی که مخل به قواعد اسلامی و نظام نباشند، آزادند». همچنین در اصل 175 قانون اساسی آمده است: «تأمین آزادی انتشار و بیان، بر طریق موازین اسلامی در رسانه‌های گروهی(رادیو و تلویزیون) ضرورت دارد».
بر این اساس حضور و نقش‌آفريني آنها در عرصه‌هاي مختلف يك ضرورت هميشگي است و به تبع آن توجه به رسانه‌ها و مطبوعات نيز چه در سطح ملي و چه استاني از اهميت بسزايي برخوردار است و به‌ويژه در استان ما كه راه‌هاي نرفته فراواني به لحاظ توسعه پيش رو دارد و در اين راستا بايد از تمام ظرفيت‌ها و توانمندي‌ها از جمله توان رسانه‌اي به نحو شايسته‌اي بهره‌گيري شود.
البته در حال حاضر تعامل ميان مديريت ارشد استان در شرايط فعلي در حد نسبتاً مطلوبي است و استاندار همدان با درك درست از جايگاه رسانه‌هاي استان سعي در تقويت چنين تعاملي دارد. برگزاري چندين نشست با مديران و برگزاري نشست خبري با حضور خبرنگاران نشانه‌هاي خوبي از اين تعامل است.

کوزه‌گر در کوزه افتاد عاقبت ...
عباس سریشی
همدان‌پیام: 17 مردادماه هر سال به رغم اینکه روزی است مانند دیگر روزهای خدا اما استثنای این بار در دنیای مطبوعات، رسانه و خبر دیگر وقت آن رسیده تا قرعه فال به نام شخص خبرنگار بزنند تا خود نیز یک بار سوژه و سرتیتر خبر روز شود.
عامه مردم وقتی مطلبی را می‌خوانند یا شنونده و بیننده گزارش و خبری هستند؛ تصور خاصی از گوینده یا نویسنده دارند، گو اینکه فکر می‌کنند این جماعت هم یا مانند برخی تافته جدا بافته‌اند یا احتمالاً از سر دلخوشی و بیکاری یا بعضاً شکم‌سیری اینگونه خود را کاسه داغ‌تر از آش اخبار و حوادث جامعه نموده و به نوعی خود را مدعی‌العموم دیگران می‌دانند. گروهی او را فضول معرکه می‌دانند و برخی هم نخود هر آش، جماعتی او را معلوم‌الحال خطاب می‌کنند و برخی مظلوم‌القال و مخلص کلام اینکه هر کسی از ظن خود، یا به طریقی یار شاطر او می‌شود یا گاه بار خاطری سنگین...
با این حال اگر به منظومه همه مشاغل و مسئولیت‌های یک جامعه نگاهی سطحی انداخته شود به طور قطع این نتیجه عاید و واصل همگان خواهد شد که علی‌القاعده هر که را از بهر کاری ساختند مانند جماعت پزشکی که درمان می‌کنند؛ معلمی که می‌آموزد یا مهندسی که می‌سازد و... اما در یک استثنای کلی جایگاه شخص خبرنگار نه در یک طبقه و جایگاه خاص تعریف و تعیین نمی‌شود، بلکه می‌توان آن را دقیقاً حلقه اتصال و اشتراک تمامی این طبقات به یکدیگر دانست. گو اینکه باید الزاماً کسی باشد تا دیگران را از وضع و حال مابقی باخبر کند؛ راوی کم و کاست؛ خوب و بد، زشت و زیبایی‌هاي روزگار گشته یا مخبر شادی‌ها و غم‌های برخی برای دیگران باشد. از بایدها و نبایدها بگوید و پنجره‌ای باشد به پشت درهای بسته... که این همان نقش اجتماعی یا به عبارتی شغل خبرنگار در جوامع امروزی است .
البته فرقی هم نمی‌کند این کار را با نوشتن روی صفحه کاغذ روزنامه به انجام رساند یا با حضور بر صفحه جادو، مهم این است که او نیز مانند سایر افراد جامعه وظیفه‌ای را بر عهده دارد که بی‌شک به بار امانت می‌ماند. هرچند باور کردنی نیست اما بدانید و آگاه باشید هرکسی هم، لیاقت و توان کشیدن بار امانت را ندارد که فی‌الحال قرعه فال به نام خبرنگار زده‌اند اما به شَرطه‌ها و شُروطه‌ها... و صد البته صداقت، سرعت، نکته‌سنجی، دقت، سماجت، شجاعت و... از جمله این شروط است و اینکه نباید بیان این صفات را حمل بر خودستایی دانست که پله نخست این رسالت به طور قطع و یقین خودشناسی و خداترسی است و لاجرم این همه نیز لازمه هستی این صنف آدم‌ها شده است و آویزه گوش که بزرگان نیز در این باب گفته‌اند: سخن در قلم چون قلم راست دار/ به نیک و به بد در سخن نیک کوش
الغرض می‌گفتیم که خبرنگار هم انسانی است مانند همه انسان‌ها؛ برآمده از دل همین شهر و دیار و البته بزرگ شده در کنار همه ما؛ او نیز مانند سایر مردم مشکلات خاص خود را دارد از بیماری و نداری، اجاره خانه تا شهریه دانشگاه پسرش و خرج عروسی دختری که دم بخت دارد گرفته تا ایستادن در صف نانوایی و دنبال تاکسی دویدن محتاج به گرفتن یارانه و همان روال و روند زندگی روزمره که این هم متأثر از انسان بودن اوست و اشتراک در درد تمام جمیع ابوالبشر در خوردن، خوابیدن و حیات و ممات.
