بازخوانی حادثه نجات دانش‌آموز نهاوندی توسط معلم همدان پیام
 
 
پنجشنبه - 13 بهمن 1401 - شماره 4521
 
امروز : شنبه ، 1 ارديبهشت 1403

Today : Fri, April 19, 2024




ارتباط با سرویس ها - پذیرش آگهی * شعار سال ۱۴۰۳ جهش تولید با مشارکت مردم
ورود کاربران


عکس چاپخانه
logo-samandehi
 
کد مطلب:  58704 تاریخ انتشار:  1394-02-29 - 05:46 تعداد بازدید:  2571
ارسال به دوستان
نسخه چاپی

بازخوانی حادثه نجات دانش‌آموز نهاوندی توسط معلم

اخبار

■ خانم مولوی، معلم دانش‌آموز با حضور در کنار رودخانه گاماسیاب ماجرا را برای خبرنگار همدان‌پیام شرح داد

اردیبهشت‌ماه 94، ماه نهاوند بود، از بخشش مادر نهاوندی که قاتل فرزندش را پای چوبه دار به خدا بخشید تا معلم فداکاری که دانش‌آموز 8 ساله‌اش را از جریان آب کانال رودخانه سراب گاماسیاب نجات داد.
یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه 94، 60 نفر از دانش‌آموزان مدرسه شهید ثانی به همراه مربیان خود برای اردوی دانش‌آموزی به سراب گاماسیاب نهاوند، رفته بودند كه هر 10 تا 15 نفر این گروه به وسیله یکی از مربیان آموزشگاه سرپرستی می‌شدند.
ساعت 9 صبح گروه به سراب رسیدند و حوالی 11 بود که دانش‌آموزان گروه خانم مولوی همان معلم فداکار در راه برگشت از سرویس بهداشتی بودند كه صدای جیغ و فریاد دختری بلند شد "خانم معلم نجاتم بده"، تقریباً چند متری آن طرف‌تر از سرویس بهداشتي یک کانال آب روان از رودخانه گاماسیاب با دمای منفی 3 درجه و عمق 2 متردر جریان بود؛ آتنا زرینی، دانش‌آموز کلاس سوم داخل کانال غوطه‌ور شده بود و فریادها همچنان ادامه داشت.
 ادامه ماجرا از زبان خانم مولوی
سرم را برگرداندم دیدم عده‌ای دانش‌آموز به سمت کانال و جریان آب می‌دوند. پرسیدم چی شده؟ گفتند: آتنا توی آب افتاده، چند متری دنبالش دویدم آتنارو جریان آب از لبه کانال میبُرد دستم‌رو بردم روسرش و محکم گرفتم اما از دستم رها شد؛ جریان آب همچنان اونو با خودش می‌برد صداش توی گوشم غوغا می‌کرد "خانم معلم نجاتم بده"، یک لحظه همه چیزو به خدا سپردم و خودم‌رو توی کانال انداختم، آتنارو بالاخره گرفتم و از لبه کانال به بیرون انداختم، بعد خودم موندم و جریان آبی که منو با خودش به عمق کانال می‌برد.
پریسا دختر 8 ساله خانم معلم هم به اردو اومده بود، حالا اون بود و مادری که جریان آب ازش دورش می‌کرد، دیدم مادرم‌رو آب داره می‌بره، کسی هم نیست گریه می‌کردم و جریان آب‌رو دنبال می‌کردم. سویشرت تنمو بیرون آوردم‌ و برای مامانم پرتاب کردم ولی نشد نگرفتش، من بودم و گریه و کمک خواستن و دویدن در مسیر جریان آب و مادری که کم کم در عمق آب محو می‌شد و دست و سرش گاهی از آب بیرون می‌آمد.
 میعاد فداکار
مامان‌رو می‌دیدم یه چشمش فقط باز بود. میعاد، دانش‌آموز کلاس چهارم از شاگردهای مامان، خودش‌رو به پلی که وسط کانال بود رسوند تا از اون طریق دست مامان‌رو بگیره تلاشش‌رو کرد اما جریان و عمق آب سنگین‌تر از توانایی میعاد بود.
من بودم و مامانی که فکر می‌کردم برای همیشه دیگه ندارمش...
