کارآفرینی واژه و مقولهای جدید نیست ولیکن چند سال بیش نیست که چنین واژه پرمعنا و قابل تحلیل بیشتر از هر زمان راه به ادبیات ایرانی برده است و به خصوص در این برهه بسیار دشوار و حساس از تاریخ اقتصادی کشورمان، بسیار زیاد روی واژه کارآفرین مکث میشود و بدون شک به همین علت است که از تاریخ 26 لغایت 30 آبان ماه هفته «کارآفرینی» نامگذاری شده است.
کارآفرین به این لحاظ در جامعه ایران طرف توجه عمومی است که با بزرگنمایی و اجرای اصل 44 قانون اساسی ظرف سه دهه اخیر، دیگر نقش اول در ایجاد اشتغال و توسعه سرمایهگذاریها از عهده دولت خارج شده است و به عبارتی ساختار دولت در جامعه ایرانی برای ایفای نقش اول کسب و کار و اشتغال و اقتصاد، بسیار سن بالا و پیر شده است و جنین نقشی را باید نیروهای جوان و پرانرژی و صاحب هنر و فن و سرمایه و انگیزه به عهده بگیرند و پیش ببرند.
واگذار کردن نقش اول در بازی اقتصادی به صاحبان فکر و طرح و برنامه از بین نیروهای تحصیل کرده و فارغالتحصیلان نخبه دانشگاههای آدمسازی به این معنا است که واقعاً در یک جامعه زنده و مستقل رو به رشد نباید منتظر ماند تا دیگران حتی اگر این دیگران نزدیکترین کس به انسان باشند و پدر و مادر باشند در این معنا حکومتها و دولتها باشند، سفرهای آماده پیش روی ما بیاندازند و ما بخوریم و بلند شویم. در معنای کارآفرینی و در کشوری که کارآفرینان سکان هدایت کشتی اقتصادی را به دست گرفتهاند، کارآفرین کسی است که باید مورد تشویق و حمایت قرار بگیرد و در پیش پای او سنگ اندازی نشود تا او فکر و ایده و برنامه خود را به منصه ظهور برساند و با تمام انرژی پشت دستگاه و چرخ سیار اقتصادی قرار بگیرد. اینکه بخواهیم نقشهای اول و وظیفههای اصلی در حوزه بسیار سخت و حساس و خطرناک اقتصادی را به عهده کارآفرینان واقعی و با انگیزه و مصمم قرار دهیم یک شعار نیست و با حرف و ماشاءا... ماشاءا... گفتن درست نمیشود. بلکه لازمه حضور پرقدرت کارآفرینان در صحنههای اقتصادی اصلاح قوانین مربوطه و پاکسازی فضای اجرائی از برخوردها و آییننامههای سلیقهای است. برای کمک به کارآفرینان و بسترسازی مناسب جهت نهادینه شدن فرهنگ کارآفرینی و اعتماد و اطمینان به چنین مولفهای برای رونق دنیای اقتصادی کشورمان، حداقل یک روش کم هزینه و قابل اجرا در هر گوشه ایران وجود دارد و آن الگوسازی و ترویج الگوهای درست برای اجرا و عمل در جای جای کشور است.
با سرمشق قرار دادن چنین رویهای برای حرکت روان چرخ کارآفرینی خیلی راحت میتوان نتیجه گرفت و پی برد که چرا یک کار و یک طرح مثلاً در یک استان و یک منطقه از ایران قابل اجرا و ثمربخش است، ولیکن در شهری دیگر و استانی دیگر و جایی دیگر به مانع برخورد میکند و پیش نمیرود و پای صدها تبصره و ماده قانونی و آییننامه به میان میآید که نشده و نمیشود!!!
به خاطر داشته باشیم که کارآفرین ممکن است یک انسان هنرمند و صاحب صنعت و دانش آموخته و حتی سرمایهدار و بسیار هم با انگیزه و مصمم باشد ولیکن ممکن است راه و چاه قوانین و تجربه کافی و حتی الگوی نامناسبی داشته باشد که در این شرایط میشود با حسن نیت کامل و آگاهیهای قانونی و اجرائی و خلاصه اینکه با عاقبتاندیشی درست و صواب او را راهنمایی کرد و موانع و مشکلات پیش رویش را برطرف ساخت.