شاید تنها نکته قابل تأمل و تفاوت میان این صنف و مابقی طبقات اجتماع فقط نوع دید و نگرش آنها به وقایع جامعه است و دیگر هیچ که البته همین خصیصه نیز خود داستانی است که حکایت و تفسیر آن مثنوی صد من کاغذی است که خواندن و شنیدن آن هم صبر ایوب می‌خواهد و هم عمر نوح که البته نیز در شیشه هیچ عطاری هم یافت می‌نشود که آنم آروزست .
به هر حال آنچنان که گذشته و دانی روایت کار یک خبرنگار نه شب سرش می‌شود نه روز. چه اگر نیمه شبی سرد باشد یا صلات ظهری گرم، باید چُست و چابک دوربین به دست و کیف بر دوش خودش را به کانون حادثه برساند و البته گاهی چند قدم جلوتر و چندان فرقی هم نمی‌کند در آن معرکه، فهوای کلام دعوت باشد یا دعوا، خورشت باشد یا خروش خوشی است یا ناخوشی و صاحب سخن وکیل و وزیر است یا عوام و خلق‌الناس که مهم نفس حضور است و دانستن آنچه رخ داده است و البته در پایان نیز بیان آن به اعجاز قلمی از جنس خودکار و به تصویر کشیدن رنگی به شکلی عامه فهم و مشکل‌پسند.
در واقع خبرنگار بودن دست کمی از هنرمند بودن ندارد. منتهی دست مایه او به جای پول، دلار، ارز، کالا یا قدرت میز ریاست و وزارت کلماتی هستند که باید به شکلی مهندسی‌ساز در کنار هم قرار گیرند. البته گاهی هم نیاز است برخی مسائل غامض و مبهم نیز به مدد برخی شگردهای خاص نویسندگی به مانند جراحی لایه‌برداری شده تا لُب کلام مشخص، واضح، مطنطن و مبرهن ملقلق به سمع و نظر خلق‌ا... برسد تا همه بدانند کی به کیست.
بگذارید صادقانه بگوییم خبرنگاری، یعنی درد مردم داشتن و درد کشیدن، از حادثه ترسیدن در عین حال جرأت طوفان داشتن، یک قدم از حادثه جلوتر بودن و نترسیدن، عبور از خطوط قرمز و به هر رنگی در نیامدن سپر بلا بودن و بی‌دفاع شدن خبرنگاری، یعنی جگر شیر داشتن و مرد میدان بودن... اگرچه به تجربه نیز به او ثابت شده ممکن است هیچ تضمینی برای سلامت و امنیت جانی، مالی و شغلی او وجود نداشته باشد.
شفاف بگوییم از سردبیری که مصالح مادی و تیراژی روزنامه را به صداقت و صراحت خبرنگار ترجیح می‌دهد تا وزیر و وکیل و صاحب منصبی که به چشم یک تهدید به او نگریسته و گاه وی را نیز آماج تیر بلا و هدف جفا می‌کند تا خرش بر پل مراد بتازد و مانع نبیند و البته پیشتر نیز گفتیم که اینها همگی لازمه هستی اوست و لاجرم
 هر کاو نظری دارد با حرفه و شغل خویش
باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها
مهم این است که گفتنی‌ها را بگوید و شنیدنی‌ها را به گوش برساند و صد البته نه از روی رفع مسئولیت و پر کردن صفحه و وقت برنامه که این داستان ریشه در دل سوخته‌ای دارد که باور کرده رسالت او آگاهی‌بخشی و خبررسانی صریح، صاف و صادقانه است و دیگر هیچ.
 گو اینکه ممکن است در پایان آن نیز چیزی نماند جز خاک و خاکستردل و قلمی که همان نیز محتملاً به تندباد نگاهی از سر خشم و غضب بر باد خواهد رفت و شادی توبیخی از سر غضب و کسر حقوقی از محل تنبیه.
اگرچه در روزگار ما مصلحت است که هر راست نباید گفت یا سفره قلم به مزدی در برخی رنگین‌نامه‌ها بسیار چرب و چیلی‌تر از وقایع‌نگاری حقایق است، اما هنوز عمده اخلاق مزین به صداقت و صراحت این جمع دل سوخته و آخرت‌طلب نمی‌توانند به خود اجازه دهند تا خاموش‌پیشه نموده و شمشیر زبان از نیام کام برنکشند که باور دارند برخی خاموش‌نشینی‌ها به طور قطع گناهی است نابخشودنی در درگاه خدا و خلق و اینکه هنوز صداقت شیوه رندان بلاکش بوده و هست و ایضاً این جگر شیر را برای سفری چنین سخت و دشوار ساخته و پرداخته کرده وگرنه او هم مانند بقیه مردم، مگر بیکار است سری را که درد نمی‌کند دستمال بسته یا اینکه مگر عایدی مواجب سر ماه و سال او چقدر است که همین یک لقمه نان را نیز با اعصاب خرد و خون دل باید سَّق بزند و فقط به این دلخوشک باشد و بنازد که خود را در لابه‌لای اقشار منورالفکر جامعه به زور جا کرده که هر از چند گاهی از سر التفات در روز خبرنگار دستی به سر و گوشش بکشند و يا به‌به و چه‌چهی ... کنند!؟
یک دهان دارم دو تا دندان لَق
می‌زنم تا می‌توانم حرف حَق...


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

اخبار مرتبط
 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com