جوامع بشری به میراث تاریخی و طبیعی معنویشان میبالند و سعی در حفظ و معرفی آنها دارند میراثی که از گذشته به ارث کهن، ثمره کار و ایده گذشتگان بوده است. بناهای تاریخی، قلعهها، زیگوراتها و کاخهای متعددی وجود دارد که به دست انسانها در قرنهای گذشته بنا شدهاند و کاوشگران و باستانشناسان پس از کشف بخشهایی از این میراث با مرمت و بازسازی بخشهای آسیب دیده به معرفی و حفاظت از آنها میپردازند.
حفظ و صیانت از بقایای این آثار بدون هیچ قید و شرطی مهم و امری ضروریست. در این میان ارتباط با حفظ میراث طبیعی موضوع به شکل دیگر است میراثی با ارزش که طی میلیونها سال قبل از حضور انسان شکل گرفته و به دلیل بازسازی نشدن نیاز به تأملی بیشتر دارد.
آغاز شکلگیری زمین و وقوع حوادث طبیعی سبب به وجود آمدن پدیدههای امروزیست و اگر به هر دلیلی از بین بروند قابل جبران و بازسازی نیستند.
اینها مقدمهای کوتاه بود برای ورود به بحثی که این روزها نقل مجالس شهرمان شده است:
«از دست رفتن فرصتها»، وقت آن فرا رسیده که حفاظت از آثار تاریخی و طبیعی را از مرحله شعار خارج کنیم و دست به عمل زنیم. در حوزه گردشگری در مرحله نخست نیاز به زیرساختهای استاندارد و محصول مناسب برای ارائه به بازار داریم.
ادعای بیعمل در گردشگری شهرمان ملالآور شده و مقصر جلوه دادن فرد و سازمان خاص تنها رفع تکلیف محسوب میشود واقعیت امر این است که با شرایط امروز همدان گردشگر نمیخواهد در حوزه گردشگری عوامل متعددی همچون حلقههای زنجیر به هم پیوستهاند که ناکارآمدی در یک بخش کل حلقه را از هم گسسته میکند پیش از آنکه برای گردشگر تبلیغ کنیم بهتر است نگاهی سطحی اما کارشناسانه به وضعیت شهر داشته باشیم.
ادعا میکنیم تپهباستانی هگمتانه همان شهر مادی آثار گرانبهایی را در مجموعه خود دارد. با حضور در مجموعه موزه سنگ در حیاطی مهجور پایه ستونها و خمرههایی با ارزش تاریخی و هنری فاخر به چشم میخورد که مظلومانه در معرض خطر بلایای طبیعی انسانی بدون معرفی و حفاظت، غریبانه در گوشهای افتادهاند حضور در آن حیاط پشتی تنها حسی که القا میکند بیارزش شمردن آنهاست گویی در قبرستانی بینام و نشان در پس سایهها حضور داریم، خانهها و بناهای تاریخی شهر با معماری و هنر فاخر به خانههای متروکه تبدیل شدهاند بناهایی که اگر از دست بروند امکان جایگزینی برای هیچ یک از آنها نیست.
خانه جنت، خانه چرچره، بنای مظلوم خانه نراقی و دهها بنای دیگر که گویا نبودشان بیشتر در برنامه است تا سرپا بودنشان، وضعیت نابسامان بازار سنتی، مرمتهای غیر اصولی، تخریبهای صورت گرفته، شرایط نامناسب پیرامون آثار تاریخی و جاذبههای گردشگری، کیفیت پایینمسیرهای ورودی شهر، چهره نامناسب مبلمان شهری و نورپردازیهای غیراصولی، نداشتن برند محصول در صنایع دستی و بیتوجهی به غذا و دمنوشهای همدان، مهجور ماندن مشاهیر و بزرگان، آلودگیهای زیستی محیطی و دهها مورد دیگر که اینها تنها بخشی از مشکلات است.
دوستان حال و روز گردشگری همدان را در کما میدانند در صورتی که شهر تنها در این حوزه به کما رفته است.
با نگاهی ژرفاندیش که به شهر بنگریم تنها هرجومرج به چشم میخورد گویا هیچ برنامهای نیست نوک پیکان را به سمت کدام ارگان و سازمان یا کدام شخص باید گرفت؟
با مقصر جلوه دادن و توجیه موارد هیچگام مثبتی برداشته نمیشود شرایط و اوضاع امروز شهر نیاز به تلنگر ندارد، بلکه باید زنگ خطرها با صدای بلند به صدا در بیاید و حرکتی جهادی همسو و همگام صورت پذیرد.
دیگر زمان آن رسید که شهر را احیا کنیم. زمان آن رسیده که کاستیها به گردن گرفته شود. برنامههای اجرایی جهت احیا و نوسازی، حفاظت و آموزش پیرامون مسائل در رأس قرار گیرد.
انعقاد تفاهمنامهها بین سازمانهای مختلف و همسویی برنامههاست که میتوان شهر را احیا کرد و چنانچه این روند ادامه پیدا کند، داشتههایمان به خاطرههایمان تبدیل میشود.
معصومه مومنی(مدرس دانشگاه)