من صادقانه در پیشگاه شما خوانندگان عزیز اعتراف میکنم که از فوتبال متنفرم، از همین تریبون هم میپذیرم که هر ناسزایی به بنده بدهید خود را از صمیم قلب لایق آن میدانم.
میگویند فوتبال در این وانفسای مشکلات اقتصادی و شرایط حساس کنونی، لحظاتی مردمان را سرگرم میکند و تعدادی از جوانان و نوجوانان را بهجای آنکه در کوچه و خیابان هرز بروند و سرنگ به دست بگیرند به میادین ورزشی میکشاند، میگویند فوتبال میتواند اقتصاد پویایی داشته باشد و یک عده از طریق آن نان بخورند و برای کسانی هم در حاشیه این ورزش محبوب اشتغالزایی شود.
اگر چنین است باید بگوییم، پس چه «اشتغالنزایی» شده این فوتبال ما، چه میکند این ورزش محبوب که عملاً تبدیل به چاه ویلی شده که هر چه در آن اعتبار و بودجه میلیاردی بریزی از هزار تا سوراخ به ناکجاآباد میرود و دستآخر هم معلوم نمیشود این هزینههای میلیاردی را که برد و که خورد؟!
من قبول دارم که ناسا روی انگشت ایرانیها میچرخد و اگر ایرانیها نباشند گوگل و مایکروسافت با مغز به زمین گرم میخورند اما درعینحال یقین هم دارم که اگر حرف آن نماینده خانوم درباره پایین آمدن متوسط هوش ایرانیها درست باشد بخش بزرگی از این گاف عمومی مدیون مستطیل سبز است، نگاه کنید به آن برنامه تلویزیونی که سؤالات هوش در حد مسابقات المپیاد ریاضی و آزمون نخبگان را از فوتبالیستها میپرسیدند، غذای بینقطه نان، بهترین بازیکن جام ملتهای 1996 وُریا غفوری، مرکز استان قزوین قم.
پس از دیدن پاسخهای فوتبالیستها به این سؤالات پیچیده و چندبعدی، شرکتکنندگان آن مسابقه معروف که مرحوم نوذری اجرا میکرد در ذهن من در حد مریم میرزاخانی و پروفسور حسابی تطهیر شدند.
حالا از فوتبالیستها بگذریم، مربیان تیمها که هر کدام فکر میکردند عادل فردوسیپور از 15 تیم دیگر پول گرفته تا آنها را تخریب کند چه؟ اینها را چطور تجزیه و تحلیل کنیم که یکی بهدلیل فحشهای آبنکشیده درون رختکن معروف شده، یکی دیگر به دلیل گریههای توأم با فحش، آن دیگری به سبب دعوا و کتککاری با بازیکن و خبرنگار و تماشاچی، یکی در مورد تفکاری توپ و ترجمه «جی اف» حرف میزند و دیگری شعر میخواند: «سر شب مست بُدم باغ ونک بخشیدم؛ دمصبح هوش اومدم به گور ... خندیدم»، یکی هم تکیهکلامش این است که من مسئولیت باخت را بر عهده میگیرم و بچهها در نیمه دوم خوب بودند گویی که نیمه اول نقش هویج در اخبار جناب حیاتی را دارد، داورهای عزیز هم که تا وقتی بیرون گود هستند حتی اشتباهات داوری «کولینا» و «مارکوس مرک» را هم متذکر میشوند اما بهمحض اینکه عضو کمیته یا مشاور یک جایی در فدراسیون میشوند از نظرشان هر سوتی که داورهای میهنی بزنند درست و پاک و منزه است، یکی از مشکلات دیگر فوتبال هم این است که هیچوقت کاشف به عمل نمیآید این تماشاگرنماها که لباسهای تیمهای فوتبال را میپوشند و صورت خود را رنگ میزنند مزدور کدوم دولت متخاصم هستند که این کارهای شنیع را برای بردن آبروی فوتبال مملکت انجام میدهند؟
حالا حساب کنید فوتبالی که لیگ برتر آن مجموعهای از پاسهای بیهدف به تمام جهتهای جغرافیایی و حرکات خمیازهآور انفرادی و تعویضهای تمرینی است و درهرحال هم هیچ چیز از ارزشهای هیچکدام از تیمها کم نمیکند یک عده طرفدار دختر دارد که مثل ابر بهار اشک میریزند که چرا تیم دسته سوم شهرداری حسن مراد سفلی از میللنگسازی خورجین آباد گل خورد؟ یاللعجب از اینهمه عشق و شیدایی.
بههرحال به ما ربطی ندارد هر فردی میتواند 15 سال از عمر خود را به کلاس تپهآرایی پیشرفته برود یا پول بدهد و در دورههای گنجیابی اینستاگرامی شرکت کند یا بنشیند و جزء به جزء مسابقات محیرالعقول فوتبال را تماشا کند این مطلب هم که خواندید شوخی بی مزهای از طرف یکی از اصلیترین عوامل کاهش شاخص متوسط هوش همگانی بود که میخواهد با گیر دادن به این و آن خودش را معروف کند، پس در هر صورت به دل نگیرید که آدم حسابی هم در این فوتبال زیاد داشتیم و داریم.