یکی از گردشگرا اومد سمت مامان و خودش‌رو به کانال رسوند 3 بار تلاش کرد اما نتونست. جریان آب مامان‌رو تا 500 متری از محلی که آتنا توی آب افتاده بود برد تا اینکه بالاخره بار چهارم جسم نیمه‌جان مامان‌رو از آب گرفت و بیرون کشید. مدیر آموزشگاه به من می‌گفت كه مادرت حالش خوبه، ولی صدای نفس‌هاشو نمی‌شنیدم.
 اورژانس
وقتی خانم معلم چشماشو باز کرد خودش‌رو توی اورژانس دید؛ 3 ساعتی بیمارستان بود که پس از عکس‌برداری و معاینه کلی از بیمارستان مرخص شد و به خانه آمد.
 اردو ادامه داشت
آتنا و 59 دانش‌آموز دیگری که برای تفریح به اردوي مدرسه آمده بودند تا غروب در گاماسیاب ماندند.
 گروهی که با مجوز رفته بودند
از مدیر آموزشگاه ثانی روستای تکه نهاوند درباره هماهنگی اردو و مجوز گروه و هدف آن می‌پرسم.
ساسانی می‌گوید: این اردو با مجوز آموزش‌وپرورش و گرفتن رضایت‌نامه از اولیاي دانش‌آموزان انجام شد و هدف هم معرفی اماکن گردشگری و علمی است که البته در این اردو قصد داشتیم محیط جغرافیایی و انواع سنگ‌ها را هم به آنها معرفی کنیم.
آیا با این اتفاق اردوها را باید لغو کرد؟
خیر، وقتی اردو با هدف آموزشي انجام می‌شود از طرفی هم دانش‌آموز به این طبیعت و سفرهای گروهی نیاز دارد و نباید به فکر لغو آنها باشیم.
 چاره کار چیست؟
به نظرم باید محیط را امن کرد، همین کانال در شرایط عادی 2 متر عمق دارد و وقتی هم بارندگی است که به‌طبع این عمق بیشتر می‌شود و نخستين اقدام فنس‌کشی کانال است، حالا اگر ماهم نباشیم ممکن است این اتفاق برای گردشگران دیگری رخ بدهد؛ پس باید شرايط و يا حدقل اطراف مکان‌های پرتردد مثل همین سرویس بهداشتی را ایمن‌تر کرد.
 زنگ آخر
دانش‌آموزان آموزشگاه ثانی روستای تکه که برای گذراندن یک روز به طبیعت رفته بودند تا با زندگی و محیط جغرافیایی و زندگی سنگ‌ها آشنا شوند، حالا معلم فداکارشان را بیشتر شناخته‌اند و خورشید این جغرافیای فداکاری و از خودگذشتگی را از خانم مولوی، معلم فداکارشان برای همیشه در ذهنشان روشن نگه می‌دارند.
فداکاری در خانواده خانم معلم ریشه دیرینه دارد؛ زيرا او خواهر شهید محمد مولوی است که در سن 27 سالگی در عملیات مرصاد سال 67 جزیره مینو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


بازگشت
نظرات بینندگان :
نظر شما :
   
نام*
ایمیل* ایمیل محفوظ می باشد
نظر*
کد امنیتی*
کد امنیتی

اخبار مرتبط
 
 
 
گزارش گزارش ویژه یادداشت تحلیل سرمقاله ضمیمه(پیام_آدینه) دانلود
صفحه نخست آخرین اخبار درباره ما ارتباط با ما  پیوندها ویژه_نامه راهنما
نشر و نقل مطالب فقط با ذکر نام روزنامه همدان پیام بلامانع است.

 
روزنامه همدان پیام ( اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي، ورزشی )
صاحب امتياز و مدير مسئول: نصرت ا... طاقتي احسن  -  سردبير: يدا... طاقتي احسن
نشاني: همدان، خيابان شريعتي، ابتداي خيابان مهديه، ساختمان پيام
تلفن: 38264433 (081)  -  فکس: 38279013 (081)  -  سازمان نیازمندی: 38264400 (081)  - ايميل: info@hamedanpayam.com