خوف از اسید و ترس از دبه همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : جمعه ، 10 فروردين 1403

Today : Thu, March 28, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * 1402، مهار تورم و رشد تولید
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  52475 تاریخ انتشار:  1393-08-06 - 05:45 تعداد بازدید:  528
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

خوف از اسید و ترس از دبه

طنز

 امروز همسایه‌مان عصبانی بود و گفت: مهندس دیگر امنیت نیست. تمام شد. گفتم: چه شده مگر؟ گفت: یعنی خبر نداری؟ گفتم: داستان اسیدپاشی را می‌گویی؟ گفت: از آن بدتر را می‌گویم. گفتم: مگر باز خبری شده؟ گفت: مهندس جان امنیت روانی نداریم. زنم بست نشسته است توی خانه و دائم پیامک می‌خواند که در برازجان اسید ریختند، در بوشهر اسید ریختند، در گواتر و سرخس و خرمشهر و خلیج همیشگی فااااااااارس اسید ریختند و هر چه می‌گویم اینها شایعه‌اس باور نمی‌کند و بیرون نمی‌آید. حق هم دارد مهندس جان. حق ندارد؟ گفتم: آنها که گفتی شایعه است اما او حق دارد بترسد. گفت: خودم سر صبحی بنزین تمام کردم. از شانس، نزدیک پمپ‌ بنزین. ماشین را به زحمت یک طوری پارک کردم و 10 لیتری را برداشتم و به طرف پمپ‌بنزین دویدم مبادا پلیس ماشین را از کنار خیابان ببرد. یکهو متوجه شدم همین‌طور که من می‌دوم مردم هم می‌دوند.
فهمیدم از 10 لیتری است. برگشتم و 5 لیتری را برداشتم و دویدم به سمت پمپ‌ بنزین اما مردم باز می‌دویدند. این بار یک خانم هم جیغ زد. برگشتم 5 لیتری را گذاشتم و یک بطری آب‌ معدنی برداشتم و به سمت پمپ‌ بنزین راه افتادم. اما این بار هم مردم می‌دویدند. این بار سه خانم جیغ کشیدند. دیدم این طوری نمی‌شود، یک موتوری رد می‌شد، گفتم تا پمپ‌بنزین دربست، پریدم ترک موتور. هنوز ده متر با موتور نرفته بودم که ملت ریختند سرم. اول که دیدند بطری خالی است ولم کردند اما بعد یکی گفت معلوم نیست اسید را کجا پاشیده و ملت باز خواستند بریزند سرمان که پریدیم روی موتور و متواری شدیم. شانس آوردم زنده ماندم. گفتم: ماشین چه شد؟ گفت: چه می‌دانم لابد تا به حال پلیس برده.
جالب اینجاست تا آمدم خانه دیدم زنم می‌گوید: نزدیک پمپ‌ بنزین محله، روی یک آقا اسید پاشیده‌اند، فیلمش هم درآمده. فیلم را نشانم داد، شانس آوردم توی فیلم من کنار هستم و موتوری دارد حرف می‌زند. هر چه به زنم می‌گویم کجای فیلم نشانی از اسیدپاشی است، به خرجش نمی‌رود. می‌بینی مهندس، می‌بینی چه بر سرمان آمده است؟ می‌گویم ماشین را چه می‌کنی؟ می‌گوید: با جرثقیل می‌برمش پمپ‌ بنزین، یعنی یکبار دیگر با دبه یا بطری من را ببینند، کارم تمام است. خدا لعنت کند آنها را که این‌طور با روان مردم بازی می‌کنند. روانی شدیم رفت. زنم از دست رفت. ماشینم از دست رفت. یک زمانی بود صدای میگ عراقی می‌آمد کک‌مان نمی‌گزید، الان تا صدای موتور می‌آید همه پناه می‌گیریم. پناه بر خدا مهندس. چه کارها که با این هوندا 125 نمی‌کنند. هوندا 125 هستند دیگر؟!
منبع: ایسنا


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com